ایران وایر – عطا محامد
عصر ۶مهر۱۴۰۳، خاورمیانه با کشته شدن «سیدحسن نصرالله»، رهبر حزبالله لبنان و «عباس نیلفروشان»، معاون عملیات سپاه پاسداران در ضاحیه بیروت، وارد مرحله تازهای از تنشها شده است. پس از حمله دوم موشکی ایران به اسراییل، این کشور گفته که پاسخی نظامی به عمل ایران میدهد. حال بسیاری از کاربران در موافقت یا مخالفت درگیری و جنگ، در حال ابراز نظرات خود هستند و بحثی داغ در شبکههای اجتماعی در جریان است.
***
پیام ویدیویی «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر اسراییل در ۹مهر۱۴۰۳ منتشر شد و بهطرز چشمگیری واکنشهای کاربران ایرانی را برانگیخت. نتانیاهو خطاب به مردم ایران گفت: «زمانی که ایران آزاد شود، و آن زمان زودتر از آنچه مردم فکر میکنند فرا خواهد رسید، ایران و اسراییل در صلح خواهند بود…، و ایران بیش از هر زمان دیگری شکوفا خواهد شد.»
این پیام همانند جرقهای در فضای مجازی عمل کرد و موجی از نظرات، بحثها و احساسات مختلف را بهدنبال داشت. هرچند پیشاز این پیام نیز برخی کاربران از اسراییل خواسته بودند تا به ایران حمله کند، اما سخنان نتانیاهو به این بحثها رنگوبویی تازه بخشید.
در روزهای پس از انتشار این پیام، تصاویری از دیوارنویسیهای شهری در ایران بهسرعت در شبکههای اجتماعی منتشر شد؛ تصاویری که نشان میداد گروهی از مردم نهتنها از حمله اسراییل حمایت میکنند، بلکه حتی آماده هستند پس از حمله، کار را به دست خود بگیرند. دیوارنوشتههایی مانند: «اسراییل بزن، بقیش کف خیابون با ما» یا «نه اینوری نه اونوری، بزن تو بیت رهبری»، به نماد این واکنشهای خیابانی تبدیل شدند.
اما همزمان با این رویکرد، کم نبودند کسانی که با امکان بروز جنگ مخالفت کردند. بخشی از آنها شکاف میان حاکمیت و مردم را یادآوری کرده و میگویند ما با نظام سیاسی در جنگ هستیم و این جنگ درون سرزمینی است؛ آنها به ویژه صحنههایی از ۱۴۰۱ را یادآوری میکنند. اما طیف دیگری جنگ را «ترسناک» خوانده و ویرانکننده زندگیها و آرزوها دانستند. باوجود آنکه برخی از این کاربران از سر کار بودن چهرههای جنگطلب در ایران و اسراییل میگفتند، امیدوار بودند که هر دو دولت از جنگ پرهیز کنند.
اگرچه برخی از مخالفان جنگ با جمهوری اسلامی هم مخالفند، اما عمیقا معتقدند که باید این نظام به دست مردم خود سرنگون شود و دست هر دولت دیگری در این راه، امکانهای دموکراسی را از بین میبرد.
جنگ هشتگها
از میان هشتگهای مورد استفاده، برجستهترین آنها شامل #اسراییل_بزن، #مرگ_بر_جمهوری_اسلامی، #اسراییل_مچکریم، #خرسالله_کتلت_شد و #نه_به_جمهوری_اسلامی بود. در میان این هشتگها، حمایت از «رضا پهلوی» هم به چشم میخورد.
برخی کاربران آشکارا حمایت خود را از اسراییل و سرنگونی جمهوری اسلامی اعلام کرده بودند. یکی از کاربران در این زمینه نوشته بود: «اگر اسراییل به ایران حمله کند و جمهوری اسلامی را سرنگون کند، ایران دوباره به دوره طلایی پهلوی باز خواهد گشت.»
به نظر میرسد که بخشی از حامیان حمله اسراییل، طرفدار علنی هیچ جریان سیاسیای نیستند، اما طیف دیگر مخالفان جمهوری اسلامی که شاید بتوان به آنها عنوان جمهوریخواه داد نیز، از هشتگ نه_به_جمهوری_اسلامی در نوشتههای خود استفاده میکنند. آنها کاربران اما مخالف جنگی هستند که در عین حال #نه_به_جنگ را نیز به کار بردهاند. این افراد بر این باوراند که جنگ تنها برای حکومتها مفید است و برای مردم ایران تنها ویرانی بههمراه دارد. هرچند که تاکید میکنند جمهوری اسلامی با آنها در جنگ است.
حمله به ایران برای مهار هستهای یا آسیب به مردم؟
یکی از موضوعات مطرحشده توسط کاربران حامی حمله اسراییل به ایران، تاکید بر ضرورت مقابله نظامی با جمهوری اسلامی بهدلیل تهدیدهای امنیتی است. این استدلالها عمدتا بر محور برنامه هستهای ایران و خطرات آن برای منطقه و جهان متمرکز است. بسیاری از کاربران این باور را دارند که اسراییل باید به ایران حمله کند تا از توسعه تسلیحات هستهای جلوگیری شود.
بهعنوان مثال، یک کاربر در کامنت خود مینویسد: «جمهوری اسلامی یک تهدید جدی برای کل منطقه است. اگر اسراییل به سایتهای هستهای ایران حمله نکند، همه ما به خطر میافتیم.» این کاربران، حاکمیت ایران را عنصر «بیثباتکننده» در منطقه میدانند که تنها با اقدام نظامی میتوان از فعالیتهایش جلوگیری کرد.
کاربری دیگر نیز با اشاره به برنامههای موشکی جمهوری اسلامی مینویسد: «اگر اسراییل اکنون وارد عمل نشود، ایران میتواند با سلاحهای هستهای تمام منطقه را تهدید کند. حمله ضروری است.» این نوع نظرات بهویژه پس از حمله ایران به اسراییل و زمانی که برخی خبرگزاریها اعلام کردند پاسخ اسراییل احتمالا میتواند به تاسیسات هستهای و نفتی باشد پررنگتر شد.
این درحالیست که برخی دیگر میگویند اسراییل نباید تاسیسات هستهای را هدف قرار دهد و برای مردم عادی ایجاد خطر کند. آنها معتقدند که حمله به زیرساختهای نفتی نهتنها حکومت جمهوری اسلامی را تضعیف نمیکند، بلکه باعث فلج شدن اقتصاد و زندگی مردم عادی ایران میشود. بخشی از این افراد میگویند چنین اقدامی، ضربه به آینده ایران نیز هست.
مخالف با جمهوری اسلامی، موافق با جنگ؟
دسته دیگری از کاربران که بهطور مشخص با جمهوری اسلامی ایران مخالف هستند، حمله اسراییل را فرصتی برای تضعیف یا سرنگونی حکومت میدانند. این افراد بر این باورند که جمهوری اسلامی نهتنها تهدیدی برای منطقه، بلکه دشمنی برای مردم ایران است و هرگونه حملهای به این حکومت به نفع مردم خواهد بود.
یکی از کاربران در این مورد مینویسد: «حمله اسراییل به جمهوری اسلامی نهتنها به مردم منطقه کمک میکند، بلکه مردم ایران را هم از شر این رژیم ظالم نجات میدهد.» این نظرات، بیانگر یک شکاف عمیق بین بخشی از کاربران ایرانی و حکومت جمهوری اسلامی است که آنها را به حمایت از دخالت خارجی سوق داده است. این دسته از کاربران، جمهوری اسلامی را بهعنوان دشمن اصلی مردم ایران میدانند و خواستار اقدام نظامی برای پایان دادن به حکومت فعلی هستند. آنها تاسیسات و نهادهای نظامی را به عنوان هدف به اسراییل نشان میدهند.
گروهی از مخالفان جمهوری اسلامیای که همزمان مخالف جنگ هم هستند، میگویند «ما در جنگ هستیم.» آنها با استفاده از هشتگ «جنگ خیلی ترسناکه»، کارهایی را که جمهوری اسلامی در سالهای گذشته علیه مردم انجام داده را یادآور میشوند و از گرفتن پول گلوله برای عزیزان خود میگویند و حمله شیمیایی مدارس را یادآور میشوند؛ شرایطی که مشابه شرایط جنگی است.
بخشی از کسانی که ضد جنگ هستند ولی ماندگار جمهوری اسلامی را میخواهند، گروههای اصلاحطلب و بهویژه طرفدار «مسعود پزشکیان.» آنها وضعیت موجود را با هشتگ «تله جنگ» معنادار میکنند و برآن هستند که بهواسطه دیپلماسی ایران باید از این شرایط خارج شود.
مداخله نظامی علیه جمهوری اسلامی؛ تنها راه حل یا اشتباهی بزرگ؟
یکی دیگر از استدلالهای رایج در میان کاربران، مربوط به موقعیت ژئوپلیتیکی ایران و نقش این کشور در منطقه است. برخی از آنها معتقدند که جمهوری اسلامی با سیاستهای مداخلهجویانه خود در کشورهای دیگر، بهخصوص در سوریه و لبنان، باعث بیثباتی منطقه شده است و این وضعیت تنها با یک حمله نظامی به ایران به پایان خواهد رسید.
یک کاربر دراینباره میگوید: «جمهوری اسلامی با دخالت در سوریه و حمایت از گروههای نیابتی مثل حزبالله، تمام منطقه را به آشوب کشیده است. اگر اسراییل به ایران حمله کند، به امنیت منطقه هم کمک میکند.» این کاربران معتقدند که حاکمیت ایران با استفاده از قدرت نظامی و دخالتهای خارجی خود، در حال بیثبات کردن کل خاورمیانه است و تنها یک اقدام نظامی میتواند این سیاستها را متوقف کند.
مخالفان جنگ نیز اما برآن هستند که جمهوری اسلامی با هزینه بسیار بر محور مقاومت، مردم خود را فراموش کرده است، در عین حال که برای مردم منطقه نیز دردسر شده است. آنها میگویند باید حاکمیت ایران از این سیاست خود دست بردارد، اما در عین حال میگویند راه این کار جنگ با جمهوری اسلامی نیست، بهویژه که اسراییل در اقدامات نظامی اخیر خود تفاوتی میان مردم و نیروهای نظامی-سیاسی قائل نبوده است.
حمله نظامی به ایران؛ تغییر رژیم یا تثبیت قدرت حکومت؟
در برخی از نظراتی که در کامنتهای منتشر شده، به تاریخچه تنشها میان ایران و اسراییل اشاره شده است. این کاربران معتقدند که حمله اسراییل به ایران، پاسخی به تهدیدهای مداوم جمهوری اسلامی علیه اسراییل است و اکنون زمان پاسخگویی اسراییل به این تهدیدها فرا رسیده است.
کاربری مینویسد: «جمهوری اسلامی سالهاست که اسراییل را تهدید میکند. اسراییل اکنون باید نشان دهد که این تهدیدها بیپاسخ نمیمانند.» این دیدگاهها عمدتا بر پایه اختلافات ایدئولوژیک و تاریخی میان ایران و اسراییل است و کاربران بر این باورند که حمله نظامی تنها پاسخی مناسب به سیاستهای تهاجمی جمهوری اسلامی علیه اسراییل است.
به نظر میرسد که عموم کسانی که از این روش استفاده کردهاند، تمایل دارند که پای اسراییل را برای مبارزه جدیتر با جمهوری اسلامی به وسط بکشند تا به هدف جدیتر خود که تغییر نظام سیاسی است، دست یابند. آنها هیچ جزییاتی نمیدهند و بیشتر مسائل کلان را طرح میکنند.
در مقابل، مخالفان جنگ به تجربیات جنگ گذشته ایران و عراق و همچنین تاریخچه جنگهای کشورهای مختلف اشاره میکنند و مدعی هستند جنگ بهطور معمول بهجای تغییر رژیمها، آنها را قدرتمندتر کرده است. آنها جنگ را فرصتی برای حکومتهای استبدادی برای تثبیت قدرتشان میدانند و معتقدند که جنگ، مشکلات سیاسی کشور را حل نخواهد کرد.
یکی از کاربران خطاب به جنگطلبان میگوید: «این همان منطقی است که سالها جنگ غیرضروری را به مردم تحمیل کرد. این وطندوستی نیست؛ نوکری ولیفقیه است.»
آزادسازی یا ویرانی؟
برخی از کاربران، استدلالهای اخلاقی و انسانی را در جنگ احتمالی میان دو کشور به زبان آوردهاند. این دسته از کاربران معتقدند که حمله اسراییل میتواند به نجات مردم ایران از «شر» رژیم جمهوری اسلامی منجر شود. به عقیده این افراد، جمهوری اسلامی نهتنها برای منطقه، بلکه برای مردم ایران نیز یک تهدید است و حمله نظامی میتواند بهعنوان یک ابزار نجاتبخش برای مردم ایران عمل کند.
کاربری در توییتر نوشته است: «اگر حمله اسراییل به ایران باعث سرنگونی جمهوری اسلامی شود، مردم ایران میتوانند آزاد شوند و زندگی بهتری داشته باشند.» این نوع استدلالها تاکید میکنند که مردم ایران مستحق زندگی بهتری هستند و حمله نظامی میتواند بهعنوان یک راه برای رهایی از رژیم سرکوبگر باشد.
نکته مهم این استدلال آن است که به نظر میرسد طیفهای مختلف سیاسی این استدلال را مطرح کردهاند و صرفا به طرفداران جریان پهلوی مربوط نیست. آنها میگویند که ایرانیها راههای مختلفی را برای سرنگونی جمهوری اسلامی امتحان کردهاند، اما تاکنون موفق نشدهاند و این راه کار آنها را راحتتر خواهد کرد.
بااینحال کم نیستند مخالفان جنگی که برآن هستند جنگ قربانیان انسانی بیشماری بهدنبال دارد و مردم عادی بیشترین آسیب را خواهند دید. از دید این دسته، جنگ تنها باعث کشتار، بیخانمانی و داغدیدگی میشود و نتیجه آن برای مردم ایران، جز درد و رنج نخواهد بود.
شکوفایی اقتصاد یا تباهی آن؟
یکی از استدلالهای کاربرانی که خواهان حمله اسراییل به ایران هستند، امکانهای اقتصادیای است که ممکن است با این حمله پیش روی ایران گشوده شود. آنها میگویند زندگیشان در ایران دشوار است و این حاکمیت هیچ اهمیتی به رفاه آنها نمیدهد. برخی حتی آینده را نیز تاریک میبینند و میگویند باوجود کار بسیار هم موفق به تامین نیازهایشان نخواهند شد.
ضمن اینکه این دسته از استدلالها، راه تجارت خارجی ایران را بسته میبینند و گمان نمیکنند که جمهوری اسلامی گامی برای اصلاح آن بردارد، آنها معتقدند که با تضعیف یا سقوط جمهوری اسلامی، وضعیت اقتصادی منطقه بهبود خواهد یافت و بازارهای نفت و گاز به ثبات بیشتری خواهند رسید. اگرچه موافقان و مخالفان جنگ در این نگاه به نظر یکسان میاندیشند، اما مخالفان جنگ برآن هستند که «اگر اسراییل نیروگاههای برق ما را هدف قرار دهد، ما به دوران قاجار عقب میرویم.»
یکی از نگرانیهای مخالفان جنگ اما تاثیرات اقتصادی فاجعهبار آن است. از دیدگاه آنها، جنگ باعث از بین رفتن زیرساختهای اقتصادی ایران، بهویژه در حوزه نفت و گاز خواهد شد و زندگی روزمره مردم را تحتتاثیر قرار میدهد. جنگ منجر به سقوط اقتصادی خواهد شد که بازسازی آن دههها زمان میبرد. آنها میگویند جنگ صرفا فقرا را فقیرتر خواهد کرد و برای ثروتمندان تغییری ایجاد نخواهد کرد.
حمله اسراییل، راه نجات؟
تهدیدهای نظامی میان ایران و اسراییل در دو روز گذشته، رسانههای اجتماعی را پر از بحث و اظهارنظر کرده است و نظرات کاربران، نشاندهنده طیف گستردهای از دیدگاهها است که اغلب به سمت حمایت از اقدام نظامی متمایل شده است. این موضوع، نشاندهنده شکاف عمیق بین بخشی از مردم ایران و حکومت جمهوری اسلامی و همچنین نگرانیهای امنیتی و اقتصادی ناشی از این تنشهاست.
تحلیل متون کاربران در فضای اینترنتی، بهویژه آنان که حامی حمله اسراییل به ایران هستند، عموما مستاصل به نظر میرسند و این حمله را درصورتیکه مقامات جمهوری اسلامی هدف قرار گیرند، بهعنوان راه نجات میپندارند. نکته مهم اما آن است که برخی از آنها حملهای را میخواهند که منجر به تغییر رژیم سیاسی شود و بخشی مینویسند «هرگونه حمله نظامی به ایران که منجر به تغییر رژیم ایران نشود، بهشدت محکوم است.»
در مقابل، مخالفان جنگ معتقدند که حمله نظامی به ایران نهتنها به سرنگونی جمهوری اسلامی منجر نمیشود، بلکه شرایط سیاسی و اقتصادی کشور را وخیمتر خواهد کرد. از دید آنها، جنگ به تخریب زیرساختهای حیاتی مانند تاسیسات نفتی و برق، آسیبهای جبرانناپذیر به اقتصاد و افزایش رنج مردم منجر میشود.
علاوهبر این، مخالفان نگرانند که ایران به میدان بازی قدرتهای جهانی تبدیل شود و مردم عادی تنها قربانیان این درگیریها باشند. به اعتقاد آنها، جنگهایی که برای منافع ژئوپلیتیکی قدرتهای خارجی به راه میافتند، معمولا با فروپاشی اجتماعی و گسترش فقر همراه است. از نظر این گروه، جنگ نه راهحل برای بهبود حقوقبشر است و نه ابزاری برای برقراری عدالت؛ بلکه تنها ویرانی و خشونت بهدنبال دارد.
مخالفان جنگ بهجای استفاده از قدرت نظامی، بهدنبال راهکارهای سیاسی و دیپلماتیک برای حل بحرانهای کشور هستند. از دید آنها، جنگ باید آخرین و بدترین راهحل باشد، نه اولین گزینه.