چاخانهای تازه از امام جمعه موقت تهران
دیدار آیتالله صدیقی با شهید مصباح یزدی (احتمالاً قبل در درگذشت ایشان!)
وقتی آیتالله به غلط کردن میافتد
دو هفته پیش تلویزیون رژیم آیتالله صدیقی امامجمعه موقت تهران را نشان میداد که از کرامات زندهیاد خلدآشیان مصباح یزدی میگفت و از قول غَسّال (همان مردهشور و مردهشوی خودمان) نقل کرد که هنگامیکه آن خدابیامرز را میشسته، چشمهایش را باز کرده: «چشمهایش را باز کرد و یک نگاه مهربانانه کرد و فوری دوباره چشمهایش را بست.» ایشان همچنین گفت که آن مرحوم تاریخ مرگ خود را پیشگوئی کرد و گفت دو هفته دیگر میمیرم!
پخش این برنامه باعث شد شایع شود که مصباح یزدی را زندهبهگور کردهاند. مشاور رئیسجمهور وارد ماجرا شد و پزشکی قانونی صدایش درآمد که باید غَسال تحت تعقیب قرار بگیرد یا اگر او بیگناه باشد، باید با آیتاللهی که این حرف را زده برخورد شود.
نتیجه این شد که آیتالله صدیقی از خانواده آن شهید و از مردم عذرخواهی کرد و از روح بزرگ آن مرتحل طلب بخشش کرد و خطا را انداخت به گردن مردهشوی «شاید روایت خیلی دقیق نبود و غَسال شاید دقیق نبوده . و شاید غسال توهمی برایش پیش آمده،… از همه شرمندهام»
گفت تازه من تخفیف دادم
معلوم نیست چکار کردهاند با امامجمعه موقت که اینجور به غلط کردن دائم افتاده. به همین دلیل خبرنگار ما هم یک مصاحبه اختصاصی، با اینترنت از راه دور با آیتالله صدیقی انجام داد. ایشان گفت:
تازه من تخفیف دادم و همه اظهارات غَسال را بیان نکردم که ایشان گفت وقتی حضرت آیتالله مصباح یزدی را بر تخت مردهشور خانه انداختم اول به من گفت «یواش». من از ایشان عذرخواهی نمودم. مردهشور گفت آیتالله مصباح یزدی درحالیکه مرده بود بسیار زنده به نظر میرسید ولی لاغر شده بود و انگار کسالت داشت. (صدیقی: بعد چی گفت؟) بعد چشمهایش را باز کرد، نگاه مهربانانهای به من کرد و دوباره بست. به نظرم عینک خودشان را میخواستند. (صدیقی: پس اینکه در فضای مجازی نوشتند ایشان به شما چشمک زده درست است؟) خیر، ما با اموات از این روابط نداریم. ایشان چشمشان را که بستند از من پرسیدند «مردهشور جان، آیا نرگس محمدی زیر تابوت مرا گرفته بود؟» عرض کردم «خیر، ایشان زیر تابوت دکتر ملکی را گرفته بود.» آقا زیر لب یک دعاهایی خواندند که گمان کنم داشتند فحش خواهر و مادر میدادند.
آیتالله به خبرنگار ما گفت:
حالا ما دو کلام از قول یک میّتی چاخان کردیم ها، اطلاعات ما را خواست، حراست ما را خواست، بیت رهبری ما را خواست که حرفت را پس بگیر. چطور اون یکی آیتالله، اسمش یادم رفته، سعیدی که گفت حضرت آقای خامنهای وقتی به دنیا آمد «یا علی» گفت، نگفتند تکذیب کن. اینهمه هم مردم جوک ساختند. گفتند وقتی هم ختنهاش کردند گفت «یاحسین». چرا تکذیب نشد؟ هنوز هم وقتی روی یوتیوب سرچ میکنی، حتی صدای یک بچه نوزاد را هم گذاشتهاند که میگوید «یاعلی». پس مقام معظم رهبری این را به خودشان گرفتهاند.
خبرنگار ما – شما فرمودهاید: «من قصدی نداشتم گاهی آدم وقتی عاشق یک نفر است هر چیزی را باور میکند.»
آیتالله صدیقی جواب داد:
-البته سوءتفاهم نشود، عشق من به آیتالله مصباح یک عشق افلاطونی و آسمانی بود نه اینکه خدایناکرده عشق زمینی باشد. حالا تویش حرف درنیاید و منکرات بیاید ما را شلاق بزند. من خیلی پیش ایشان درس خواندم، خیلی چیزها از ایشان آموختم اما در زمینه قرائت قرآن، نه ایشان به من درس داد، نه من به ایشان. عشق ما قرآنی نبود.
خبرنگار ما – فرموده بودید ایشان زمان مرگ خودش را پیشبینی کرده بود. البته دو سه هفته قبل از فوت ایشان یکی از سایتها خبر ارتحال ایشان را داده بود.
-بعله، نمیخواهم باز چاخان کنم ولی ایشان گفت من دو هفته دیگر، قبل از اینکه بین بایدن و ترامپ دعوا دربگیرد، میمیرم. حوصله اینکه شاهد جنگولک بازی اینها باشم ندارم. ضمناً ایشان دوباره گفت در همان ایام که نیروی دریایی باعظمت ما کشتی کرهجنوبی را میدزدد، من یکی دو روز قبلش از دنیا جیم میشوم، برای اینکه نمیخواهم بعدش چشمم توی چشم مقامات کرهجنوبی بیفتد و خجالت بکشم.
بچه یک میلیون پوندی
امامجمعه موقت تهران افزود: حضرت مصباح یزدی پیشگوئی کرد و گفت بعد از مردن من مقام معظم رهبری واکسن آمریکا و انگلیس را حرام اعلام میفرمایند که کار درستی است، من هم اگر نمرده بودم همین کار را میکردم. بخصوص مال فایزر را.
ایشان افزود بچه یک میلیونی آقا مجتبی هم که در لندن به دنیا آمده باید آب توبه روی سرش بریزند و هیچوقت هم حقیقت را به او نگویند که بچه در بزرگی خجالت نکشد. بلکه بگویند وقتی تو به دنیا میآمدی، مادرت کارتنخواب بوده و پدرت رفته جنوب شهر قابله را که جزو گورخوابها بوده، کولش گرفته آورده بالا سر مادرت.
خبرنگار ما – پیشگوئی دیگری نکردند؟
امامجمعه – بعله. ایشان همچنین از اینکه فرزندان هاشمی رفسنجانی برای همدیگر نامه فدایت نشوم خواهند نوشت، تعریف کرد و گفته اینکه محسن هاشمی رفسنجانی خواهرش را به راه راست هدایت میکند که با رهبری بیعت کند کار خوبی است. به قول خواهرش، برای خودش آینده ساخته. چیزی که در نامهنگاری این دو برادر و آن خواهر جالب است این است که با همه اختلافی که دارند، هر سهشان چنان از پدر خود به نیکی یاد میکنند که انگار نه انگار چقدر دستش به خون مرد و زن و پیر و جوان و زندانی و غیر زندانی آغشته است. فرزند خوب باید اینطوری باشد. (مصباح یزدی افزود:) من به فرزندان خودم وصیت میکنم انگار نه انگار که من چقدر فتوای قتل و شکنجه دادم. بنویسند بابای ما آزارش به مورچه هم نمیرسید و هرجا یک مورچه میدید مینشست برایش قرآن میخواند.
با پرستو در باغ
امامجمعه موقت تهران افزود: مرحوم مصباح گفت من دو هفته دیگر به یک باغ بزرگی دعوت دارم که خیلی باصفاست. مثل همان باغی است که در نواحی آب سرد دماوند، مرحوم فخریزاده با آن خانمی که همراهش بوده، قبل از انفجار با او بوده. امیدوارم خانواده او بخصوص همسرش او را ببخشند. همینطور من از خانواده قاضی منصوری که در رومانی از هتل افتاد تقاضا میکنم ندیده بگیرند که ایشان منشی سابقش را که آن خانم رفته بوده فرانسه درس بخواند دعوت میکند به آلمان و از آنجا با هم میروند به رومانی. خدا را شکر خانمه از هتل پرت نشده. برکت خداست!
آیتالله صدیقی از قول خودش افزود: خوشبختانه خیلی از مقامات جمهوری اسلامی مثل شهید فخریزاده و شهید منصوری، اینها مردان «پرستو سرخود» هستند. وی افزود: جوانی کجائی که یادت به خیر.
در پایان، آیتالله صدیقی به خبرنگار ما گفت:
-مرحوم مصباح یزدی خیلی نگران آینده دنیا و اسلام بود ، به همین دلیل گفت مقام معظم رهبری باید پرداختی به ائمه جمعه را افزایش دهد. به مردهشور هم باز این را سفارش کرده بود.
***
از: ایندیپندنت