در ساخت یک کمدی، از عناصر مختلفی استفاده می شود که یکی از آن ها عنصر حماقت است.
عنصر حماقت اگر اغراق شده باشد می تواند موجب خنده شود.
حماقتی که با توجیه فرد احمق توام شود بلاهت نام می گیرد و کمدی با بلاهت به اوج خود می رسد.
بلاهت هنگامی نمایان می شود که فرد احمق، متوجه احمق بودن خود نیست و بر حماقت خود پافشاری می کند.
حالا شده است حکایت کمدی دادستانی نظامی در توجیه فاجعه ی زدن هواپیمای اوکراینی با موشک.
جناب دادستان نظامی، اخیرا فرموده است:
«سامانه سیاری که موشک شلیک کرده پس از راهاندازی مجدد به دلیل شرایط میدانی، شمال واقعی را دقیق تعیین نمیکند و همین اشتباه فاحش موجب میشود که سمت اهداف شناساییشده توسط سامانه با اختلافی حدود ۱۰۵ درجه توسط اپراتور مشاهده شود.»
به عبارتی آقای راننده ی «سامانه موشکی»ِ بزرگترین دشمن امریکای جنایتکار، که قرار است امریکا و اسراییل را نابود کند و کاخ سفید را تبدیل به حسینیه و طویله کند، به جای این که سامانه را رو به شمال نگه دارد، رو به قبله نگه می دارد یا این که آقای راننده، سامانه را در جهت درست نگه می دارد ولی آقای اپراتورِ بزرگ ترین قدرت موشکی خاورمیانه به جای این که سیصد و شصت درجه شمال را روی موشک اندازش «سِت» کند روی ۱۰۵ درجه «ست» می کند بعد هواپیمای اوکراینی را که تازه از روی باند بلند شده و یکهو بر صفحه ی رادار مذکور مشاهده شده -که به مانند این است که این هواپیما به طور ناگهانی از غیب پدیدار شده-، با اختلاف ۱۰۵ درجه از باند فرودگاه روی صفحه رادار دیده می شود و بوق خطر رادار مذکور به صدا در می آید، و جناب اپراتور که در حال چرت ملیح بوده، ناگهان چرت اش پاره می شود و طبق گفته ی جناب دادستان نظامی، بدون دریافت دستور از مقام بالاتر، یا فاطمه زهرا گویان دکمه شلیک موشک را فشار می دهد!
بعد برای این که هواپیمای عجیبی که به طور ناگهانی از سمت ۱۰۵ درجه یکهو ظاهر شده و پرده ی سترت و «استیلت» بودن اش پاره شده، کاملا سقوط کند موشک دوم را هم به طرف آن، این بار «یا ابالفضل» گویان شلیک می کند!
حالا همه ی این ها به کنار، این جناب فکر کرده بمب پرنده، ابعاد اتوبوس دو طبقه شرکت واحد دارد و این قدر نادان بوده که لامبورگینی پرنده را با اتوبوس لیلاند پرنده اشتباه گرفته است!
آقایان! شما را به خدا دست بر دارید! یک کلمه بگویید اشتباه کردیم غلط کردیم نادان بودیم جاهل بودیم بی سواد بودیم بلد نبودیم این کاره نبودیم دور برداشته بودیم تصورات عجیب غریبی از قدرت و عظمت موشکی خودمان داشتیم، یکهو در اثر همه ی این ها دکمه ی شلیک را فشار دادیم و موجب قتل تعداد زیادی انسان و خانواده های شان شدیم.
با این توجیه هایی که می کنید، فقط و فقط نشان می دهید که احمق ها و ابله های بزرگی هستید و هیچ جور هم در سر تان نمی رود که باید تشریف تان را ببرید و کارهای بزرگ را به دستِ کار دانان بزرگ بسپارید.
از: گویا