بیدادگاهی قضاییه نام

جمعه, 25ام مهر, 1399
اندازه قلم متن

سال ۹۹ به نیمه رسید، در کنار بحران بی سابقه ی اقتصادی که نظیرش در دهه های اخیر حتی در زمان جنگ عراق با ایران ، این گونه نبوده، حاکمیت به جای کوشش برای مدیریت این بحران و برنامه ریزی های بنیادین جهت خروج از آن، نیروی خود را برای سرکوب و تهدید به کار گرفته و آزادی های مدنی را محدود ساخته است. قوه ی قضاییه که باید امنگاه شهروندان و پشتیبان حقوق ملت در برابر ارکان قدرت باشد و بی طرفانه برای برقراری عدالت در جامعه بکوشد، نه تنها نسبت به پرونده های کلانی چون پرونده ی ریاست مجلس و ریاست پیشین قوه ی قضاییه و دادستان اسبق تهران و ده ها پرونده ی مشابه آن سکوت پیشه کرده است و پرونده هایی که در این مورد موجود و مستند است به جریان نیفکنده ، در برابر پرسش های بی شماری نیز سکوت برگزیده است.  و نفیا یا اثباتا پاسخی در مورد این پرونده ها  به افکار عمومی نمی دهد . پرسش هایی نظیر آن که چرا اگر معدود افرادی نیز به دلایلی محاکمه می گردند افزون بر دو دهه صاحب منصب بوده اند و مدعیان امروز با ایشان همکاری کرده اند و هیچ نگفته اند. رییس امروز قوه ی قضاییه و سخنگوی آن با فردی چون اکبر طبری سال ها همکار بوده اند. پرونده ی شکایات ملی از ۱۸ تیر ۷۸ تا آبان ماه ۹۸ و سقوط هواپیمای اوکراین به علت شلیک موشک و اختلاس های کلان در شهرداری منتخب شورای پیشین و واگذاری املاک به قوه ی قضاییه به ثمن بخس همچنان در سکوت مانده است. اختلاس های صدا و سیما و بنیادهای ناپاسخگو و مستظهر به قدرت های انتصابی ناگفته مانده است. اما بودجه ی کلان این قوه و نیروهای امنیتی موازی صرف چه می شود؟! برخی از آنها عبارت است از:

۱- دستگیری و محکوم سازی بدون پشتوانه ی حقوقی شخصیت های دگراندیشی که برای حقوق بشر در ایران فعالیت دارند. مانند بانوان آزاده نسرین ستوده، نرگس محمدی و دکتر فرهاد میثمی.

۲ – دستگیری و محکوم سازی بدون رعایت جوانب حقوقی فعالان اصناف مختلف. مانند ناهید خداجو از صنف زحمتکش کارگران، محمد حبیبی، اسماعیل عبدی، محمود بهشتی لنگرودی از صنف شریف معلمان.

۳ –  محکوم سازی کوشندگان دگراندیش عرصه ی فرهنگ، مانند آبتین بکتاش، رضاخندان مهابادی و کیوان باژن از کانون نویسندگان ایران.

۴ – دستگیری، زندان، شکنجه و محکوم سازی معترضانی که نسبت به فشارهای اجتماعی معترض بودند و حتی در مواردی صدور احکام اعدام، که یکی از دردناک ترین آنها اعدام پهلوان نوید افکاری به جرمی بود که از جهت حقوقی هرگز مسیر قانونی اش برای احراز آن جرم به درستی طی نشد.

۵ –  یادآوری می شود این اسامی تنها نمونه هایی هستند و شمار این افراد بسیار  بیشتراست.مثلا زندانیانی که از دراویش گنابادی بودند و تعلق خاطر به شادروان دکتر نورعلی تابنده داشته اند که برخی از ایشان ماه هاست در زندان و فشار هستند. در ضمن در مواردی هم که حاکمیت مایل نیست مسوولیت محکوم سازی را بپذیرد با روشی غیرانسانی از مجرمان خطرناک که شخصیت های جانی بیمار هستند بهره می جوید و با زیر پا گذاشتن اصل تفکیک زندانیان با وعده و وعید برخی زندانیان را در معرض مرگ قرار می دهد و مسوولیتی نمی پذیرد.

از: پیام جبهه ملی ایران شماره ۲۰۵


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.