جمهوری اسلامی گرفتار در مخمصه دروغ‌پردازی

شنبه, 28ام دی, 1398
اندازه قلم متن

پس از حدود ده روز سکوت خامنه‌ای دربرابر فاجعه سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراینی، سرانجام روز ۲۷ دی‌ماه او در خطبه‌های نمازجمعه تهران، دو هفته گذشته را هفته‌هایی با رویدادهای تلخ و شیرین خواند.

علی خامنه‌ای ظاهرا هنوز سرمست از حضور مردم در مراسم تشییع جنازه قاسم سلیمانی، با بزرگ‌تر جلوه دادن حضور به گفته او «ده‌ها میلیون نفری» مردم در تشییع جنازه قاسم سلیمانی و حمله نمایشی موشکی به پایگاه‌های آمریکایی درعراق و «ایام‌الله» خواندن این دو رویداد، آن را نشان از قدرت الهی و «بیعت بزرگ با خط امام» خواند. به همین دلیل به باور خامنه‌ای، هدف اطلاع‌رسانی جهانی درباره سرنگون کردن هواپیمای مسافربری و کشتن ۱۷۶ مسافر و خدمه آن، به فراموشی سپردن این «ایام‌الله» بود. علی خامنه‌ای با این گفته، ناراحتی خود را از این که نتوانسته است از جریان‌های تشییع جنازه قاسم سلیمانی و موشک‌پرانی به پایگاه‌های آمریکا در عراق، سوء‌استفاده بیشتری بکند، نشان می‌دهد. او روز جمعه نه‌تنها از پوزش برای سرنگون کردن هواپیمای مسافربری سر باز زد، بلکه از نامه مادر یکی از جانباختگان گفت که به او نوشته است: «ما پای جمهوری اسلامی و انگیزه‌های شما ایستاده‌ایم.»

آقای خامنه ای در کنار نظرات صدها بار بیان شده خود، با فحاشی به آمریکا و اروپا گفت، من گفته بودم که نباید به اروپایی‌ها اعتماد کرد. رهبر جمهوری اسلامی سپاه قدس را «رزمندگان بدون مرز» خواند که «با اندیشه‌های انسانی، برای ایران امنیت می‌آورد». بنابراین و همان‌طور که قابل پیش‌بینی بود، در گفته‌های خامنه‌ای در خطبه‌های نماز جمعه نه نشانی از اعتراف به اشتباه در سیاست‌های خود و نه چشم‌اندازی از امکان درس‌گیری از اشتباه‌های «نظام» دیده می‌شد.

به‌رغم تصور علی خامنه‌ای، سرنگونی هواپیمای مسافربری اوکراینی و جان باختن ۱۷۶ مسافر و خدمه این هواپیما، می‌رود که به چالشی سرنوشت‌ساز برای نظام جمهوری اسلامی تبدیل شود. ادعای دروغین مقام‌های مسئول جمهوری اسلامی در چهل و هشت ساعت اول پس از این سانحه، بیانیه ستاد فرماندهی کل نیروهای مسلح جمهوری اسلامی و قبول مسئولیت هدف قراردادن این هواپیما ازسوی پدافند هوایی سپاه پاسداران و واکنش‌های ضد و نقیض مقام‌های گوناگون به اعتراف سپاه پاسداران، همه و همه هنوز نتوانسته است درمورد همه جوانب این سانحه روشنگری لازم را بکند و هنوز پرسش‌های زیادی بی‌پاسخ مانده‌اند.

رهبر جمهوری اسلامی ده‌ها سال است با دروغ، گزاف‌گوفی و لاف زدن از «پیشرفت» جمهوری اسلامی، توان نظامی ایران، ترس دنیای غرب از جمهوری اسلامی، دستاوردهای علمی و… هواداران خود را به کمک رسانه‌های دست‌نشانده و مطیعش، فریب داده است. اما اتفاقات ده روز گذشته و چند دروغ بزرگ به فاصله زمانی بسیار کوتاهی که «نظام» تلاش داشت به کمک آن مردم را بفریبد، افشا شد و «نظام»، رهبر جمهوری اسلامی و اطرافیانش را به مخمصه انداخته است.

ترور قاسم سلیمانی ضربه‌ای شدید بر پیکر نظام جمهوری اسلامی و شخص رهبر جمهوری اسلامی بود و به قول معروف اشکش را درآورد. این نظام سرتا پا دروغ، از یک‌سو با سوگندهای پر آب و تابی، «انتقام» قتل قاسم سلیمانی از آمریکایی‌ها را تبلیغ کرد. از سوی دیگر اما به آمریکایی‌ها خبر داد که می‌خواهد چند موشک را به‌عنوان نمایش به پایگاه عین‌الاسد پرتاب کند.

شاید تابه‌حال در دنیا سابقه نداشته باشد که رهبران یک کشور آن‌قدر دغل‌کار، خودپرست، متوهم و دروغگو باشند که از یک طرف با گزاف‌گویی از انتقام «سهمگین» از آمریکایی‌ها به‌خاطر ترور سلیمانی بگویند، اما در خفا به آنان پیام بدهند که پایگاه‌هایشان را تخلیه کنند، تا آسیبی نبینند؛ بعد هم مدعی شوند که ۸۰ پرسنل نظامی آمریکا را کشته و پایگاه آن‌ها را ویران کرده‌اند! باورکردنی نیست که رهبر و دولت یک کشور در یک فاصله زمانی دو سه روزه، به شهروندان خود این همه دروغ بگوید و برای توجیه دروغ‌های خود این همه صحنه‌سازی کند، هم‌زمان اما حاضر شود هواپیمای مسافربری را به موشک ببندد و جان ۱۷۶ مسافر را قربانی هوس‌های خود کند.

اما علت این همه دروغ‌گویی و وارونه جلوه دادن همه واقعیات در کشور چیست و چرا رهبر جمهوری اسلامی و پیروانش مجبور به این رفتارند؟

مهم‌ترین دلیل این رفتار، شکست کامل سیاست‌های رهبر جمهوری اسلامی و دولت‌های زیر نظرش در سه دهه گذشته است. رهبر جمهوری اسلامی، ایران را بازیچه و آزمایشگاه باورهای ضدملی، متوهم، بلندپروازانه و غیر اخلاقی خود کرده است. علی خامنه‌ای توهم رهبری دنیا و شکست آمریکا را در سر دارد. او برای رفاه شهروندان ایران پشیزی ارزش قائل نیست و خواست‌های بهبود معیشت شهروندان از نظرش «طاغوتی‌اند».

برای توجیه این باورهای جنون آمیز، هرگونه اعتراض به سیاست خود را، هر اندازه هم که مسالمت‌آمیز باشد، با داغ و درفش مجازات می‌کند و آن‌گونه که در آبان‌ماه نشان داد، حتی از دستور تیرزدن به سر و قلب جوانان این سرزمین هم، نه ابایی دارد و نه عذاب وجدانی. علی خامنه‌ای معتاد به خودپرستی، دروغ‌گویی، گزاف‌گویی و زندگی کردن در تخیلاتی است که در ذهن او شکل گرفته‌اند. تخیلاتی که با شرایط عینی جهان و با همه داده‌های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی ایران ارتباطی ندارند.

دلیل دیگر این سیاست، بدتر شدن روزانه اوضاع اقتصادی کشور، از بین رفتن هر روزه مشروعیت جمهوری اسلامی در ایران و رویگردانی تعداد بیشتری از شهروندان، از این حکومت است. پس از چند دهه دروغ و مانورهای خطرناک و پرهزینه و پس از تحریم‌های تازه ایالات متحده آمریکا، اقتصاد رانتی و بیمار جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش از هم گسیخته و بار دیگر رهبر جمهوری اسلامی باید خود را از مخمصه خودساخته نجات دهد. با در نظرگرفتن اینکه آقای خامنه‌ای مذاکره را «سَم» خوانده است، که البته برای او سمی و خطرناک است، و نمی‌خواهد تن به مذاکره بدهد، راه دیگری به‌جز ماجراجویی و تشدید سیاست‌های غرب‌ستیزی و آمریکاستیزی خود و از جمله تحریک آمریکا و کشورهای دیگر در منطقه ندارد. رهبر جمهوری اسلامی مرتبا مدعی می‌شود که دنبال جنگ نیست، اما از درک این مساله هم عاجز است که با اعمال سیاست‌های خود، به جنگ‌افروزی دامن می‌زند.

آمریکا با ترور قاسم سلیمانی، هم یک گوشمالی تاریخی به خامنه‌ای داد و هم از بروز یک جنگ فاجعه‌بار، دست‌کم در این مقطع زمانی، جلوگیری کرد. چون آمریکا، گذشته از منافع انتخاباتی دونالد ترامپ، که او را از جنگ تا پیش از انتخابات ریاست جمهوری بازمی‌دارد، نیازی به جنگ با جمهوری اسلامی ندارد.

جامعه ایران و به ویژه اقتصاد رانتی آن، آن‌قدر از هم گسیخته و ویران است که آمریکا تنها با تحریم، می‌تواند رهبر جمهوری اسلامی را به زانو درآورد. تحریم‌های، به باور من، هوشمندانه دولت آمریکا، دمار از روزگار نظام جمهوری اسلامی و شخص خامنه‌ای درآورده است. حال رهبران اتحادیه اروپا هم خواهان رعایت جدی تعهد‌های ایران درچارچوب برجام شده‌اند. سه کشور بریتانیا، فرانسه و آلمان روز سه‌شنبه ۲۴ دی‌ماه (۱۴ ژانویه) در بیانیه‌ای مشترک اعلام کردند که سازوکار حل اختلاف در توافقنامه هسته‌ای برجام را علیه ایران فعال کرده‌اند، که از آن به عنوان «مکانیسم ماشه» هم یاد می‌شود. معنی این بیانیه این است که اگر اختلاف در کمیسیون مشترک و مراحل بعدی تعریف‌شده حل نشود، پرونده تخلف ایران در نادیده گرفتن مفاد برجام به شورای امنیت سازمان ملل می‌رود و در صورت محکومیت ایران، تحریم‌های سازمان ملل هم علیه ایران اعمال می‌شود.

شاید اشاره به این نکته هم لازم باشد که قطعا و در نهایت دود این تحریم‌ها به چشم اقشار پایین‌دست جامعه هم می‌رود؛ اما مقصر بروز این فشار بر اقشار زحمتکش و فقیر، آن‌گونه که هواداران خجالتی جمهوری اسلامی تبلیغ می‌کنند، ترامپ نیست، بلکه علی خامنه‌ای است و شعاری که در ایران طنین‌انداز شده، درست است: «دشمن ما همین‌جاست، دروغ می‌گن آمریکاست».

از: ایران اینترنشنال


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.