فیلم اعترافات مصطفی صالحی؛ یک رسوایی دیگر برای جمهوری اسلامی

شنبه, 18ام مرداد, 1399
اندازه قلم متن
شاهد علوی

مصطفی صالحی در تقریبا دو دقیقه این ویدیو، هم‌چون یک ناظر ساکت حضور دارد و تنها در سه نوبت، در مجموع شش ثانیه صحبت می‌کند و تمام چیزی هم که می‌گوید، ۱۸ کلمه است.
در این ویدیوی کوتاه، چندین تناقض‌ آشکار در روایت دو مامور امنیتی شاهد آن شب وجود دارد که نشان می‌دهند مصطفی نمی‌توانسته است ضارب مسلح شب یازدهم دی‌ماه ۱۳۹۶ در «کهریزسنگ» نجف‌آباد در استان اصفهان بوده باشد.

بنا بر گفتههای دادستان نجف‌آباد، گزارش جلسات دادگاه و هم‌چنین صحبتهای وکیل خانواده پاسدار کشته شده (شاکی)، مصطفی صالحی در مراحل بازپرسی و تحقیقات و نیز در جلسات رسیدگی در دادگاه، اتهامات وارده به خود را رد کرده بود و علیه خودش هیچ اعترافی نداشت. حتی آن‌گونه که وکیل شاکی گفته، چند بار اقدام به خودکشی کرده بود که ممکن است نتیجه فشارها و شکنجه‌هایی بوده باشد که در جریان بازجویی بر او اعمال کرده بودند.

به این ترتیب، پیش از پرداختن به محتوای ویدیو، باید پرسید چه‌گونه مصطفی صالحی که بازجویی هشت ماهه و شکنجه‌های احتمالی برای اعتراف‌گیری را تاب آورده و دست‌کم تا پایان دادگاه (بنابر آن‌چه می‌دانیم) حاضر نشده بود زیر بار سناریوی نوشته شده از سوی بازجویان برود و هیچ مدرکی هم برای اثبات اتهام او نیافته‌اند، حاضر شده بود پس از دادگاه، در بازسازی صحنه جرم ناکرده بازی کند؟

بر اساس آن‌چه از برخی روایت‌های زندانیان سابق که اعترافات اجباری را تجربه کرده‌اند، از جمله روایت «نادر نوری‌کهن» از شیوه ماموران امنیتی برای فریب متهمان و روایت «مازیار ابراهیمی» و نادر نوری‌کهن از فریب «مجید جمالی‌فشی» و اعدام او، می‌‌دانیم ماموران امنیتی برای فریب متهمان زندانی و راضی کردن آن‌ها به همکاری، وعده‌های دروغین زیادی می‌دهند.

به این ترتیب، با توجه به این‌که می‌دانیم مصطفی صالحی تا پایان دادگاه هم بر بی‌گناهی خودش اصرار می‌کرد و هیچ اعترافی از او در دست نبود، این ویدیو باید پس از صدور حکم اعدام وی تهیه شده باشد. برای همین، یک گزینه محتمل برای همکاری مصطفی صالحی، وعده ماموران امنیتی به او برای معلق کردن حکم اعدامش در صورت همکاری در پروژه اعترافات بوده است.

مشخص نیست ویدیوهای بیشتری از مصطفی صالحی ضبط شده است یا نه اما اگر ویدیوهای دیگر هم در کار باشد، دلیل عدم پخش احتمالی آن را تاکنون می‌توان با دقت در ویدیوی منتشر شده از بازسازی رویداد کشته شدن سجاد شاه‌سنایی دید؛ ویدیویی که نه به نفع روایت حاکم که نتیجه‌اش به زیان آن‌ها درآمده است.

چنان‌چه که اشاره شد، در این ویدیوی کوتاه که قرار بوده است بازسازی قتل به دست مصطفی صالحی باشد، او تنها شش ثانیه صحبت می‌کند. بار نخست در ثانیه ۴۳ ویدیو، مصطفی در پاسخ به بازجو که می‌پرسد آن شب کجا بوده است، می‌گوید: «این کوچه سوم. من تو این‌ کوچه بودم.»
و با دست کوچه را که ظاهرا روبه‌روی او بوده است، نشان می‌دهد.

در ثانیه ۴۷ ویدیو، مصطفی که این بار تفنگی شکاری به دستش داده‌ بودند، در پاسخ به بازجو که می‌پرسد صاف تیراندازی کرده است، می‌گوید: «صاف با ساچمه آره.»
وقتی بازجو می‌گوید تیراندازی کن! همان‌طور ایستاده، قنداق تفنگ را به شانه‌اش می‌چسباند و فیگور شلیک کردن می‌گیرد و به بازجو می‌گوید: «بیا… خوبه؟»
دوباره به بازجو نگاه می‌کند.

در ثانیه ۲:۰۷ ویدیو، مصطفی وقتی بازجو می‌گوید بنشیند، چمباتمه می‌زند و می‌گوید: «یک کپه خاک، این جوری.»
و به بازجو نگاه می‌کند.
به این ترتیب، در همین شش ثانیه، مصطفی صالحی یک بار می‌گوید به صورت ایستاده و یک بار می‌گوید به صورت چمباتمه تیراندازی کرده است. او هم‌چنین می‌گوید محل استقرارش، کوچه سوم بوده است.

اما دو مامور امنیتی که در ویدیو صحبت و ادعا می‌کنند شب ۱۱ دی‌ ۱۳۹۶، در جریان درگیری‌ نیروهای امنیتی با مردم معترض در کهریزسنگ نجف‌آباد حضور داشته‌ و تیراندازی مصطفی صالحی را دیده‌، روایت‌های متناقضی از آن‌چه دیده‌اند به دست می‌دهند؛ روایتی نه تنها متناقض با صحبت‌های صالحی بلکه حتی در تناقض با یک‌دیگر.

در ابتدای ویدیو، مامور امنیتی اول می‌گوید او آن شب در درگیری‌ها حضور داشته و همه چیز را، از جمله سه تیراندازی انجام شده را دیده است. به گفته وی، یکی همان‌جا که مامور ایستاده است (سر خیابان) و دو مورد هم در کوچه پنجم.

همین مامور امنیتی در روایت آن‌چه دیده است، در ثانیه ۲۸ فیلم می‌گوید: «یه نیم خیزی کرد، با این حالت زد.»
در ثانیه ۳۰ در حالت نیمه نشسته، فیگور شلیک متهم را در آن شب نشان می‌دهد. این مامور در ادامه صحبت‌هایش در ثانیه ۳۳ فیلم می‌گوید: «یک نیم‌خیزی کرد و زد (نیم‌خیز شده و حالت شلیک را نشان می‌دهد) و بعد دوباره برگشت اون‌جا و من از اون ور بودم، اومدم سمتش که شناسایی‌اش کنم. دیدم دورش رو احاطه کردند.»

این مامور دوباره در ثانیه ۵۷ صحبت می‌کند: «{مصطفی} از جمعیت دوید. هر وقت دوید به سمت جمعیت، چون تو تهران هم دیده بودم، {بوق، یک ثانیه صدا کاور شده است} شناسایی شده بود. می‌خواهند بکشندش. خُب، می‌زنند، می‌کشندش. شروع کرد به دویدن. یک لحظه که دوید جلو، من حالا حالت دو بگیرم؟ این طوری کرد (مامور به جلو می‌جهد و نیم‌خیز فیگور شلیک کردن می‌گیرد) و زد و بلافاصله دوباره برگشت.»

در ادامه این فیلم، در دقیقه ۱:۱۶، یک مامور امنیتی دیگر که صدایش را تغییر داده‌اند، روایتش از آن شب را بازگو می‌کند: «این‌جا یه خانم تقریبا ۱۸ ساله بود. این‌جا وایساده بودند. کنار دست ایشون (به مصطفی صالحی اشاره می‌کند)، اون خانمه بهش گفت بزن، پس چه کار می‌کنی، چرا نمی‌زنی؟ {مصطفی} گفت حرف نزن، هولم نکن.»

همین مامور در ادامه صحبت‌هایش در جواب فرد لباس شخصی که می‌پرسد پس هنگام تیراندازی، قشنگ تمرکز می‌کرده، هول نبوده و بزن و در رو نبوده است، می‌گوید: «نه دیگه. ببین پشت سر هم، یکی شلیک می‌شه، اسلحه‌رو می‌شکنه، پوکه فشنگ می‌آد بیرون. بعدی و دوباره شلیک. بلافاصله (با دست‌هایش حالت کار کردن با تفنگ را نشان می‌دهد).»

اما همین مامور که چند ثانیه پیش‌تر گفته بود مصطفی صالحی کنار زنی ایستاده بود و ایستاده در حالت تمرکز، پشت سر هم  شلیک می‌کرد، در ادامه صحبت‌هایش در ثانیه ۱:۵۰ ویدیو، تصویری به کلی متفاوت از شیوه شلیک صالحی به دست می‌دهد: «رو ساختمون، رو این مغازه‌ها. این‌جا به صورت درازکش. چون اگه ایستاده باشی، وایسی، به اصطلاح، مامورین قشنگ می‌بینند. همه درازکش این‌جا. یک عده دیگه هم از این‌جا سنگ می‌زدند. درازکش، به حالت درازکش شلیک می‌کنه.»

نکته نخست این ‌که یکی از خواسته‌های مصطفی صالحی در دادگاه، آوردن شاهدهایی بود که او را آن شب دیده باشند. اما دادگاه هیچ شاهدی نداشت و در صحبت‌های دادستان نجف‌آباد و گزارش‌های منتشر شده از دادگاه و صحبت‌های وکیل شاکی هم هیچ‌ جا به شناسایی مصطفی صالحی هنگام شلیک و یا اسلحه به دست از سوی ماموران حاضر در صحنه اشاره نشد.

به این ترتیب، روایت این مامور دوم در ویدیو از شنیدن دقیق صحبت‌های مصطفی صالحی و زن همراهش (زنی خیالی، چون متهم دوم پرونده، «امرالله صالحی» بود و در دادگاه از هیچ زنی اسمی به میان نیامده است) در آن شلوغی تظاهرات که به معنای حضور مامور در نزدیکی آن‌ها و طبعا نتیجه آن، شناسایی مصطفی صالحی بوده، منطقا کذب و غیرقابل استناد است.

اما در مورد شیوه شلیک کردن، این تناقضات بیشتر هم هست. مصطفی صالحی به درخواست مامور لباس شخصی که در طول ویدیو از او سوال می‌پرسد، فیگور ایستاده و در حالت چمباتمه پشت یک کپه خاک شلیک کردن را نمایش می‌دهد و می‌گوید محل استقرارش، کوچه سوم بوده است.

ولی می‌بینیم مامور امنیتی اول که تاکید کرده تمام شب در صحنه درگیری بوده و همه چیز را دیده است، ابتدا می‌گوید مصطفی صالحی در حالت نیمه نشسته شلیک کرده است. سپس مدعی می‌شود در حال دویدن، به جلو خیز برداشته و در نهایت در حالت نیم‌خیز شلیک کرده است. این مامور هم‌چنین می‌گوید دو مورد از شلیک‌ها از کوچه پنجم انجام شده‌اند.

در روایت مامور دوم هم که تکلیف او با خودش روشن نیست، به این اشاره می‌کند که مصطفی صالحی در خیابان، هم جایی کنار زنی ایستاده، تمرکز ‌کرده و همان‌طور ایستاده پشت سر هم شلیک کرده است، هم در جایی بالای یک پشت‌بام یا در کف خیابان (شیوه روایت مامور کاملا مبهم است) درازکش در حال شلیک بوده است.

اما در این ویدیو که قرار است اقدامات مصطفی صالحی را بازسازی کند، صالحی نه درباره خیز برداشتن، نه دویدن، نه نیم‌خیز شدن و نه درازکش شلیک کردن و نه زنی که ادعا شده  همراهش بوده است، هیچ چیزی نمی‌گوید. به این ترتیب، نه جایی که مصطفی صالحی می‌گوید ایستاده بود و نه شیوه‌ای که ادعا می‌کند شلیک کرده، هیچ شباهت و تناسبی با روایت این دو مامور از دیده‌های آن‌ها از شلیک‌های آن شب ندارند.

برای همین، می‌توان گفت این فیلم که قرار بود بازسازی صحنه قتل یک افسر سپاه به دست مصطفی صالحی، یکی از معترضان دی‌ ۱۳۹۶ باشد، در واقع فیلم بازسازی بی‌گناهی او در این مورد مشخص و تاییدی است بر ناشی بودن ماموران اطلاعاتی در سناریونویسی و کاری که بسیار دوست دارند انجام دهند اما بلد نیستند؛ مستندسازی از دروغ.

از: ایران وایر


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.