آمار کودکهمسری در ایران تکاندهنده است. فرقی نمیکند متر و معیار ازدواج کودکان را چه سن و سالی در نظر بگیریم، حتی با استاندارد جمهوری اسلامی هم اعداد و ارقام ازدواج دختران کمسنوسال تاملبرانگیز است.
***
کودکهمسری به روایت آمار
برای ترسیم تصویری روشن از آنچه در حال وقوع است، سه حالت را در نظر گرفتیم. یکی با استاندارد بینالمللی و بر اساس تعریف یونیسف از کودکهمسری. دوم بر اساس تعریف سن ازدواج طبق لایحه بیسرانجام دولت و سوم بر اساس آنچه در حال حاضر بهطور مشروط حداقل سن ازدواج در نظر گرفته شده است.
۱- از هر پنج ازدواج در ایران یکی مصداق کودکهمسری است
اگر بخواهیم ایران را به چشم یک کشور عادی نگاه کنیم و اوضاع را با استانداردهای بینالمللی ببینیم. یونیسف ازدواج در سن پایینتر از ۱۸ سال را مصداق کودکهمسری میداند. بر این اساس در بسیاری از کشورهای دنیا ازدواج زیر ۱۸ سال منع قانونی دارد، اما در ایران چنین استانداردی یک رویای بزرگ برای طرفداران حقوق کودکان است. کافی است نگاهی به آمار ازدواج دختران زیر ۱۸ سال بیندازیم تا ببینیم اوضاع از چه قرار است.
آنطور که جداول باز سالنامه آماری ثبتاحوال ایران در سال ۱۳۹۷ نشان میدهد، در این سال درمجموع ۱۱۲ هزار و ۶۴۷ مورد ازدواج ثبتشده که در آنها سن عروس ۱۷ سال یا کمتر بوده است. اگر این عدد را به نسبت کل ازدواجهای ثبتشده در سال گذشته تقسیم کنیم به این نتیجه میرسیم که بیش از یکپنجم ازدواجهای ثبتشده در ایران، از نظر استاندارد بینالمللی مصداق کودکهمسری بودهاند.
۲- از هر ۱۰ ازدواج در ایران در یکی سن عروس کمتر از ۱۶ سال است
معیار دوم بر اساس طرح و لایحه بیسرانجامی است که در کمیسیون قضایی مجلس دهم به بنبست خورد و به جایی نرسید. اگرچه این طرح با استاندارد جهانی فاصله دارد، اما در برابر وضع موجود یک اقدام مترقی به شمار میرفت. در این لایحه حداقل سن ازدواج ۱۶ سال تعریف شده و ازدواج زیر ۱۳ سال بهطور قطعی و کامل ممنوع شده بود.
فرض کنیم که این طرح در مجلس رای میآورد و به نتیجه میرسید و درنتیجه معیار تعریف کودکهمسری (البته بهطور مشروط) ۱۶ سال در نظر گرفته میشد. آنطور که دادههای تفکیکی و باز سازمان ثبتاحوال (که در حال حاضر بهطور آنلاین در دسترس نیست) نشان میدهد در سال گذشته ۵۴ هزار ۳۸۱ ازدواج در ایران به ثبت رسیده که در آن سن دختر ۱۵ سال یا کمتر بوده است. اگر این عدد را به تعداد کل ازدواجها تقسیم کنیم خواهیم دید که در حدود ۱۰ درصد ازدواجهای ثبتشده در این سال سن عروس کمتر از ۱۶ سال بوده است. این نسبت در سالهای گذشته هم برقرار بوده و نرخ ازدواج دختران زیر ۱۶ سال بین ۹.۵ تا ۹.۹ درصد در نوسان بوده است.
۳- از هر هزار ازدواج ثبتشده در سه مورد با تشخیص قاضی دختران ۱۲ ساله و کوچکتر پای سفره عقد نشستهاند.
معیار بدی را وضعیت حال در نظر میگیریم؛ یعنی حداقل سن (مشروط) ازدواج دختران را که در ماده ۱۰۴۱ قانون مدنی آمده ۱۳ سال در نظر میگیریم.
در این ماده قانونی آمده است که «عقد نکاح دختر قبل از رسیدن به سن ۱۳ سال تمام شمسی و پسر قبل از رسیدن به سن ۱۵ سال تمام شمسی منوط است به اذن ولی بهشرط مصلحت با تشخیص دادگاه صالح.»
حالا باید به آمار ثبتاحوال نگاه کنیم و ببینیم تعداد ازدواجهای ثبتشده برای دختران ۱۲ ساله و کوچکتر چقدر بوده است. این عدد در سال ۱۳۹۷ حدود ۱۱۰۰ نفر بوده، اما در سالهای اخیر بعضا به نزدیک ۲۶۰۰ مورد هم رسیده است. این رقم به نسبت کل ازدواجهای ثبتشده در طول سال بین ۲ تا ۳ در هزار مورد است که با توجه به محدودیت قانونی بسیار رقم بزرگ و قابلتوجهی است.
در تمام این موارد طبق قانون مجوز ازدواج از سوی قاضی و بر اساس «مصلحت» تشخیصی صادر شده است.
دلایل کودکهمسری چیست؟
کودکهمسری دلایل گوناگونی دارد. بیتردید مجموعهای از عوامل فرهنگی، مذهبی، اقتصادی و البته سیاسی باعث رواج ازدواج کودکان در ایران شده است.
۱- جریانهای محافظهکار مذهبی:
یکی از دلایل نرخ بالای کودکهمسری در ایران، تمایل جریانهای محافظهکار مذهبی است که از نفوذ فوقالعاده سیاسی برخوردارند.
در سالهای اخیر این گروه در دو جبهه فعال بودهاند، در جبهه اول اقدامات تبلیغی و به تعبیری ترویج ازدواج زودهنگام کودکان کم سن و سال در رسانههای رسمی است. در جبهه دوم هم با نفوذ سیاسی موفق شدهاند از اصلاح قانون جلوگیری کنند.
۲- جامعه و فرهنگ:
صرفنظر از مداخلات مذهبی و سیاسی در ترویج کودکهمسری، عوامل فرهنگی نیز در این وضعیت تاثیر داشتهاند. کافی است نگاهی به جغرافیای کودکهمسری در ایران بیندازیم. علاوه بر استانهای مذهبی مانند خراسان یا سیستان و بلوچستان، بهطور مشخص وضعیت در شمال غرب ایران بسیار بحرانی است؛ مسالهای که برای ریشهیابی آن باید مطالعات دقیق اجتماعی و فرهنگی انجام پذیرد.
۳- اقتصاد:
یکی از اصلیترین دلایل رواج کودکهمسری و ازدواج اجباری دختران، فقر و ناتوانی اقتصادی خانوادههای فقیر و پرجمعیت است. شوهر دادن دختران، به معنی کاهش هزینه خانواده است. مطالعات نشان میدهد هر چه رونق اقتصادی بیشتر، سطح رفاه بالاتر باشد، تمایل به ازدواج اجباری کودکان کمتر میشود.
از قدیم تن دادن به کودکهمسری در ازای پول، در مناطق فقیرنشین، وجود داشته است، اما در سالهای اخیر این پدیده اشکال تازهای پیدا کرده است و گروه بیشتری را وارد میدان بازی این معامله شوم کرده است.
یک سوی ماجرا وسوسه وام ازدواج و سوی دیگر وخامت بیسابقه اوضاع اقتصادی مردم ایران است.
در سال گذشته وام ازدواج برای عروس و داماد هرکدام ۳۰ میلیون و درمجموع ۶۰ میلیون تومان بود. ظاهرا در بودجه سال آینده این رقم قرار است به ۱۰۰ میلیون تومان هم برسد که هنوز سرنوشت آن مشخص نیست.
بیایید همان ۶۰ میلیون را در نظر بگیریم و آن را با میانگین درآمد خانوار مقایسه کنیم.
آنطور که گزارش مرکز آمار ایران از سال ۱۳۹۷ نشان میدهد، میانگین درآمد خانوار شهری در این سال بهطور میانگین در کل ایران ۲۸ میلیون تومان و در بعضی استانها کمتر از ۲۰ میلیون تومان بوده است.
از این کمتر میانگین درآمد خانوار روستایی است که در کل کشور حدود ۱۶ میلیون تومان و در بعضی استانها کمتر از ۱۰ میلیون تومان است.
با این اوضاع مشخص است که مبلغ کل ازدواج بهطور متوسط ۲ برابر کل درآمد یک سال خانوار شهری و ۴ برابر درآمد یک خانوار روستایی است. مسالهای که به بازار دادوستد کودکان در ایران رونق تازهای بخشیده است.
از: ایران وایر