شعر از: ایرج جنتی عطایی
فریادی از سینه ی دانشگاه، شعله ای زد ناگاه بر ظِلام جانکاه، شعله ور شد
به ناگهان از پسِ پشتِ این، تیره ابرِ سنگین اخگری آتشین، جلوه گر شد
هوا پُر شد از عطرِ، نابِ آزادی زندگی لحظه ای، پُر شد از شادی
جادوی تیره، بی ثمر شد شب به یک بارقه سحر شد
سکوتِ دیرین ساله، یک لحظه ریشه کن شد وحشت دچارِ وحشت، خاموشی در کفن شد
خاک اسیر بی داد، تهی شد از بد و دَد یک دَم پُر از خروشِ زیبایِ مرد و زن شد
هیولای شب نعره زد خون از ستاره، روان شد هیجدهم تیر تاریخِ یک ستاره ی جوان شد
سکوتِ دیرین ساله، یک لحظه ریشه کن شد وحشت دچارِ وحشت، خاموشی در کفن شد
خاک اسیر بی داد، تهی شد از بد و دَد یک دَم پُر از خروشِ زیبایِ مرد و زن شد
هیجدهم تیر، تاریخِ یک ستاره ی جوان شد (۳)
سرود شانزدهم آذر
شعر: حمید مصدق
آهنگ: ارمنی – ساری گلین
بار دگر شانزدهم آذر، آمد و سر به سر در قلوب مردم شعله افکند
جنبش دانشجویی ایران، به خونِ شهیدان در رهِ خلقمان، خورده سوگند
که تا آخرین نفر، آخرین نفس، کوشیم و بشکنیم، دیوار این قفس در رهِ آزادیِ ایران (۲)
شریعت رضوی، قندچی، بزرگ نیا گشتند شهید، در رهِ ستیزه با ارتجاع
خونِ آنها نهالِ همبستگی ما را محکم کرد و استوار، با جنبش توده ها
یک دل و یک جان متحد، در رهِ آنها نهیم گام تا انقلاب ایران، پیش رود تا سرانجام
شریعت رضوی، قندچی، بزرگ نیا گشتند شهید، در رهِ ستیزه با ارتجاع
خونِ آنها نهالِ همبستگی ما را محکم کرد و استوار، با جنبش توده ها
شریعت رضوی، قندچی، بزرگ نیا (۳)
*- شعر این سرود توسط ایرج جنتی عطایی به مثابۀ بند دوم سرود ۱۶ آذر (سرود رسمی کنفدراسیون جهانی محصلین و دانشجویان ایرانی) سروده شده است و با همان آهنگ خوانده می شود. این کار زیبا بیانگر تداوم و تداعی جنبش دانشجویی ۱۶ آذر ۱۳۳۲ نیز می-باشد.