چرا روسیه به دنبال کاهش حداکثری نفوذ ایران در سوریه است؟

چهارشنبه, 29ام آبان, 1398
اندازه قلم متن

پوتین

بازیگر واقع گرایی همچون روسیه در مسیر دستیابی به اهداف بلند مدت اقتصادی و ژئوپلیتیک خود در سوریه و خاورمیانه در نهایت مجبور شود نیروهای مورد حمایت ایران را مهار کند، به تدریج زمینه پایان حضور نظامی آنان در سوریه را فراهم آورد و بدین روش دستاوردهای تاریخی ژئوپلیتیک خود در سوریه را قربانی همکاری پر دردسر با ایران نسازد

چهار سال پیش وقتی ایران و روسیه تصمیم گرفتند به سلسله شکست های نظامی بشار اسد و حامیانش در جنگ سوریه پایان دهند، کمتر مقامی در جمهوری اسلامی پیش بینی می کرد که امروز روسیه به مانعی بزرگ برای پیشبرد جاه طلبی های ژئوپلیتیک و اقتصادی ایران در سوریه بدل شود.

پس از آغاز عملیات نظامی ترکیه در شمال شرق سوریه در ماه اکتبر گذشته، توافقات سرنوشت ساز میان دولت اسد-کردهای سوریه، امریکا-ترکیه و روسیه-ترکیه در مورد وضعیت امنیتی-نظامی در شرق رود فرات به امضاء رسید اما ایران به رغم مشارکت فعال با روسیه و ترکیه در روند صلح آستانه و نیز صرف هزینه های مالی هنگفت برای بقای اسد و بسط نفوذ خود در این کشور، در تمامی این توافقات از سوی بازیگران درگیر نادیده گرفته شد.

با خروج آهسته سوریه از ریل جنگ و قرار گرفتن تدریجی این کشور در مسیر بازسازی و روند سیاسی، شواهد نشان می دهد که روسیه اقدامات پیگیر و دور اندیشانه ای را برای تضعیف و کاهش حداکثری نفوذ ایران در سوریه به کار بسته است، اقداماتی که در سایه تداوم موج اعتراضات گسترده مردمی در عراق و لبنان و با توجه به اثرات مخرب ناشی از قرار گرفتن ایران در منگنه دکترین فشار حداکثری ترامپ می تواند جمهوری اسلامی را دچار سرنوشت تلخی کند که برای شوروی در جنگ افغانستان (۱۹۸۹-۱۹۷۹) رقم خورد.

نظر به آنچه در مقدمه بیان شد اکنون این پرسش به ذهن خطور می کند که مجموعه اقدامات روسیه برای کاهش حداکثری نفوذ ایران در سوریه کدامند؟

با گذشت هشت سال از جنگ سوریه، کرملین اکنون چه اهداف ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک مشخصی را در این کشور و در بعد منطقه ای در سر می پروراند و بنا بر استدلالات و مفروضات مطروحه، روسیه چرا برای دستیابی به این مقاصد باید به دنبال به حداقل رساندن دامنه و عمق نفوذ ایران به ویژه در حوزه های نظامی-امنیتی و اقتصادی و تا حدی سیاسی در سوریه باشد؟ دست آخر آن که آینده حضور ایران در سوریه را در سایه بازگشت خیره کننده روس ها به منطقه خاورمیانه چگونه میتوان ارزیابی کرد؟

ایران و روسیه؛ از همکاری تا رقابت در سوریه

سوریه که تا پیش از اضمحلال فیزیکی داعش و تسلط نظامی مرحله به مرحله ارتش سوریه و متحدانش بر تمامی مناطق عاری از تنش (بجز ادلب) صحنه مشارکت پیوسته روسیه، ایران و ترکیه بود در ماه های اخیر به عرصه رقابت شدید میان این سه کشور ضامن صلح سوریه تبدیل شده است.

اکنون با نگاهی به وضعیت میدانی در سوریه می توان این گونه استنباط کرد که افول فیزیکی داعش، باقی ماندن اسد بر مسند قدرت و تضعیف نسبی جایگاه هژمونیک آمریکا در معادلات پیچیده ژئوپلیتیک در سوریه به ویژه پس از ورود روسیه و ارتش سوریه به مناطق تحت کنترل نیروهای سوریه دموکراتیک در شرق فرات، جزو اهداف استراتژیک مهمی به شمار می روند که روسیه از طریق ایجاد همگرایی تاکتیکی با ایران و ترکیه تا حد قابل ملاحظه ای بدان دست یافته است. تغییر و تحولات اخیر در جنگ سوریه اما به بروز واگرایی و تضاد در زمینه اولویت ها، رویکردها و منافع این سه بازیگر محوری نیز منجر شده است.

در بعد مناسبات ایران و روسیه در زمینه همکاری در سوریه، واقعیت این است که روسیه از سپتامبر ۲۰۱۵ به این سو، هر زمان که حضور مستشاران نظامی ایرانی و نیروهای شیعه مورد حمایت تهران به کاهش سیطره نظامی داعش در سوریه و بازپس گیری مناطق تحت کنترل مخالفان کمک کرده از کارت ایران برای پیشبرد اهداف خود در سوریه استفاده نموده اما هر زمان که این همکاری تاکتیکی باعث شده است که منافع کرملین در ابعاد کلان سیاسی-امنیتی مورد مخاطره قرار گیرد، در مسیر دستیابی جمهوری اسلامی به اهداف جاه طلبانه اش موانع بی شماری را ایجاد کرده است.

در حالی که در پی خروج یکجانبه ترامپ از برجام و اعمال تحریمهای سنگین امریکا، ایران برای تامین هزینه های حضور نظامی اش در سوریه (به دلیل کاهش چشمگیر درآمدهای نفتی) به موانع جدی برخورده است، روسیه از ضعف ایران در مناسب ترین زمان ممکن بهره برده است تا پروژه کاهش حداکثری نفوذ ایران در سوریه را کلید بزند.

تضعیف ایران در سوریه

روسیه از مدتها پیش تلاش های جدی را به کار بسته تا گروه های شبه نظامی وفادار به ایران را منحل و نیروهایی که سالها مورد پشتیبانی ایران بود را به طور مستقیم تحت حمایت خود قرار دهد. به موازات این تلاش ها، روس ها همچنین در صدد بوده اند با تشکیل نیروهای وفادار به کرملین (نیروهای سپاه پنجم و سپاه ششم) این نیروها را به تدریج جایگزین نیروهای عمدتا شیعه مورد حمایت ایران در سوریه کنند.

از این رو، می توان نتیجه گرفت که اگرچه جمهوری اسلامی به جنگ سوریه به عنوان فرصتی می نگریست تا تحت لوای مبارزه با داعش، با چراغ سبز روس ها و همکاری تاکتیکی با ترکیه به بسط و گسترش “عمق استراتژیک” خود در سوریه و فراتر از آن بپردازد اما روسیه ضمن اتخاذ راهبردی عمل گرایانه و فرصت طلبانه نگرشی عمدتا ابزاری به حضور ایران در سوریه داشته است.

به عبارت دیگر چنانچه تحرکات و مداخلات ایران (به طور مثال تشدید تقابل با اسرائیل در نزدیکی بلندی های جولان) به ضرر منافع ژئوپلیتیک و استراتژیک بلند مدت روسیه در سوریه باشد و بخواهد به تشدید بی ثباتی در سوریه بیانجامد، کرملین فورا یا به حربه بالانس غیرمستقیم ایران از طریق مشارکت هر چند تاکتیکی با دیگر بازیگران رقیب متوسل می شود و یا اینکه خود دست به کار شده و مانع از آن می شود که تهران دست بالا را در رقابت در حوزه های مختلف از آن خود سازد.ت‌ها بودیم

اقداماتی از قبیل چراغ سبزهای مکرر روسیه به حملات اسرائیل علیه مواضع نیروهای متحد ایران، تشکیل گروه کاری مشترک توسط روسیه و اسرائیل برای خروج نیروهای خارجی و برقراری ثبات در سوریه، افزایش همکاری های روسیه و ترکیه به منظور استفاده بهینه کرملین از کارت آنکارا برای بالانس قدرت و نفوذ آمریکا در سوریه و ضربه زدن به ائتلاف ناتو، تلاش برای دور زدن ایران جهت کسب بیشترین منافع و سودهای کلان از پروژه های بازسازی سوریه در حوزه میادین نفت و گاز تنها گوشه ای از موارد عدیده ای از تلاش های موثر روسیه برای کاهش حداکثری نفوذ ایران در سوریه است.

ذکر این نکته ضروری است که روسیه قرار نیست فورا مهره های مورد حمایت ایران را از فعالیت و حضور در صفحه شطرنج ژئوپلیتیک سوریه کنار بزند. جمهوری اسلامی نیز بی گمان به رغم اینکه به لحاظ اقتصادی و سیاسی در عرصه داخلی و خارجی فاقد قدرت مانور کافی برای رقابت با دیگر بازیگران است اما همچنان با امکانات محدود خود و نیز با اتکا به روابط تهران با اسد کماکان به عرض اندام در صحنه سیاسی-امنیتی در سوریه خواهد پرداخت.

نکته اما اینجاست که با نگاهی به تاریخ می توان دریافت که اولا روس ها از انور سادات (رئیس جمهور اسبق مصر) که در سال ۱۹۷۲ مستشاران نظامی شوروی سابق را از مصر اخراج کرد این درس عبرت را فرا گرفته اند که به دوستان و هم پیمانان منطقه ای خود بیش از حد متعهد نباشند. بنابراین معلوم نیست به فرض تدوین موفقیت آمیز قانون اساسی سوریه، روسیه به باقی ماندن اسد در قدرت چراغ سبز نشان دهد و یا رییس جمهور فعلی سوریه در انتخابات ۲۰۲۱ رای اکثریت بیاورد. دوما به نظر می رسد در درازمدت ایران برای روس ها در بعد معادلات قدرت در سوریه اهمیت و نقش اولیه خود را از دست داده است و روسیه اکنون همسو با روند و نوع تحولات جاری بر آن است تا در کوتاه/میان مدت بیشتر با کارت ترکیه بازی کند تا کارت پردردسر ایران. عمدتا به این دلیل که ۱) بتواند ترکیه را به طرز موثرتری در قیاس با ایران درگیر پروژه های بازسازی سوریه کند چرا که به خوبی به محدودیت های تحریمی جمهوری اسلامی واقف است، ۲) با اهرم دخیل کردن ترکیه در مناقشات جاری در شمال سوریه، آمریکا را به طرز کارآمد تری خنثی کند و در روابط ترکیه در قالب ناتو شکاف ایجاد کند.

اسرائیلحق نشر عکسGETTY IMAGES
اقداماتی از قبیل چراغ سبزهای مکرر روسیه به حملات اسرائیل علیه مواضع نیروهای متحد ایران، تشکیل گروه کاری مشترک توسط روسیه و اسرائیل برای خروج نیروهای خارجی و برقراری ثبات در سوریه، تنها گوشه ای از موارد عدیده ای از تلاش های موثر روسیه برای کاهش حداکثری نفوذ ایران در سوریه است

گذار سیاسی سوریه از جنگ در گرو خروج ایران

ولادیمیر پوتین رییس جمهور روسیه به خوبی می داند که گذار سوریه از فاز نظامی به فاز سیاسی و همزمان تسریع روند بازسازی این کشور بدون سرمایه گذاری اروپا و نیز کشورهای خلیج فارس در سوریه امکان پذیر نخواهد بود. اسد نیز سیگنال های قوی و روشنی برای از سرگیری مناسبات با کشورهای عربی خلیج فارس و عضویت احتمالی در اتحادیه عرب در آینده از خود نشان داده است. مضاف بر اینکه روسیه نیز تمایل دارد عادی سازی در روابط دمشق با کشورهای خلیج فارس به تدریج صورت پذیرد.

حال آنکه به نظر می آید هم اروپا و هم کشورهای متمول خلیج فارس از جمله عربستان و امارات کمک به روند بازسازی سوریه را منوط به خروج ایران از سوریه کرده اند. از این رو به نظر می رسد بازیگر واقع گرایی همچون روسیه در مسیر دستیابی به اهداف بلند مدت اقتصادی و ژئوپلیتیک خود در سوریه و خاورمیانه در نهایت مجبور شود نیروهای مورد حمایت ایران را مهار کند، به تدریج زمینه پایان حضور نظامی آنان در سوریه را فراهم آورد و بدین روش دستاوردهای تاریخی ژئوپلیتیک خود در سوریه را قربانی همکاری پر دردسر با ایران نسازد.

بی گمان نه فرجام جنگ سوریه هنوز مشخص است و نه سیر تغییر و تحولات در منطقه پر آشوب خاورمیانه قابل پیش بینی است. اما آنچه واضح به نظر می رسد این است که با گذشت قریب به ۸ سال از آغاز بحران سوریه، روسیه برنده بزرگ نبرد قدرت ها در سوریه است، نبردی که روسیه از آن برای بازگشت دوباره اش به خاورمیانه پس از حضور پررنگ در مقطعی (۱۹۸۰-۱۹۵۵) از دوران جنگ سرد از آن بهره گرفت. این بار روس ها با ورود محتاطانه و حساب شده به کارزار جنگ قصد داشتند با قرار دادن خود در کنار آمریکا به عنوان قدرت تعیین کننده در سوریه ابتدا یک ساختار دو قطبی در سطح معادلات امنیتی-نظامی-ژئوپلیتیک در این کشور ایجاد کنند و سپس چنانچه مسیر تحولات در سوریه در جهت تامین منافع کلان کرملین پیش رفت این ساختار را به منظور راه اندازی پروژه نظم سازی به سطح منطقه ای و حتی نظام بین المللی تعمیم و گسترش دهند.

چنانچه ترامپ به وعده خروج آمریکا از خاورمیانه به طور عملی و واقعی جامه عمل بپوشاند، می توان گفت خاورمیانه به تدریج وارد دوران پسا-آمریکایی و تثبیت نفوذ هژمونیک روسیه خواهد شد، دورانی که روس ها را در راستای پروژه نظم سازی منطقه ای بیش از پیش ترغیب خواهد کرد تا همواره یک ایرانِ ضعیف و گرفتار اما نه درگیر جنگ با آمریکا را سرگرم برنامه ها و مقاصد بلند مدت و هژمونیک خود در منطقه سازد.

از: بی بی سی


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.