– استمرارطلبان ایالات متحده آمریکا را مقصر همهی امور شرّ در عالم تصور میکنند و این کشور را مسئول جبران یا حل آنها.
– گاو مقدس «صلحطلبی» فقط زمانی که پای آمریکا و اسرائیل در میان باشد در میدان سیاست حاضر میشود.
– استمرارطلبان آگاهانه میان «جنگ برای براندازی رژیمها» و «جنگ متناسب برای دفاع از خود» خلط میکنند.
– گاو مقدس «جامعه دینی» قرار است دینی بودن حکومت را برای دمکراسیخواهان داخلی و خارجی توجیه کند.
– گاو مقدس «اسلام رحمانی» پس از آن خلق شد که اسلامگرایان دمار از روزگار مردم ایران در آوردند. – گاو مقدس «اصلی بودن قدرت اصلاحطلبان» همچنان باید بر دوش رعایا حمل شود.
– نازکدلان شیعه هر روز به همهی عالم توهین میکنند و هرگونه نقد آنها اسلامهراسی قلمداد میشود!
در مبانی فکری طیف استمرارطلبان که از آن در اینجا سخن میگویم سروش و مصباح، محسن کدیور و علی خامنهای، حقنگهدار و جلاییپور، اشکوری و محسنی اژهای، زیباکلام و عادلخواه، اعضای شورای مشورتی و هیئت مدیرهی نایاک و خبرگزاری فارس، محمد خاتمی و مدیران و برخی کارکنان بیبیسی فارسی و رادیو فردا، بهنود و مهاجرانی، سعید حجاریان و یوسف اباذری، و حسین شریعتمداری و جیسون رضاییان اشتراک نظر دارند. تعجب نمیکنید که همهی اینها با همهی تفاوتهایشان از حامیان جنبشهای اسلامگرا مثل حزبالله لبنان و حوثیهای یمن (به دلیل نفرت از اسرائیل و عربستان سعودی) و طرفداران سیاستهای جمهوری اسلامی هستند؟ این حمایت هیچ چیز به شما نمیگوید؟
و اما شش گاو مقدس استمرارطلبی:
۱. «غرب استعماری و اسرائیل به عنوان فرزند نامشروع آن»
نه تنها اسلامگرایانی که به وجود شیطان باور دارند بلکه بیدینان استمرارطلب، آمریکا را شیطان (امپریالیست) میدانند به این معنا که ایالات متحدهی آمریکا را مقصر همهی امور شرّ در عالم تصور میکنند و این کشور را مسئول جبران یا حل آنها. سرمایهداری، فردیتباوری، حاکمیت قانون، آزادیهای چهارگانه بعلاوه آزادی مذهبی، بخشی از ایدههای آمریکایی بوده و هستند. استمرارطلبان کم و بیش با این ایدهها با توجیهات گوگانون از جمله عدالتخواهی (عدالت توزیعی و نه قضایی)، ملیگرایی (عشق به وطن رها شده)، و مبارزه با استعمار (توهمی) مخالف هستند. استعمار در عالم واقع هم وجوه مثبت و هم وجوه منفی داشته است اما گاو مقدس «مبارزه با استعمار» وجوه مثبت آن را از نظرها پنهان میسازد. پاکستان و هند امروز را با ایران مقایسه کنید. هرچه نکات مثبت در نهادهای این دو کشور وجود دارد میراث استعمار بریتانیاست.
این جماعت دولت- ملت اسرائیل را نامشروع یا ظالم میدانند. از اینها باید پرسید اسرائیل غیر از انحلال یا نابودی خود چه باید بکند تا آنها راضی شوند؟! همچنین از آمریکا میخواهند همه نیروهایش را از همهی نقاط دنیا جمع کند (تا مادورو، کاسترو، پوتین و خامنهای جای آنها را پر کنند) اما به همهی دنیا باج بدهد چون ثروتمند است. ایرانیان برای استعماری که هیچوقت نشدهاند و کودتایی که هیچوقت صورت نگرفته همچنان باید از غرب متنفر باشند. معلوم نیست اسرائیل به آنها چه کرده است!
۲. «با هر نوع جنگ مخالفیم»
استمرارطلبان اگر حزبالله و حماس به اسرائیل حمله کنند و اگر اسرائیل پاسخ بدهد ضدجنگ میشوند. اگر جمهوری اسلامی هواپیمای آمریکایی را ساقط کند طرفدار جنگاند و اگر آمریکا بخواهد پاسخ دهد صلحطلب میشوند. کسانی که سخن فوق را میگویند در هشت سال جنگ ایران و عراق اکثرا شعار «جنگ جنگ تا فتح کربلا و قدس» میدادند. در سالهای اخیر هم از دخالت جمهوری اسلامی در جنگ یمن و سوریه و عراق و افغانستان حمایت کرده یا در برابر آن سکوت کردهاند. اما هنگامی که با تحریکات جمهوری اسلامی نوبت به مقابلهی غربیان با رژیم تروریستی و مهاجم جمهوری اسلامی میرسد صلحطلب میشوند. گاو مقدس صلحطلبی فقط زمانی که پای آمریکا و اسرائیل در میان باشد در میدان سیاست حاضر میشود و نه در مواردی که پای روسیه و چین و کوبا و جمهوری اسلامی در میان است.
از نگاه گروه فوق هرکس با آنها مخالف باشد جنگطلب است. از نگاه آنها دولتهای غربی حق دفاع از خود و تامین امنیت خود را ندارند و هرگونه اقدام دفاعی آنها جنگطلبانه است. زیرکی آنها در خلط میان «جنگ برای براندازی رژیمها» و «جنگ متناسب برای دفاع از خود» است و تفاوتی میان اولی که نامشروع و دومی که مشروع است قائل نمیشوند. همچنین میان جنگ همهجانبه و جنگ موردی تفاوتی نمیگذارند. همهی جنگها جنگ همهجانبه نیستند.
۳. «مردم همینها را میخواهند»
استمرارطلبان معتقدند که حتی اگر انتخابات آزاد باشد و دوباره برای ماهیت رژیم و قانون اساسی رأی گرفته شود کم و بیش مثل سال ۵۸ مردم به همین حکومت و حاکمان رأی میدهند. آنها اگر اصلاحی را هم تصور کنند، به دست همین اراذل و اوباش و همپیمانان تحصیلکرده و غرب رفتهشان ممکن میبینند. به عنوان نمونه میگویند پیشرفت کند و تدریجی زنان در حضور اجتماعی را باید به دست همین جمعیت رهپویان و مؤتلفه و ایثارگران سپرد چون آنها حداقل اگر کاری بخواهند انجام دهند در آن پیگیر هستند و قدرت دارند.
مشکل این دیدگاه آن است که کاملا مبتنی بر ظن و گمان و تصورات بیهوده از جامعه است. شاید نتوان گفت که مردم ایران آمادهی دمکراسی آمریکاییاند اما در مقابل هم دشوار بتوان گفت که حکومت ولایت فقیه را پس از چهل سال تجربه میخواهند. گاو مقدس «جامعه دینی» قرار است دینی بودن حکومت را برای دمکراسیخواهان داخلی و خارجی توجیه کند.
۴. «قدرت اصلاحطلبان اصلی و بقیهی مسائل فرعی است»
چهار دهه است که استمرارطلبان به زنان گفتهاند آزادیهای آنها در مقابل مشارکت و رقابت سیاسی (رأی به اصلاحطلبان) یا توسعه (ثروتاندوزی کاست حاکم) فرعی است و آنها نباید بحث حجاب یا حقوق خانواده یا اشتغال خود را مطرح سازند گویی اینها هیچ ربطی به توسعه و مشارکت و رقابت ندارد. در همین دوره به جوانان گفته شده آزادی روابط صمیمی، رفتن به ورزشگاه و کنسرت و استفاده از ماهواره و اینترنت و شبکههای اجتماعی مجازی فرعی است. اگر اینها فرعی است پس اصلی چیست؟ لابد دویدن پشت اتومبیل محمد خاتمی یا حسن روحانی یا رفتن به سر صندوق برای رأی دادن به فلاحیان و درّی نجف آبادی به عنوان نامزدهای اصلاحطلب خبرگان. گاو مقدس «اصلی- فرعی» همچنان باید بر دوش رعایا حمل شود. کسانی که با این گاو مقدس مخالفت کنند نیز خیانتکار هستند: «براندازان، اصلاحطلبی را مانع خیانت خود میدانند» (محمد خاتمی، کیهان لندن ۱۶ مرداد ۱۳۹۸). سه دهه است که جناح اصلاحطلب میگوید راه دمکراسی رقابت درونی در کاست حاکم است ولی رژیم اقتدارگراتر و تمامیتخواهتر شده است.
۵. «مقدسات مردم»
این گاو مقدس بر اساس این افسانه ساخته شده که مردم ایران همگی با هم مقدساتی مثل مراجع شیعه یا مقدسان شیعه یا رفتارهای و نمادهای مقدس دارند و کسی که میخواهد در این جامعه کار و زندگی کند باید در مورد آنها دهانش را ببندد تا مبادا به احساسات مردم نازکدل دیندار خدشهای وارد آید. این در حالیست که این مردم «نازکدل» به باورهای هر گروهی غیر از خود در عالم هر روزه توهین میکنند. بخشی از این نازکدلان همیشه آمادهی حمله و لت و پار کردن کسانی هستند که مثل آنها فکر یا رفتار نمیکنند و هرگونه نقد آنها اسلامهراسی قلمداد میشود.
۶. «اسلام رحمانی»
گاو مقدس اسلام رحمانی پس از آن خلق شد که اسلامگرایان دمار از روزگار مردم ایران در آوردند. مردم ایران بعد از انحصاری شدن قدرت در دست روحانیون شیعه و پاسدارانشان و بعد از انحصار ثروت و منزلتها و فساد و اتلاف بی حد و حساب متوجه شدند که چه کلاه گشادی بر سر آنها رفته است. در این ماجرا طبعا بخشهایی از جامعه از اسلام فاصله گرفتند. استمرارطلبان برای نجات اسلام و حفظ نقش آن به عنوان عامل مشروعیتبخش به حکومت دینی و اعمالش، گاو «اسلام رحمانی» را خلق کردند تا مبادا ذرّهای از امتیازات و رانتهای پیدا و نهان آنان کاسته شود. اسلام همانند همهی ادیان دارای وجوه مثبت و منفی و رحمانی و قساوتآمیز بوده و هست. به زیر قالی فرستادن جنایات و فسادها و نامردمیهای مسلمانان تحت لوای اسلام (که در شریعت و گسترشطلبیها منعکس شده) از کارکردهای هیولای مقدس اسلام سیاسی یا «اسلام قدرت» است.
از: گویا