تصویری از تازهترین اعتراف تلویزیونی درباره اعتراضات اخیر در ایران
هنوز یک هفته از آغاز اعتراضات در ایران نگذشته که تلویزیون دولتی ایران اعترافات یک زن “کرد بوکانی” را پخش کرد که به دست نیروهای وزارت اطلاعات بازداشت شده بود. پخش این اعترافات آن هم دو هفته پس از آنکه شماری از نمایندگان مجلس به دنبال تصویب طرحی برای “ممنوعیت پخش اعترافات از صدا و سیما و سایر رسانههای گروهی” بودند، رخ داد.
نمایش اعترافات متهمان در جمهوری اسلامی ایران قدمتی به اندازه عمر حکومت فعلی دارد.
پخش اعترافات متهمان سیاسی از رسانههای جمعی اگرچه از اوایل دهه ۵۰ شمسی آغاز شد، یعنی آخرین سالهای حکومت محمدرضا شاه پهلوی، اما این برنامهسازیهای امنیتی در دوران جمهوری اسلامی ابعادی بیسابقه گرفت.
در دوران جمهوری اسلامی، با گسترده شدن رسانههای تصویری پخش اعترافات اجباری وسعتی بیسابقه گرفت که به گفته یرواند آبرهامیان، تاریخدان، در تاریخ جهان بیسابقه بود.
ماجرایی که در دهه ۶۰ با اعترافات عالیترین مقامهای حکومت شاه و رهبران گروههای مخالف سیاسی آغاز شده بود، چهار دهه بعد شامل حال طیف گستردهتری شد از جمله سلبیرتیهای شبکههای مجازی تا معترضانی که گاه صرفا در یک تجمع شرکت کرده بودند.
اما حالا چه اتفاقی افتاده که مجلس به دنبال منع رسانههای جمعی و نهادهای امنیتی از پخش علنی اعترافات متهمانی است که جرمشان محرز نشده؟ آی پخش اعترافات دیگر کارکرد یا تأثیرگذاری سابق را ندارد؟
پس چرا دستگاههای امنیتی و تلویزیون ایران همچنان به تولید و پخش اعترافات دنبالهدار و تلویزیونی ادامه میدهند؟
‘بازبینی برخی اعترافات اجباری توسط آیتالله خمینی’

اعترافگیری از مذهبی ها اگرچه با بازداشت اعضای گروه تندروی فرقان آغاز شده بود اما بازداشت و اعترافگیری از آیتالله کاظم شریعتمداری از مراجع شیعه و حامیان آیتالله خمینی در پیش از انقلاب احتمالا موضوعی بود که بسیاری پیشبینی نمیکردند.
پخش اعترافات صادق قطبزاده، وزیر امور خارجه در سالهای اول انقلاب، و مدیرعامل سازمان رادیو تلویزیون ملی از تلویزیون را از زمینههای حصر و اعترافگیری از آیتالله شریعتمداری به شمار میآورند.
فعالیت سیاسی آیتالله شریعتمداری پس از انقلاب و تشکیل “حزب جمهوری اسلامی خلق مسلمان” از سوی نزدیکان او حساسیت حکومت بر روی او را افزایش داد تا آنکه سر انجام فیلمی از آیتالله شریعتمداری در تلویزیون دولتی ایران پخش شد که از کردههای خود ابراز “پشیمانی” میکرد.
نهادهای اطلاعاتی و با هماهنگی قوه قضائی ایران بارها به صراحت اعلام کرده بودند که پخش برنامههای امنیتی و به ویژه اعترافات متهمان سیاسی به ابتکار آنها صورت میگیرد. اما آیا اعترافاتی همچون اعتراف آیتالله شریعتمداری بدون تایید مقام ارشد مذهبی و سیاسی ایران ممکن بود؟
به نظر میرسد دستکم در خصوص متهمان رده بالا و چهرههای سیاسی و مذهبی، پخش اعترافات اجباری از رسانههای جمعی به دستوراتی از سوی مقامهای عالی نیاز دارد.
یرواند آبرهامیان، پژوهشگر تاریخ معاصر، در کتاب “اعترافات شکنجه شدگان” تصدیق میکند که برخی از نوارهای اعترافات اجباری پیش از پخش سراسری توسط آیتالله خمینی، رهبر پیشین ایران بازبینی میشد.
رهبر بعدی ایران آیتالله خامنهای نیز در شهریور سال ۱۳۸۸، به صراحت اعلام کرد که “اعتراف و اقرار هر متهم در دادگاه و در مقابل دوربینها و بینندگان میلیونی، شرعاً، عرفاً و عقلاً حجت، مسموع و نافذ است”.
او این اظهارات را درست یک ماه پس از پخش دادگاه متهمان به شرکت در اعتراضات پس از انتخابات ریاست جمهوری سال ۱۳۸۸ بیان کرد.
به عبارت دیگر، در ایران، عملا ادامه روند اعترافگیری از متهمان و استفاده از آن در دادگاه امری بوده که یا با چراغ سبز مستقیم رهبران ایران انجام میشده یا دستکم مخالفت آنها را بر نمیانگیخته.
در ۴۰ سال عمر جمهوری اسلامی، اگرچه دستگاههای امنیتی و قضایی ایران تغییرات زیادی کردند اما دنبالهدار شدن و به روز ماندن برخی رویهها از جمله اعترافات اجباری با نظر مساعد رهبر ایران ممکن شده است.
از “تواب سازی“ تا اعلام اقتدار حکومت

در پاییز سال ۱۳۶۲، حسینیه زندان اوین به ابتکار اسدالله لاجوردی، دادستان وقت تهران، به استودیوی ضبط برنامههایی تلویزیونی تبدیل شد که بازیگران و تماشاگران آن را زندانیان سیاسی تشکیل میدادند. این برنامهها هر هفته، دو ساعت، از تلویزیون ایران بخش میشد و نمایش اعترافات رهبران و اعضای درهم شکسته و غالباً شناخته شده اپوزیسیون بود که باید مقابل دیگر زندانیان سیاسی علیه عقاید خود سخن میگفتند.
از خرداد ۱۳۶۰ به بعد، یعنی پس از برکناری بنیصدر و تهاجم حکومت ایران به مجاهدین و گروههای چپ همسو، بسیاری از نزدیکان ابوالحسن بنی صدر نخستین رئیس جمهوری ایران، وابستگان سازمان مجاهدین و گروههای چپ از جمله پیکار، فدائیان اقلیت و راه کارگر نیز برای مصاحبه در رسانههای جمعی تحت فشار قرار گرفته بودند.
آبرهامیان در کتاب خود مینویسد اسدالله لاجوردی ۲۹ شرکت کننده را به عنوان نمایندگان گروهک های ضد انقلابی معرفی میکرد که داوطلبانه حاضر به پاسخ به پرسشهای شرکت کنندگان هستند و در باره مخاطرات التقاط و محاربه و گرایش به شرق و غرب تذکر خواهند داد.
به نوشته آبرهامیان از این ۲۹ نفر، ۱۳ نفر از سازمان مجاهدین، ۵ نفر از سازمان پیکار، ۵ تن از دفتر ریاست جمهوری سابق بنی صدر و سه تن از جبهه ملی و سه نفر از فدائیان اقلیت بودند.
نگاهی به شهادت زندانیان مخالف حکومت در دهه شصت نشان میدهد از نظر جمهوری اسلامی زندانیان دو دسته بودند: یا “سرموضعی” و یا “پشیمان”.
حکومت میکوشید متهمان را تا سر حد همکاری با دستگاه امنیتی تحت فشار بگذارد و به اصطلاح مقامات قضایی و مسئولان زندان دهه شصت از آنها “تواب” بسازد.
“تواب” و “توابسازی” پدیدهای است که ناگهان در زندانهای دهه شصت ظاهر شد و زندانبان و بازجو ضمن شکستن زندانیان سیاسی میکوشیدند از آنها علیه دیگر زندانیان سیاسی کمک بگیرند و حتی مجبور به تیرخلاص زدن به همرزمان سابق خود کنند.
یرواند آبرهامیان در کتاب اعترافات شکنجه شدگان؛ زندانها و ابراز ندامت علنی مینویسد “پی بردن به اطلاعات امنیتی قادر نیست بازگشت شکنجه به ایران را توضیح دهد. هدف نهایی شکنجه بیوقفه متهمان حتی پس از به دست آوردن اطلاعات “اعترافات علنی” بوده؛ پدیدهای با معنا قابل توجه که نه تنها اقرار تعبیر میشود بلکه ندامت سیاسی و عقیدتی را هم در بر میگیرد”.

خاطرات زندانیان سیاسی این موضوع شهادت داده شده که “توبه”، “ندامت” و “انزجار” از کلیدواژههایی بود بازجویان و مسئولان امنیتی و قضایی بود.
زندانیان سیاسی در خاطرات خود بارها به این موضوع اشاره کردهاند که در بسیاری موارد با این پرسش مواجه شده بودند که مصاحبه میکنند یا نه.
مهدی اصلانی از زندانیان سیاسی دهه شصت به بی بی سی فارسی میگوید “زندانیانی که اعدام نمیشدند، شرط آزادیشان پذیرش شرایط دادستانی و مصاحبه و انزجار بود.
در بسیاری موارد مصاحبهها و ندامتنامههای مخالفان سیاسی به بایگانیهای امنیتی سپرده شده است اما در بسیاری از موارد این مصاحبهها پخش شده است.
روند پخش اعترافات اجباری متهمان سیاسی از دهه پنجاه شمسی آغاز شد و چهرههای شاخصی همچون رضا براهنی، غلامحسین ساعدی و پرویز قلیچ خانی و داریوش اقبالی از شناخته شده ترین آنها بودند.
اما در دوران جمهوری اسلامی، با گسترده شدن رسانههای تصویری پخش اعترافات اجباری وسعتی بیسابقه گرفت که به گفته یرواند آبرهامیان در تاریخ جهان بیسابقه بود.

آبرهامیان در مقایسه با آمریکای لاتین نشان میدهد که در آمریکای لاتین هدف حکومتهای دیکتاتوری کسب اطلاعات و ایجاد رعب و وحشت بوده اما در جمهوری اسلامی “توبه عقیدتی”.
به نوشته آقای آبرهامیان، “توبههای علنی در ایران میتواند شامل استشهاد پیش از محاکمه؛ نامههای جانسوز، خاطرات سرزنش آمیز، جلسات مطبوعاتی، مناظره و میزگرد و از همه رایج تر مصاحبه و گفتگوهای ویدیویی باشد که در ساعت اولیه شب از تلویزیون پخش میشد”.
آبرهامیان مینویسد در دوران شاه این نوع برنامههای تلوزیونی تنها علیه چپها به کار گرفته میشد اما در دوران جمهوری اسلامی چهرههای شاخص نمایندگان طیفهای گسترده فکری؛ از سلطنت طلبان، لیبرالها، محافظهکاران مذهبی و غیر مذهبی گرفته تا مارکسیستهای سنتی، مائوئیستها، ترورتسکیستها و سرانجام مسلمانان افراطی و حتی هواداران خمینی که به دلایل متعدد توسط تشکلهای سیاسی به حاشیه کشیده شده بودند.
جالب آنکه یرواند آبرهامیان این کتاب را ۲۰ سال پیش در ۱۹۹۹ میلادی به چاپ رسانده بود اما از آن زمان تا کنون، این رویکرد امنیتی – قضایی در جمهوری اسلامی نه تنها متوقف نشد بلکه بسیاری از افراد کمتر شناخته شده و حتی مردم عادی نیز پایشان به پروژههای اعترافگیری باز شد و پخش این اعترافات ابعاد گستردهتری هم پیدا کرده است.
پخش اعترافات؛مرزکشی و اعلام مواضع حکومت

در دهه هفتاد روند اعتراف گیری همچنان پا برجا بود اما کارکرد سابق را نداشت و بارها روشنفکران ایرانی آن را “نمایشی تکراری” خوانده بودند.
وزارت اطلاعات بارها در موارد متعدد اعلام کرده بود که ویدیوهایی از نزدیکان مهدی بازرگان، رئیس دولت موقت پس از انقلاب و یا اعترافات از علی اکبر سعیدی سیرجانی در اختیار دارد.
فرج سرکوهی روشنفکر چپ و سردبیر مجله آدینه نیز از دیگر کسانی بود که از سوی وزرات اطلاعات ربوده و به اعترافات دروغین وادار شد. آقای سرکوهی کمی بعد از بازداشتش در نامهای فاش کرد برای اقرار به”جاسوسی” برای بیگانگان و همچنین مصاحبه تحت فشار بوده است. پرونده فرج سرکوهی شهرت جهانی پیدا کرد.
اعترافگیری اجباری و پخش آن از رسانههای جمعی اما تنها برای شکست مخالفان سیاسی نبود و این روش به مرور بدل به بیانیههایی بود که مختصات و مرزهای سیاسی و ارزشی جمهوری اسلامی را تعیین میکرد اما از زبان مخالفان سابق.
به همین خاطر، اعترافات اجباری میتوانست هم شامل رقصندهها شود و هم نویسندهها و سلبیریتیهای اینستاگرام.
اما در سالهای اخیر، پخش اعترافها بعضا به انتقادهای گستردهای انجامیده است. از جمله صداوسیمای جمهوری اسلامی ایران پس از پخش اعتراف دخترانی که ویدئوی رقص خود را اینستاگرام منتشر میکرد با انتقادهای زیادی مواجه شد.
چندی پیش نیز، پخش مصاحبه مازیار ابراهیمی، از متهمان پرونده ترور دانشمندان هستهای از بیبیسی فارسی که در آن گفت اعترافات پخش شده از او در صداوسیما جمهوری اسلامی ایران، همگی تحت فشار و شکنجه بوده و واقعیت نداشته، واکنشهای زیادی را در مجلس، دولت و دیگر نهادهای حکومتی ایران برانگیخت. این متهمان را وزارت اطلاعات بازداشت کرده بود.
با این حال این روند نه تنها متوقف نشد، بلکه در ماههای گذشته پخش اقرارگیری از تلویزیون ایران در مقاطع حساس سیاسی ادامه پیدا کرده است.
پخش اظهارات روحالله زم بلافاصله پس از بازداشت در عراق و حالا پخش گزارش صدا و سیما درباره اعتراضات اخیر بر اساس اعترافات تلویزیونی فاطمه داوند، شهروند کرد بوکانی نشان میدهد که تلاش برای توقف این شکل از اقرارگیری تا کنون موفق نبوده است.
آیا باید باردیگر نگران، پخش اعترافات جدید متهمان مرتبط با اعتراضات سال ۱۳۹۸ در ایران باشیم؟
از: بی بی سی