ایندیپندنت فارسی: جمهوری اسلامی ایران، تغییرات در ترکیب جمعیتی سوریه را از طریق خرید و تصاحب زمین و املاک اجرا میکند
بدیع یونس
من تا به حال هیچ شهروند ایرانی را ندیدهام که فرقهگرا و متعصب باشد؛ بلکه برعکس، ایرانیهایی که من میشناسم همه افرادی باز و اهل مدارا هستند، به عقاید و باورهای دیگران احترام میگذارند و به آزادی دینی، حاکمیت ملی، تمامیت ارضی و استقلال کشورهای منطقه باور دارند. البته این نکته را هم بیفزایم که ایرانیهایی که من میشناسم، بیرون از ایران زندگی میکنند و بهدلیل مخالفت با نظام حاکم، اجازه ورود به ایران را ندارند.
من در طول سالها در جامعه یا در محیط کار، با شماری از ایرانیان آشنا شده و با برخی از آنها روابط دوستانه برقرار کردهام. همه آنها در گفتوگو با من تاکید کردهاند که خانوادهها و دوستانشان در داخل ایران نیز با آنها همفکرند و اگرچه از روی اجبار زیر سلطه رژیم زندگی میکنند، اما هیچگونه سنخیتی با نظام حاکم در ایران ندارند؛ پس روشن است که رژیم ایدئولوژیک، سرکوبگر و توسعهطلب ایران که نه به کشورهای جهان ارج میگذارد و نه برای دولتها و ملتهای همسایه احترامی قائل است، در ایران یک اقلیت را تشکیل میدهد، بنابراین نباید کارنامه آن را به پای مردم ایران نوشت.
من در این مورد بارها با دوستان سوریام بحث و گفتوگو کردهام. آنها از سپاه پاسداران و شبهنظامیان زیر فرمان آنان اظهار تنفر میکنند، زیرا آنها با جنایاتی که در سوریه مرتکب شدهاند، رابطه دوستانه میان مردم سوریه و ایران را قطع و هر دو ملت را قربانی اهداف نامشروع خود کردهاند؛ البته اگر مردم سوریه از رژیم ایران نفرت داشته باشند، جای شگفتی نیست، چون به وضوح میدانند که همین رژیم فرزندانشان را به قتل رسانده، خانههایشان را اشغال کرده، به آوارگی و دربهدری سوقشان داده و به عقاید و باورهای آنها تجاوز کرده است.
منظور من از نوشتن این مقاله این است که به برنامهها و سیاستهای رژیم ایران برای شیعهسازی و تغییرات دموگرافی و هویتی در سوریه، نوری بیفکنم. البته با تاکید مکرر بر اینکه مردم ایران از دور و نزدیک، با این رژیم موافق نیستند و هرگز نمیخواهند که خانههای مردم سوریه، اشغال، داراییهایشان مصادره و عقاید و هویتشان تغییر داده شود.
تلاش ایران برای تهاجم فرهنگی و ایجاد دگرگونی دموگرافی در سوریه، از سال ۲۰۱۰ آغاز شد؛ اما پس از در گرفتن جنگ مسلحانه درپی اعتراضات مردمی در سال ۲۰۱۱، ایران برنامهها و سیاستهایش در این خصوص را مورد بازنگری قرار داد و تلاشهای خود را شدت بیشتری بخشید. چون رژیم ایران از آغاز تشکیل جمهوری اسلامی (۱۹۷۹) تاکنون امنیت ملی خود را بر پایه اصل صدور انقلاب تعریف میکند.
منظور از تحول دموگرافی، تغییراتی است که در هویت شهروندان یک سرزمین، با بهرهبرداری از عوامل اقتصادی، اجتماعی، سیاسی، جنگ و خشونت، مهاجرت و آوارگی، ایجاد میشود. این فرایند، گاهی با زور بر شهروندان تحمیل میشود و گاهی با تاثیرگذاری عوامل یادشده و با رضایت مردم در آنها ایجاد میشود. اما منظور از تهاجم فرهنگی، مجموعهای از عادات، سنتها، زبان و دین است که با روشهای گوناگون به یک جامعه تزریق میشود و عواملی همچون تماس و اصطکاک اجتماعی، جنگ، مهاجرت و امثال این موارد بر آن تاثیر میگذارند.
میتوان گفت که تهاجم فرهنگی تنها بر ابزارهای نرم، فرهنگپذیری و سازگاری اجتماعی استوار نیست، بلکه ابزارهای سخت و در رأس آن، نیروی نظامی هم مؤثر است.
در رابطه با پروژه ایران در سوریه، یک منبع سوری در گفتوگو با من تاکید کرد که ایران برای نشر تشیع و شیعهسازی مردم سوریه، از پول استفاده میکند؛ همچنان که برای سربازگیری از افراد غیرسوری و شیعه کردن آنها نیز به همین سلاح توسل میجوید. ایران، تغییرات دموگرافی در سوریه را همچنین از طریق خرید و تصاحب زمین و املاک اجرا میکند. به این ترتیب که رژیم ایران، از فقر و تنگدستی مردم سوریه که در اثر جنگهای تحمیلی به آن گرفتار شدهاند، بهرهبرداری میکند، خانهها و زمینهای آنها را به بهای اندک میخرد یا خانهها و زمینهای شهروندانی را که بهدلیل مخالفت با رژیم بشار اسد، مجبور به مهاجرت شدهاند، مصادره و تصاحب میکند.
این فرایند در مناطق بوکمال، میادین، دیر الزور، روستاها و حومههای شهرهای رقه و حلب اجرا شده است. افزون بر آن، ایران بهوسیله حزبالله، بسیاری از ساکنان مناطق واقع در مرز میان سوریه و لبنان، بهویژه منطقه القصیر، را به ترک خانههای خود مجبور و منطقه را به سرزمین با اکثریت تشیعِ پیروان خط خمینی تبدیل کرده است.
نشر و پخش تشیع در سوریه از طریق پول انجام میشود. رژیم ایران با استفاده از تنگدستی و فقر مردم سوریه، بسیاری را در عوض پرداخت پول، به تغییر مذهب و قبول تشیع وادار میکند. رژیم ایران در گذشته در مناطق تحت کنترل خود در سوریه، با تکیه بر دو عامل جهل و فقر، پروژه شیعهسازی خود را بهوسیله رؤسای قبائل و عشایر که در جوامع خود از قدرت و نفوذ برخوردارند، اجرا کرده است. این رژیم با آنها به توافق رسید تا در مقابل پول، تداوم قدرت و نفوذ و تضمین جان و مالشان، زمینه ترویج تشیع در میان مردم را تسهیل کنند؛ در نتیجه، تشیع در بسیاری از مناطق سوریه پخش و نشر شد و بسیاری از مردم خواسته و ناخواسته به تشیع گرویدند.
امروز پس از ۱۰ سال از انقلاب سوریه، تمام استانهای در کنترل رژیم بشار اسد، از نگاه معیشت و اقتصاد، در بدترین حالت قرار دارند و مردم از فرط فقر و تنگدستی و بیکاری و گرانی، توان تامین قوت روزانه خود را ندارند. رژیم ایران از این اوضاع و احوال بهرهبرداری و زمینها و املاک را با بهای بالا و در مقیاس وسیع خریداری میکند.
منابعی در دیدهبان حقوق بشر سوریه گزارش دادهاند که شبهنظامیان وابسته به ایران، چه محلی و چه بیرونی و متعلق به کشورهای عربی و آسیایی، چند سال پیش زمانی که بر شهر حلب تسلط یافتند، ساکنان روستاهای شرق این شهر را به مهاجرت و ترک خانههای خود مجبور کردند و در نتیجه، زمینها و املاک آنها را خریدند.
شبهنظامیان یادشده افرادی از اتباع سوریه را هم به کار گماشتند تا در شهرهای حمص، دمشق، حومه شهر دمشق و سایر استانها بگردند و پیوسته به دفاتر مشاوران املاک سر بزنند و هر جا خانهای، زمینی و ملکی برای فروش باشد، با قیمت بالا خریداری کنند.
افزون بر آن، شبهنظامیان وابسته به ایران که در نزدیکی مرز میان لبنان و سوریه، مستقر و به سرپرستی حزبالله فعالاند، هماکنون در حال خرید زمین و املاک هستند؛ این در حالی است که قوانین سوریه، خرید و فروش املاک در مناطق مرزی را ممنوع کرده است. اما آنها این قوانین را زیر پا میگذارند و به آن وقعی نمینهند.
بر اساس گزارش دیدهبان حقوق بشر سوریه، شبهنظامیان افغان، ایرانی، عراقی و لبنانی به رهبری شخصی به نام «ح. د»، از فرماندهان حزبالله لبنان، تا همین لحظه بیش از ۱۶۵ قطعه زمین را در منطقه الزبدانی و ۲۵۰ قطعه زمین را در منطقه مرزی الطفیل خریداری کردهاند. این شبهنظامیان همچنین تاکنون ۹۷ آپارتمان مجلل و شماری از ویلاهای مردم در منطقه بلودان و مناطق نزدیک به آن را مصادره کرده و مالک آن شدهاند و در آنها زندگیمیکنند. در ارتکاب این جنایات، آنها از کمک و پشتیبانی حزبالله که بزرگترین نیروی آنج احبه ساب میآید، برخوردارند.
اینها چند نمونه از موارد بیشماری است که به عنوان مشت نمونه خروار ذکر شد. اما در اینجا یک پرسش مطرح میشود: آیا مردم ایران به دولت خود این اختیار را دادهاند که این کارها را انجام دهد؟ طبعا پاسخ منفی است. دولت ایران این همه پول و امکانات را از سرمایه ملی میدزدد و در سربازگیری و خرید زمین و املاک در بیرون از مرزها هزینه میکند؛ درحالیکه خود مردم ایران در زیر خط فقر زندگی میکنند.
از طرفی همانطور که در آغاز مقاله اشاره کردم، مردم ایران برای گسترش تشیع هیچ اهمیتی قائل نیستند. درست است که بسیاری از ایرانیان شیعه مذهباند، اما تشیع حقیقی جدا از تشیع خمینی- خامنهای است. اگر راستش را بخواهید، ملتهای منطقه چه در ایران و چه در سوریه، لبنان، یمن و عراق، همه از سیاست و رفتار رژیم ایران بیزارند؛ آنها همه سرنشینان کشتیای هستند که رژیم جمهوری اسلامی در تلاش برای غرق کردن آن است.
از: ایندیپندنت