مهران رفیعی: ستارگان را با تلسکوپ رصد می‌کنند نه با میکروسکوپ، نگاهی متفاوت به قانون اساسی دوران گذار شجریان

دوشنبه, 29ام دی, 1399
اندازه قلم متن

mehran rafii

در شرایطی که نظام ولایت فقیه یکی از سخت ترین ایام خود را تجربه می‌کند، ما شاهد اقدامات گوناگونی توسط این دستگاه درهم شکسته می‌باشیم. به چند دسته از آنها اشاره می‌کنم:
الف – افزایش موارد خشونت و سرکوبگری، از جمله دستگیری‌ها، اعدام‌ها، قتل و آدم ربایی‌ها در داخل و خارج از مرزها.
ب – بزرگ نمایی قدرت نظامی و اطلاعاتی رژیم، از جمله برگزاری رزمایش‌ها و موشک پرانی‌ها، سخنرانی‌های آتشین و گاهی مضحک توسط سران سپاه و تهدید کردن‌های توخالی.
پ – بزک کردن چهره سیاه رژیم، از جمله تولید برنامه‌های تبلیغاتی مثل “مستند غیر رسمی” که تاکنون دو قسمت از آن از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش شده است.
هنگامی که افزایش اعتراضات گسترده مردمی در ظرف دو سال گذشته را به یاد می‌آوریم، متوجه می‌شویم که همه این اقدامات بظاهر متفاوت، دو هدف اصلی داشته‌اند: اول غلبه بر ترس و وحشت خود و دوم ترساندن مردم.

از این مقدمه کوتاه می‌خواهم برای نوشتن چند سطری در مورد طرح سیاسی – اجتماعی زنده یاد شجریان استفاده کنم، موضوعی که بحث‌های داغی براه انداخته است. به علت آنکه بحث بر سر یک هنرمند است اجازه بدهید که به قسمت “پ” بپردازم و مستند غیر رسمی. بدون شک برای ساختن چنین فیلم هایی، دستگاه تبلیغاتی رژیم از بهترین کارشناسان خود استفاده می‌کند؛ کارشناسانی که از راههای مختلف اطلاعات مربوط به علایق، ارزش‌ها و حساسیت‌های مردم را جمع آوری و سپس تحلیل می‌کنند. برای فریب دادن مردم و سفید کردن چهره دیکتاتور، امکانات گوناگونی در اختیار سازندگان این فیلم‌های تبلیغاتی می‌باشد. در مورد این سریال بخصوص، مثلا آن‌ها می‌توانستند خامنه‌ای را در حال راز و نیاز با پروردگار نشان دهند، نمایش دادن عیادت از بیماران و مستمندان هم گزینه بدی نبود، و یا نشان دادن حاکم در میان ورزشکاران و شوخی کردن با فوتبالیست‌های معروف، و به همین ترتیب اجرای دهها سناریوی ساختگی دیگر. هر چند ممکن است که در بخش‌های بعدی “مستند غیر رسمی” دستگاه تبلیغاتی رژیم از گزینه‌های بالا استفاده کند اما آنها ترجیح دادند که در همان ابتدای کار به سراغ هنرمندان بروند. آنها صحنه هایی از شرفیابی جمعی از فیلم سازان، نویسندگان، شعرا (بخصوص مداحان) را در سریال خود گنجاندند. رضا علامه زاده رنج خود از دیدن چهره یکی از فیلم سازان بزرگ در صحنه‌ای از این سریال را به اختصار نوشته و منتشر کرده است. حال تصور کنید اگر رژیم کوچکترین عکس یا فیلمی از حضور شجریان در یکی از این محافل متعفن در اختیار داشت چه اتفاقی می‌افتاد؟ تردیدی ندارم که رژیم خامنه‌ای از هر روشی برای چنین حضوری استفاده کرده است، از تطمیع، اغوا و وسوسه گرفته تا تنبیه و تهدید. و تا آنجا که می‌دانم تیر خامنه‌ای همیشه به سنگ خورده است.
از طرفی در چند دهه گذشته خامنه‌ای نشان داده که حفظ قدرت اولین اولویت او می‌باشد و با سنگدلی تمام ریاست خود را با چنگ و دندان نگه داشته است. مسلم است که او هزینه حذف فیزیکی رقیبان و منتقدان خود را نخست محاسبه کرده و سپس آن اقدامات مجرمانه را انجام داده است، و بدین ترتیب است که توطئه علیه خودی هایی مثل احمد خمینی، هاشمی رفسنجانی، منتظری، کروبی، موسوی در کارنامه او ثبت شده است. در مورد نابود کردن غیرخودی‌ها آن قدر گفته و نوشته شده که نیازی به تکرار نمی‌بینم، از کشتار در رستوران میکونوس گرفته تا قتل‌های زنجیره‌ای.
یقین دارم که در چنین شرایطی، زندگی شجریان برای دهها سال زیر ذره بین خمینی و خامنه‌ای بوده است؛ یعنی همه مکالمات تلفنی، رفت و آمدها، مکاتبات و بقیه حرکات خودش و بستگانش. می‌دانیم که شجریان علاوه بر توانایی‌های مختلف هنری از هوش و حافظه فوق العاد‌ای هم برخوردار بود. او بخوبی می‌دانست هرگونه اقدامی که موجب تضعیف رژیم گردد بشدت سرکوب می‌شود. او همچنین می‌دانست که دستگاه اطلاعاتی کشور از سر تا پا غرق فساد است و به هر حیله‌ای متوسل می‌شود تا بتواند اعترافات نمایشی بسازد، پرستوهایش را به پرواز درآورد، و اخبار غرق شدن و خودکشی و مرگ‌های مشکوک را منتشر کند.
در نبرد با چنین نظام وحشتناکی و آگاهی کامل از ابعاد آن، شجریان قد می‌کند و صدای اعتراض خود را به بهترین شکل ممکن بلند و بلندتر می‌کند، از بیداد همایون، مرغ سحر، زمستان، قاصدک، تفنگت را زمین بگذار، تا همراه شو عزیز. با رسانه‌های معروف جهان مصاحبه می‌کند و نظرش را قاطعانه بر زبان می‌آورد و در مقابل حاکم زورگو استوار می‌ایستد. او امیدش را از دست نمی‌دهد و به فردای ایران می‌اندیشد، فردایی که در آن فساد و ظلم و خودخواهی را مقدس نشمارند. در راستای همین اندیشه است که او دست بکار می‌شود و برای جلوگیری از بی برنامگی و اغتشاش در دوره پس از سرنگونی، قدمی بر می‌دارد. او می‌داند که با جان خود بازی می‌کند ولی دست از کار نمی‌کشد و برای سازش یا انفعال بدنبال عذر و بهانه نمی‌گردد. و اینگونه است که اسطوره‌ای ساخته می‌شود.
برای شناخت و درک اسطوره‌ها باید از روش و ابزار خاص استفاده کرد؛ همانگونه که برای بهتر دیدن و شناختن اجسام طبیعی چنین می‌کنیم. بشر با بکار بردن هوش خود هم تلسکوپ را ساخته است و هم میکروسکوپ را، هر دو برای دیدن است اما یکی را بجای دیگری نمی‌توان بکار برد. ارزیابی میثاق اجتماعی – سیاسی دوران گذار شجریان از دیدگاه حقوقی مثل آن است که برای دیدن ستارگان از میکروسکوپ استفاده کنیم.
و سخن آخر این که برای ارزیابی “آرش کمانگیر کسرایی” به سراغ برندگان مدال طلای رشته تیراندازی نمی‌رویم و ارزش “زمستان اخوان” را از هواشناسان معروف نمی‌پرسیم. سپردن چنین سندی به دست فرزانه‌ای چون عباس میلانی نمونه دیگری از درایتِ سروِ توس است.

مهران رفیعی
۲۹ دی ماه ۱۳۹۹

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.