دادنامه شماره ۴ فروردین ۱۴۰۰:
مادر گلچوبیان، یکی دیگر از مادران دادخواه خاوران از میان ما رفت!
با تأسف و اندوه فراوان، با خبر شدیم که خانم فرنگیس صلصالی (مادر گلچوبیان) متولد ۱۳۱۹، صبح زود یک شنبه ۲۲ فروردین ۱۴۰۰ بر اثر سکته قلبی در قائم شهر، از میان ما رفتند و همان جا در قائم شهر ایشان را به خاک سپردند.
دو پسر مادر گلچوبیان؛ کوروش و کامبیز گلچوبیان در دهه ی شصت به دست حکومت اسلامی ایران اعدام شدند. کوروش گلچوبیان ۱۹ ساله بود که در مهر ۱۳۶۰ در ارتباط با سازمان راه کارگر دستگیر شد و بعد از ۳ روز پیگیری و این در و آن در زدنهای مادر در کمیته ها و زندان ها، او را به بهشت زهرا حواله دادند و گفته شده که در بهشت زهرا به خاک سپرده اند. پسر دیگر مادر؛ کامبیز گلچوبیان از اعضای گروه فداییان خلق پیرو بیانیه شانزده آذر بود که دو فرزند پسر از او به یادگار مانده است. کامبیز گلچوبیان در سن ۲۹ سالگی در قتل عام زندانیان سیاسی در تابستان ۶۷ در زندان اوین کشته شد و مادر گلچوبیان داغدار و دادخواه، سالها به دنبال عزیزان گمشده ی خود در کمیته ها، در اوین و در خاوران می گشت و عاقبت حقیقت چرایی و چگونگی کشته شدن عزیزان اش را به دست نیاورد و از این همه درد و رنج و شکنجه بیمار شد.
منصوره بهکیش می گوید: مادر گلچوبیان مهربان و زیبا، یکی از مادران جوان خاوران بود و سالها او را میشناختم و گاه گاهی به خانهاش در غرب تهران رفت و آمد داشتم. او زنی بسیار مهربان و دوستداشتنی بود و یکی از مادران پیگیری بود که همواره در خاوران و در مراسم ها حضور داشت و دوست نزدیک تعدادی از مادران و خانوادههای خاوران بود، بخصوص با زنده یاد خانم ملوک زمانی (مادر منوچهر سرحدی) رابطه نزدیکی داشت و خیلی وقتها مادر گلچوبیان را در خانه مادر سرحدی می دیدم. متأسفانه مادر سرحدی عزیز در تاریخ ۶ اردیبهشت ۱۳۹۲ و دخترش مینا سرحدی که پس از رفتن مادر بیمار شده بود نیز در ۵ بهمن ۱۳۹۵ از میان ما رفتند. شعر کوتاهی در ساک یکی از زندانیان اعدام شده در کشتار زندانیان سیاسی در شهریور ۶۷ پیدا شده بود که مادر گلچوبیان میگفت این شعر و دست خط متعلق به پسرم کامبیز است. چند سالی حضور مادر گلچوبیان در خاوران کمرنگ شده بود و او را گم کردم. متأسفانه پس از رفتن اش با خبر شدم که مادر به آلزایمر مبتلا شده و به قائم شهر نقل مکان کرده بود که نزدیک فامیل خود باشد و دختر بزرگ ایشان ماندانا گلچوبیان از او مراقبت می کرد. متأسفانه عکسی از مادر گلچوبیان به دستم نرسید و تصویری از این مادر دادخواه از فیلم مستند خاوران گرفتم، ولی کلیپی کوتاه با تصاویری زیبا از مادر به دستم رسید که به همراه پیام همدردی مادران پارک لاله ایران منتشر می شود. جایش و یادش در قلب ما زنده و ماندگار است!
در این کلیپ بر روی تصاویری زیبا از مادر گلچوبیان، شعرگونه ای تاثیرگذار و تلخ دکلمه شده است:
همواره خواندم،
بهار خون مردمان، گل آورد، گل ارغوان،
اما گل من فسرده و کبود، شکسته وار و درهم
به ناگاه پژمرد، تنها، بی کس، بی یاور و همراه
آنقدر به دنبال عزیزان اش در کمیته ، اوین … تا ری و خاروان
اشک دیگر شرمسار او، دیگر کلام تسلایش نبود.
مادران همدرد، شاید درد تقسیم شود
داغ، زخم نیست، دمل نیست، تسکین ندارد
آری گل کبود من، در کنجی فسرد و پژمرد
تا فردایی دیگر چه نویسند.
به یاد فری عزیز
خانوادههای داغدار گلچوبیان و صلصالی،
مادران و خانوادههای خاوران،
ما مادران پارک لاله ایران، از صمیم قلب با شما همراه و همدرد هستیم و به شما تسلیت میگوییم. رفتن مادر گلچوبیان عزیز، زخم دیگری بر دل ما نیز گذاشت. او چون دیگر مادران و خانوادههای خاوران سالها صبورانه و پیگیر در راه زندان ها و کمیته ها و گورستان ها در رفت و آمد بود تا نشانی از عزیز خود بیابد و یادشان را زنده نگاه دارد و دادخواه شان باشد. بی تردید رفتن این مادران عاشق و پیگیر، ضایعه ی بزرگی برای جنبش دادخواهی ایران است، ولی دادخواهی با رفتن این مادران داغدار که وجودشان سرشار از عشق و ایستادگی بود، پایان راه نیست و بازماندگان و خانوادهها و تمامی ما که دل در گرو دادخواهی داریم، این راه را پیگیرانه و دادخواهانه ادامه خواهیم داد تا حقیقت جنایت هایی که این حکومت بر سر تمامی مبارزان عاشق آورد و هم چنان میآورد را بیابیم و جنایت کاران را در دادگاه هایی عادلانه، علنی و مردمی به پای میز محاکمه بکشانیم تا سزای اعمال خود را ببینند و بتوانیم جلوی تکرار جنایت را بگیریم و دنیایی عادلانه بسازیم.
یاد این این مادر داغدار و دو فرزند مبارزش کوروش و کامبیز گلچوبیان، گرامی و همراهیهای عاشقانه اش برای دادخواهی ماندگار باد!
آرزوی سلامتی و پایداری برای دو دختر بازمانده از مادر گلچوبیان و دیگر بازماندگان را داریم.
مادران پارک لاله ایران
۳۰ فروردین ۱۴۰۰
www.mpliran.net