خانهای بر شن در هراس از طوفان هائی که دیر یا زود خواهند غرید. خانهای که روزی خمینی تهداب آن رابر پایه اقبال مردم از جمهوری تازه پائی بنام جمهوری اسلامی در میان اقیانوسی از مردم بنا نهاد. خانهای که از روز نخست خشت آن راخمینی باخدعه بنا گذشت. از “میزان رای مردم گفت” همزمان شورائی بنام شورای نگهبان، ترکیبی از تحجر، حماقت تاریخی، حریصان سالها حسرت کشیده برای گرفتن قدرت، غارت، مال اندوزی و جاری کردن قوانین شرع در تقابل با قوانین جاری کشور که خمینی آنها را قوانین فاسد میدانست بر راس قوه مقننه نهاد.
از اعتماد مردم سو استفاده کرد! در میان شور وهیجان ناشی از انقلاب از” میزان رای مردم” گفت:، از جمهور مردم سخن بمیان آورد، اما در عمل خلیفه جابری بنام ولی فقیه را فراتر از جمهور، فراتر از رای مردم قرار داد وبر قانون اساسی تحمیل کرد.
حال چهل واندی سال از آن روزهای خوش باوری، روزهای امیدواری میگذرد. چهل سالی که یک روز آن آبی بخوشی از گلوی مردم پائین نرفته است. هرگز تاریخ این سرزمین چنین لگد مال سواران مغول نگردیده بود، هرگز تیمور آن با مردم نگرد که خمینی ولشگر لاتهای کف خیابانی او با مردم کردند. کسی که در شقاوت کامل با یک فرمان دستور قتل عام هزاران زندانیان سیاسی را صادرکرد. فاجعه هولناک شهریور شصت وهفت رارقم زد. گورستانی بنام خاوران را با مادران وپدران عزا دار بر نقشه کشور افزود. مردی که از گشتن لذت میبرد وجنایتهای نماینده برگزیده خود خلخالی را ستایش میکرد.
باید زمان میگذشت تا بی کفایتی، فسادنهادینه شده درون انگلهای حوزههای دینی، فرصت طلبان حلقه زده بر دور حکومت اسلامی، چپاول کنندگان فاقد عرق وروح ملی سیمای خود را در عمل نشان دهند. زمان میخواست تا مردی که خود را لایق رهبری حکومت اسلامی نمیدانست بال وپر بگیرد، رقبا از میان بر دارد! مشت آهنین از زیر عبا خارج سازد و آن حداقلهای باقی مانده از انقلاب رابی محتوا نماید. لشگر سرکوب گر خود را در هماهنگی با سرداران سپاه سازمان دهد. ذهن خود شیفته، کینه ورز، مستبد، مطلق العنان، قانون شکن، نوچه پرورخویش را به عیان بنمایش بگذارد. مردی که خود را نه ولی فقیه حاکم بر ایران بلکه جهان شیعه واگر امکانی باشد جهان اسلام میداند.
اواکنون بتمامی نقاب از صورت برداشته با دهن کجی وتحقیر یک ملت بنا دارد با تحمیل یک جنایت کار و در آوردن او از صندوق رای بر مضحکه انتخابات بفزاید، این آخرین نشانههای جمهوریت فاقد محتوا را از میان بردارد. انتخابات را به انتصابات بدل کند، میزان را نه رای مردم بلکه بیعت مردم با حاکم وحکومت اسلامی بگذارد.
زمان لازم بود تا مردم در بابند که چه کلاه عظیمی بر سرشان رفته و بهای هر قانون جدید بر آمده از دستگاه حکومتی ببهای دریع شدن آزادی، عدالت و امیدهای آنها بوده است.
حال در آستاته آخرین روزهای مانده به انتخابات. بی تفاوتی وسیع مردم به آن چه که بعنوان جعبه رای بر پاگردیده، بی تفاوتی به مناظرههای تلویزبونی، به وعده وعیدهای کاندیداها، فضای سرد وخالی از نشاط، سکوت وهم بر انگیز جامعه قطع امید کرده از حاکمیتی که هیچ مسئولیتی در مقابل مردم احساس نمیکند، وجوابش به اعتراض مردم سرکوبهای وحشیانه، شکنجه، زندان، اعدام، است وبس. تمامی اینها دست در دست هم داده روی گردانی هر چه بیشتر مردم، بخصوص نسل جوان را از حکومت اسلامی بیشتر وبیشتر کرده است.
روی گردانی که بطور مشخص دراین برهه از زمان بصورت عدم شرکت در انتخابات فرمایشی و بنمایش گذاردن اراده ملی دراین رودر روئی خاموش با حکومت خود را نشان میدهد. این عدم شرکت در واقع مشتی است که بر سیمای ولایت کوبیده میشود. جوابی سخت به خامنهای و در خواستهای مکرر وتاکید او بر شرکت در انتصابات برنامه ریزی شده او بعنوان یک وظیفه شرعی!
انتخابات این دوره، میدان بزرگ چالش اقشار وسیع اجتماعی است که با پیام نه به جمهوری اسلامی، نه به انتخابات بنوعی رفراندوم بی صلاحیت بودن حکومت اسلامی را بنمایش گذاشتهاند.
رای ندادنی که صف بخش وسیعی از مردم را از صف حکومتیان و اصلاح طلبان حکومتی بوضوح جدا میسازد. جدائی ارزشمندی که بار دیگر در عمل بردرستی شعار “اصلاح طلب، اصول گرا دیگر تمامه ماجرا”صحه مینهد
. نبردی که دیر گاهیست آعاز گردیده وهر روز دامنه آن وسیع تر میگردد، که نشان از منزوی تر شدن بیشتر حکومت در میان مردم! از دست دادن تکیه گاه مردمی وتوسل به سرنیزه نظامیان است. عمر چنین تکیه دادنی بر سرنیزه دور نمیپاید!
زمان کار خود راکرده و خواهد کرد. کاری که نتیجه آن را امروز شاهدیم. ازآن پایگاه وسیع مردمی جز تعدادی عناصرحکومتی نشانی نمانده است! خانهای مانده بر شن! حراست شده توسط نظامیان.
طوفان هادر راهاند. نسل جوان ایران در سکوت وزیر نگاه امنیتی حکومت از درخت زندگی، درخت دانش، ببهای طاقت آوردن وآمادگی گرفتن برای نبردهای آتی، برای آیندهای که میداند باید بدست او ساخته شود جانانه تلاش میکند، حماسه میآفریند، حراست میکند تا روزی که زمانش فرا رسد. ظرف زمان لبریز گردد، طوفان بغرد! خانه شنی را با ساکنان سرکوبگر وغاصب در کام خود کشد. این را روندچهل ساله بوضوح نشان داده ومیدهد.
برتری تعداد تحریم کنندگانی که حاضر بر رای دادن نیستند در مقابل رای دهنده گان مامور معذور، رای دهندگان شرمنده معذور، رای دهنده گان رانتی، حکومتی بروشنی نشان دهنده تهی شدن حکومت از جمهوری وحمایت مردم است.
حکومتی محاصره شده در میان توده عظیمی که با نفرت در او مینگرند. چنین کثرت ونفرت جائی برای خوش خیالی حکومت باقی نمیگدارد. انتصاب رئیسی و رئیسیها محصول چنین فضائی است. فضائی که روز به روز جمهوری اسلامی را بیشتر وبیشتر ایزوله میکند.
روز انتخابات را به نمایش بزرگ عدم شرکت در انتخابات، دوری گزیدن ازصندوقهای رای جمهوری فاسد، وایزوله کردن او تبدیل کنیم. این شدنی وامکان پذیر است. به دیروز وامروز جمهوری اسلامی بنگریم. تا احوال ملک خمینی را بر ما عرضه دارد.
ابوالفضل محققی
از: گویا