انتشار گزارش اخیر سازمان عفو بین الملل درباره کشتار زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ بنام “اسرار به خون آغشته: کشتار ۶۷- جنایتی علیه بشریت که همچنان ادامه دارد”(۱) و سر و صدایی که به عنوان بازگشایی دوباره یک پرونده سی ساله ایجاد کرد سبب شد که من به فایل نوشتههای سابقم برگردم و مروری بر گذشتهها کنم. در این نوشتهها من همیشه از ناتوانی خودم و همه کسانی که اپوزیسیون رژیم جمهوری اسلامی هستند شکایت کرده و به عنوان مثال نوشته بودم “کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ یک فاجعه ملی، و خشونتها و جنایتهایی که در سالهای ۵۸-۵۹, در طول دهه ۶۰ و بطور کلی در طی حیات این رژیم انجام گرفته، جنایت علیه بشریت است. متاسفانه ما، بعنوان “اپوزیسیون” این رژیم ضد بشری، نتوانسته ایم اعدام ناجوانمردانه هزاران جوان ایرانی را به “حافظه جمعی مردم ایران” وارد کرده و این رژیم قرون وسطایی را رسوا کنیم. ما باید تا ابد در باره این کشتارها، زندگینامه عزیزانی که جان خود را فدا کردند، اثری که فقدان آنان در زندگی نزدیکان، همسران و فرزندانشان، و در به قهقرا رفتن کشور ما داشته، حرف بزنیم، کتاب بنویسیم، فیلم بسازیم، نقاشی بکشیم، شعر بسراییم، رقص، تئاتر، و موسیقی تولید کنیم. مگر از دست دادن چنین خیل عظیمی از جوانان و فعالین سیاسی جامعه، کسانی که برای ساختن فردای بهتر، حاضر شدند به صحنه آمده، تلاش و فعالیت کنند، مبارزه کرده، هزینه پرداخته، شکنجه و اعدام شوند، شوخی است؟”(۲)
امروز اما میخواهم به همه کوشندگان راه آزادی و جنبش دادخواهی تبریک بگویم. جای شادی است که تلاشهای همه ما هرچند پراکنده و بدور از هم سبب شده که مهرههای ریز و درشت رژیم سکوت سنگین ۳۲ سال گذشته خود را شکسته و از انکار کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷ دست برداشته و بسته به موقعیت فعلی خود در رژیم و نقشی که در خیمه شب بازی حکومت اسلامی بازی میکنند، این جنایت را به گردن گرفته، از آن دفاع کنند و یا فریاد یا مصیبت ها “ما خبر نداشتیم و با خبر شدیم” سر بدهند(۳).
خامنهای در شهریور ۱۳۹۵ در واکنش به انتشار نوار صوتی ملاقات هیئت مرگ با منتظری، در دیدار با حسن روحانی و اعضای هیئت دولت گفت: “متاسفانه امروز برخی سعی میکنند این روسیاه ها را تطهیر کنند، منافقین را به یک شکلی در موضع مظلومیت نشان بدهند و برایشان فضای مظلومیت ایجاد کنند… کسانی که هزاران نفر را در داخل کشور از بین بردند… میخواهند آنها را تطهیر کنند و چهره ی آنها را موجه نشان بدهند و آنها را مظلوم نشان بدهند و در مقابل، خدشه به چهره ی مبارک و نورانی امام وارد کنند. چهره ی امام خدشه بردار نیست و البته مطمئناً ناکام خواهند بود”(۴). مجلس خبرگان رهبری در شهریور سال ۱۳۹۵ در بیانیه ای اعلام کرد، “شاید هنوز برای عدهیی درک تصمیم تاریخی و انقلابی حضرت امام خمینی در برخورد جدی و بدون مسامحه با منافقین و محاکمه عادلانه ی سران و برخی اعضای گروهک منافقین در سال ۶۷ دشوار باشد. امام راحل در آن برهه حساس، با این تصمیم به موقع، چشم فتنه را کور نمود”. (۵) صادق لاریجانی در ۲۵ مرداد ۱۳۹۵ گفت: “عده یی در صدد ایجاد خلأهای امنیتی و دودستگی و پاره پاره کردن جامعه متدین و انقلابی هستند” (۶). مصطفی پورمحمدی که از اعضای کمیته مرگ بود و در این نوار ۴۰ دقیقه یی با منتظری به چانه زنی پرداخته و تقاضاهای مکرر او را برای متوقف کردن اعدامها رد میکند، بالاخره دست از انکار و حاشا برداشت و با بی شرمی گفت: “ما افتخار میکنیم که حکم خدا را در رابطه با منافقین اجرا کردیم و من برای این اعدامها یک شب هم بی خوابی نکشیدم” (۷) حالا لااقل خیالمان راحت است که برادران لاریجانی، پور محمدی و اعضأ مجلس خبرگان رهبری هم فردا عمامه از سربرنداشته، به خارج از کشور نیامده و جلوی دوربینهای تلویزیون بی بی سی ننشسته و ادای اصلاح طلبی و اپوزیسیون رژیم بودن را در نخواهند آورد! هرچند که شاید فعالان سایت کلمه و زیتون باز هم بتوانند از جعبه جادوییشان ترفند جدیدی بیرون بکشند، هواداران خودشان را گول بزنند و به ما درس اخلاق بدهند و بگویند “خط قرمز ما عدالت است”. (۸)
این اعترافات رژیم را ما مدیون صدها و هزاران خانوادههای جان باختگان دهه ۶۰ و فاجعه ملی ۶۷ هستیم که با پایداری خود و حضورشان در گلزار خاوران (یکی از دهها گورستان دسته جمعی قربانیان رژیم جمهوری اسلامی) اجازه ندادند حکومت اسلامی موفق به پاک کردن یاد و خاطر این عزیزان شده و از این جنایت علیه بشریت به سادگی گذر کند. بعد از به دار آویختن مجاهدین در تیر و مرداد سال ۶۷ و زندانیان چپ در شهریور ماه، از ترس سر و صدای مردم هر روز تنها به تعداد کمی از خانوادهها اطلاع میدادند که عزیزشان را کشته اند و این اطلاع رسانی تا آخر آذر ماه به طول انجامید. به خانوادهها گفتند فرزند شما کافر بود، او را کشتیم و کافر جسد ندارد حق داشتن مراسم هم ندارید(۹). اما خانوادهها خطرات برگزاری مراسم را به جان خریدند و بی توجه به به هشدارهای وزارت اطلاعات، سازمان زندانها و قوهٔ قضاییه در خانهها جمع شدند، مراسم گرفتند، و سرود و شعر خواندند. آنان به جای لباس سیاه، بلوزهای سفید دربر کردند تا به رژیم بگویند که نه تنها فرزندانشان بلکه خانوادهها هم اعتقادی به عقاید قرون وسطایی رژیم ندارند، و سفید رنگ صلح و امید، سمبل فرزندان به خون خفتهشان است. خانوادهها بی توجه به عقاید فرزندانشان و وابستگی گروهی آنان با یکدیگر ارتباطات دائمی ایجاد کردند، اسامی کشته شدگان را جمع آوری کرده و به سازمانهای بین المللی فرستادند، به جلوی وزارت دادگستری و میدان آرژانتین رفتند تا با مقامات جمهوری اسلامی و گالیندوپل نماینده ویژه سازمان ملل ملاقات کنند اما هر بار با فشار و زور و تهدید پراکنده شدند.
تقریبا همه خانواده ها خبر اعدام فرزندانشان را تا آخر آذرماه سال ۶۷ دریافت کردند. در دی ماه سال ۶۷ خانوادهها نامه یی به حبیبی وزیر دادگستری نوشتند و کپی آن را به آقای منتظری، دفتر سازمان ملل در ایران، دفتر سازمان ملل در آمریکا و دیگر سازمانهای حقوق بشری هم فرستادند. این نامه که به گمان من یکی از بهترین و مهمترین مانیفستهای دادخواهی در دنیا است، حبیبی را به عنوان وزیر دادگستری خطاب قرار داده و به اجمال توضیح میدهد هزاران زندانی سیاسی که قبلا محاکمه شده، دوران محکومیتشان را طی میکردند و عده ای حتی حکمشان هم تمام شده بوده بصورت ناگهانی و بدون هیچ توضیحی اعدام شدهاند. سپس به ادعای بی اساس تبانی زندانیان با عملیات نظامی در مرزها پرداخته و توضیح داده اند که شرایط سخت و پلیسی حاکم بر زندانها و ملاقاتهای پشت شیشه یی چند دقیقه یی بوسیله تلفنهایی که کنترل میشد امکان چنین همکاری یی را نمیداده است. سپس خانوادهها سوال کرده اند، “اگر این جنایت قانونی بوده چرا آن را پنهان میکنید؟ چرا اجازه بازرسی یک هیئت بی طرف از زندانها و رسیدگی به چند و چون این کشتار را نمیدهید؟ کدام محکمه، به چه اتهامی، در چه تاریخی، حکم اعدام عزیزان ما را صادر کرده است؟ کدام قانون اجازه داده است که حکم اعدام دسته جمعی صادر کنند؟” سپس خانوادهها خوستههای خود را مبنی بر اعلام علنی اسامی همه کشته شدگان، تاریخ محاکمه دوباره و دلیل و چند و چون آن، محل دفن، و دادن وصیت نامهها مطرح میکنند. خانوادهها در ادامه مینویسند، “به دلیل اینکه این اقدام ناقص صریح اصول قانون اساسی جمهوری اسلامی و اعلامیه جهانی حقوق بشر است، ما علیه مسئولین این فاجعه دردناک اعلام جرم می کنیم و خواهان آن هستیم که اینان بازداشت و در یک محکمه علنی محاکمه گردند. ما خواهان موافقت جمهوری اسلامی، با بازدید یک هیئت بین المللی برای بررسی وضعیت زندانهای کشور و اجازه دیدار این هیئت با زندانیان سیاسی و خانوادههای قربانیان فاجعه اخیر هستیم”(۱۰). توجه کنید که این نامه در دی ماه ۶۷ و بعد از چنین جنایت بی سابقه یی نوشته شده و به درستی همه ارکان نظام را زیر سوال برده و خواستههای حقوقی و انسانی خود را مطرح کرده است. این نامه و خواستههای درون آن سندی تاریخی است و پرچمی که همه خانوادههای جان باختگان جدای از تعلقات سیاسی، مذهبی، و یا اجتماییشان توانستند در زیر آن جمع شده و متحدانه در مقابل رژیم جمهوری اسلامی بایستند. این نامه هنوز هم خواست ما است و برای رسیدن به آن تلاش میکنیم چرا که دادخواهی حق ما است و کشف حقیقت سبب میشود ریشههای این جنایت شناسایی شده و گامی پایه ای و ضروری بسمت عدالت خواهی است. دادخواهی همچنین کمک می کند ترتیبی داده شود که در آینده چنین جنایتهایی بر نسلی دیگر روا داشته نشود. تجربه مردم آفریقای جنوبی در دادگاههای “کشف حقیقت” و مردم آرژانتین برای روشن کردن جنایتهای دیکتاتوری نظامی آرژانتین در طول دوران “جنگ کثیف” به ما آموخته است که باید به انکار حقایق تاریخی، انکار حقوق بشر، و انکار ظلمی که به جان باختگان و خانوادههای آنان رفته پایان داد و به دنبال کشف حقیقت، و ترمیم روانی قربانیان بود. این کار میسر نیست مگر اینکه خاطیان و مسببین این جنایات انکار را کنار گذشته، ابراز ندامت کنند، و گوشههای تاریک این جنایات را افشا کرده کمکی به کشف حقیقت کنند.
لادن بازرگان
۱۹ سپتامبر ۲۰۲۰
lawdanbazargan@gmail. com
——————-
پانویسها:
(۱) https://www. amnesty. org/en/documents/mde13/9421/2018/fa/ اسرار به خون آغشته کشتار ۶۷ – جنایتی علیه بشریت که همچنان ادامه دارد
https://www. bbc. com/persian/iran-46448625 اعدامهای ۶۷؛ عفو بینالملل از سازمان ملل خواست تحقیق مستقل انجام دهد
(۲) ضرورت اجرای عدالت لادن بازرگان
(۳) نقش موسوی در کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷- لادن بازرگان
(۵), (۶), (۷), https://www. amnesty. org/en/documents/mde13/9421/2018/fa/ اسرار به خون آغشته کشتار ۶۷ – جنایتی علیه بشریت که همچنان ادامه دارد
(۸) نقش موسوی در کشتار زندانیان سیاسی در سال ۶۷- لادن بازرگانhttps://www. akhbar-rooz. com/%d9%86%d9%82%d8%b4-%d9%85%d9%88%d8%b3%d9%88%db%8c-%d8%af%d8%b1-%da%a9%d8%b4%d8%aa%d8%a7%d8%b1-%d8%b2%d9%86%d8%af%d8%a7%d9%86%db%8c%d8%a7%d9%86-%d8%b3%db%8c%d8%a7%d8%b3%db%8c-%d8%af%d8%b1-%d8%b3%d8%a7/
(۹) آیا می توان کشتار سال ۶۷ را بخشید و یا فراموش کرد؟ – لادن بازرگان
http://asre-nou. net/php/view_print_version. php?objnr=17024
(۱۰) شکایت در دادگاه های عمومی و شکایت نامه به حسن روحانی – جعفر بهکیش
https://drive. google. com/file/d/1ZAu7HQjNmKcYWNm0OnTQDNtsvWJMzl0D/view