کسی دقیقا نمیداند سهم میدان از اقتصاد ایران چهقدر است اما آنچه مسلم است، نهادهای اقتصادی وابسته به هسته مرکزی قدرت بخش بزرگی از اقتصاد کشور را در همه حوزهها در اختیار دارند
میدان به عنوان بازیگر اصلی در ماجراجوییهای نظامی و امنیتی در منطقه، نقش اساسی در شکلگیری تحریمها و انزوای ایران داشته و دارد اما هرگز برای جبران خسارت تحریمها پیشقدم نشده است
«میدان و دیپلماسی» تنها دوگانه و تضاد ساختاری در جمهوری اسلامی ایران نیست. میتوان به همین نسبت درباره دوگانههای متعددی مثل «میدان و سیاست داخلی»، «میدان و جامعه» و البته «میدان و اقتصاد» و… هم صحبت کرد. میتوان گفت طی این سالها چهگونه اقتصاد برای میدان هزینه شده است و چهطور فرصتهای رشد و توسعه اقتصادی ایران قربانی ماجراجوییهای نظامی و امنیتی جمهوری اسلامی شدهاند.
در گزارشی که روز پنجشنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۰ در «ایرانوایر» منتشر شد، ابعاد بحران اقتصادی ایران مورد بررسی قرار گرفت و اینکه این بحران در ایران به مراتب پیچیدهتر از هشت سال و چهار سال گذشته است؛ زمانی که تصور میشد با تغییر دولت، ایجاد انضباط مالی و برقراری روابط مسالمتآمیز با دنیا میتوان بحران اقتصادی را حل و فصل کرد.
حالا کسی نسخهای برای حل مشکلات پیچیده اقتصادی ایران در دست ندارد اما اگر به فرض در دست داشت، در ساختار کنونی جمهوری اسلامی میتوانست برنامه اصلاحات اقتصادی را پیدا کند؟
پاسخ این سوال منفی است چون عملا هسته مرکزی قدرت در جمهوری اسلامی هویت خود را در تعارض با هرگونه اصلاحات اقتصادی، اجتماعی و سیاسی تعریف و تحکیم کرده است.
در این گزارش، اصطلاح میدان معادل نهادهای قدرتمند و ثروتمند زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی ایران است. به طور مشخص، واژه میدان در این گزارش به معنای سپاه، ستاد اجرایی فرمان امام، آستان قدس رضوی، بنیاد مستضعفان، سازمان اوقاف و نهادهای سیاسی، تبلیغاتی و مذهبی مانند صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، حوزههای علمیه و… است.
سهم میدان
کسی دقیقا نمیداند سهم میدان از اقتصاد ایران چهقدر است اما آنچه مسلم است، نهادهای اقتصادی وابسته به هسته مرکزی قدرت بخش بزرگی از اقتصاد کشور را در همه حوزهها در اختیار دارند. «قرارگاه سازندگی خاتمالانبیا» یا شرکتهای اقماری وابسته به ستاد اجرایی فرمان امام نقش بسیار پررنگی در صنعت، ساختوساز، ارتباطات، اقتصاد دیجیتال، بازرگانی و حتی واسطهگری خرد در ایران دارند.
میدان اما برای حل مشکل اقتصاد ایران مشارکت نمیکند. در شرایط بحرانی، نهادهای زیر نظر رهبری نهتنها منابع مالی خود را در مواقع ضروری به بودجه عمومی تزریق نمیکنند بلکه حتی حاضر نیستند مانند بنگاههای کوچک خصوصی مالیات بدهند.
میدان به عنوان بازیگر اصلی در ماجراجوییهای نظامی و امنیتی در منطقه، نقش اساسی در شکلگیری تحریمها و انزوای ایران داشته و دارد اما هرگز برای جبران خسارت تحریمها پیشقدم نشده است. اقدامات میدان هیچگاه فراتر از طرحها و اقدامات شعاری و نمایشی نبودهاند. سپاه، آستان قدس و ستاد اجرایی فرمان امام عملا کاری جز راهاندازی تشکیلات پراکنده خیریه در مناطق محروم انجام ندادهاند. این نهادها در زمان کسری بودجه شدید دولت در سالهای ۱۳۹۷ تا ۱۳۹۹ حاضر نشدند منابع مالی خود را در اختیار دولت قرار دهند.
نهادهای اقتصادی و نظامی زیر نظر رهبر جمهوری اسلامی پول و منابع مالی کم ندارند. کافی بود تنها در سالهای ۱۳۹۸ و ۱۳۹۹ بودجه نظامی و نهادهای مذهبی و تبلیغاتی را تقبل کنند. در این صورت دولت به راحتی میتوانست بحران کسری بودجه را پشت سر بگذارد و فشار سنگین و بیسابقه تورمی سه سال اخیر را به جامعه تحمیل نکند.
میدان نهتنها حاضر به مشارکت فعال در حل مشکل کسری بودجه نشد بلکه با ایجاد انحصار و تنگ کردن عرصه رقابت و نابود کردن بنگاهداری خصوصی، نقش اساسی در کاهش درآمدهای مالیاتی داشت؛ مثلا قرارگاه خاتمالانبیا در سالهای گذشته بسیاری از رقبای کوچک و بزرگ را از میدان به در کرده یا ستاد اجرایی فرمان امام با ایجاد یک هزارتوی پیچیده، بسیاری از شرکتهای بزرگ و کوچک خدماتی، از حوزه ارتباطات گرفته تا داروسازی را به تملک خود در آورده است. این بنگاهها و شرکتها پیش از آنکه توسط میدان بلعیده شوند، منبع درآمد مالیاتی برای دولت و اقتصاد ایران بودند. حالا در بهترین حالت، زیرمجموعه نهادهایی هستند که با اینکه ارزش افزوده فعالیتهای اقتصادی آنها بالغ بر صدها هزار میلیارد تومان است، مشمول معافیت مالیاتی نهادهای زیر نظر رهبری میشوند.
اشتهای میدان
بحران کسری بودجه به جز از راه ایجاد تعادل میان درآمدها و هزینهها حل نمیشود. میدان در اقتصاد ایران دست بده ندارد، درعوض ید طولایی در گرفتن و اشتهای زیادی در بودجهخواری دارد.
اولین نهادهایی که سهم خود را از بودجه طلب میکنند، حلقه نظامی، مذهبی و تبلیغاتی وابسته به میدان هستند. کافی است به لوایح بودجه دو سال اخیر نگاه کنیم و ردیفهای عملکردی نهادهای نظامی، سیاسی، مذهبی و تبلیغاتی وابسته به رهبر جمهوری اسلامی را با ردیفهای بودجه سالهای قبل مقایسه کنیم. روشن است سپاه، صداوسیما، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان اوقاف، حوزههای علمیه و… در سه سال گذشته کل اعتبارات جاری و عمرانی خود را به طور کامل دریافت کردهاند اما هیچ کدام در تحقق درآمدهای دولت مشارکت نداشتهاند.
در لایحه بودجه ۱۴۰۰، دو ردیف به اسم «بنگاههای اقتصادی، نهادها و بنیادهای انقلابی» وجود دارد؛ یکی در بخش درآمدهای مالیاتی و دیگری در بخش هزینههای متفرقه با عنوان «استرداد مالیات». یعنی عملا از یک دست دادن و از دست دیگر گرفتن.
میدان علیه اقتصاد
میدان اجازه اصلاحات اقتصادی و حل بحران را نمیدهد، به این دلیل ساده که میان اصلاحات اقتصادی و میدان تعارض فلسفی برقرار است.
شاخصهای اقتصاد کلان ایران در حال حاضر در بدترین وضعیت تاریخ معاصر قرار دارند. تورم، رکود و بیکاری تبدیل به چالشهای بزرگی شدهاند که حل و فصل آنها جز از طریق اصلاحات ساختاری و باز کردن گرههای کور سیاسی و اقتصادی غیرممکن است.
تورم: عامل اصلی تورم، کسری بودجه است که اصلاح آن جز از طریق افزایش درآمد واقعی و کاهش هزینهها، جبرانناپذیر است.
در حالی که میدان هیچ مشارکتی در تامین درآمدها ندارد، در عوض بخش بزرگی از بودجه را تحت عنوان نهادهای نظامی، انقلابی، مذهبی و تبلیغاتی به خود اختصاص میدهد. آیتالله خامنهای و نهادهای وابسته به او تا الان از مشارکت در افزایش درآمدها و چشمپوشی از بودجه دولتی سر باز زدهاند و دلیلی وجود ندارد که در آینده این کار را بکنند.
رکود و بیکاری: کافی است نگاهی به نمودار تولید نفت و رشد اقتصادی ایران بیاندازیم؛ تردیدی نیست که عامل اصلی رشد و رکود اقتصادی و به تبع آن، رونق فضای کسب و کار، نفت است. تحریم نفت در یک دهه گذشته باعث شده است اقتصاد ایران در جا بزند. اما چه چیزی عامل اصلی تحریمهای اقتصادی بوده و هست؟
این سوال یک جواب ساده دارد: میدان. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در یک دهه گذشته نیروی عامل ماجراجوییهای ایران در منطقه بوده است. اما آیا آیتالله خامنهای به عنوان فرمانده میدان، حاضر است برای حل و فصل تنشهای منطقهای و بینالمللی دست از ماجراجویی بردارد؟ ممکن است مذاکرات اخیر هستهای به نتیجه برسند و گشایشهایی به دست بیاید؛ کما اینکه «برجام» پس از چند سال مذاکره به سرانجام رسید. اما آیا تضمینی هست که بعد از توافق احتمالی، دوباره تنشهای منطقهای مانند وقایع پس از برجام تکرار نشوند؟ آیا ضمانتی هست که پیادهنظام نظام میدان به سفارت عربستان حمله نکنند یا عوامل نیابتی ایران در منطقه آشوب به پا نکنند؟ در این صورت چهگونه دولت میتواند روابط خود را با کشورهای منطقه و امریکا تنظیم کند؟ چه کسی میتواند اطمینان دهد دوباره تحریمها و جنگ بر سر اقتصاد و جامعه ایران آوار نخواهند شد؟
حل و فصل مشکل رکود اقتصادی بدون وجود شرایط عادی و پایدار در یک دوره طولانیمدت ممکن نیست. اما آیا میدان که هویتش را با ناپایداری تعریف کرده، حاضر است تن به قواعد پایداری دهد؟
میدان و آب گلآلود
طی سالهای گذشته، میدان شبهاقتصاددانانی تربیت کرده که کارشان تئوریزه کردن مفاهیم مندرآوردی مانند «اقتصاد مقاومتی» است. تلهای که اقتصاد ایران در سالهای اخیر گرفتارش شده، در سراسر جهان کمسابقه، بلکه بیسابقه است.
به جز کره شمالی، هیچ کشور دیگری مانند ایران گرفتار انزوای سیاسی و اقتصادی نیست. حتی حال و روز ونزوئلا و کوبا هم از این نظر بهتر است. در چنین شرایطی، افرادی به اسم اقتصاددان مشغول صورتبندی انزوای ایران در زرورق «تئوری اقتصادی» هستند.
تفکر انتزاعی، تمرین تئوریپردازی آزاد و حتی خیالبافی، فینفسه ایرادی ندارند اما مشکل آنجا به وجود میآید که این نظریات انتزاعی از طریق بلندگوهای رسانهای میدان به اسم «نظریه اقتصادی» در همه جا تکثیر میشوند و به هرج و مرج موجود دامن میزنند. در چنین شرایطی است که مساله عادی و پیشپاافتاده «افایتیاف» (FATF) که ربطی به تحریمها ندارد، در ایران تبدیل به یک بحران مضاعف و تمامعیار میشود.
البته میدان در این وسط زیان نمیکند زیرا خوب میداند چهگونه از آب گلآلوده ماهی بگیرد. مسدود شدن راه ارتباط مالی با سراسر دنیا، حتی چین و روسیه شاید به ضرر کل اقتصاد و جامعه ایران باشد اما برای شبکه پولشویی بزرگی که در تمام دنیا پراکنده شده، یک فرصت ایدهآل است.
از: ایران وایر