به تازگی یک پژوهش رسمی درباره ازدواج موقت در شهر مذهبی قم منتشر شده است که نتایج تکاندهندهای دارد. در این تحقیق با گروهی از زنانی که چند بار تن به ازدواج موقت دادهاند، گفتوگو شده است. برخی از زنان مورد مصاحبه از ازدواج موقت صاحب فرزند شدهاند. خلاصهای از این پژوهش را در زیر میخوانید.
***
پدیده ازدواج موقت در جامعه ایران علیرغم داشتن «مشروعیت مذهبی» با چالشها، مخالفتها و دردسرهای زیادی همراه است.
ازدواج موقت که به نامهای «نکاح موقت»، «متعه» یا به تعبیر عامه به «صیغه» معروف است، در تعاریف دینی عبارت از آن است که مردی با زنی که ازدواج با وی مانع شرعی نداشته باشد، به مدت معین و مهریه معین ازدواج کند و به محض تمام شدن مدت معین، زن و مرد از یکدیگر جدا میشوند؛ بدون آنکه احتیاج به طلاق داشته باشند.
ازدواج موقت بهرغم «تردیدناپذیری» آن از نگاه فقه شیعه، در چند دهه اخیر یکی از مسائل چالشبرانگیز اجتماعی–فرهنگی جامعه ایران بوده است.
عدهای از کارشناسان، رواج ازدواج موقت را باعث شیوع فساد بیشتر در سطح جامعه میدانند و برخی دیگر بر این باورند که ترویج و تشویق به ازدواج موقت، تنها راه جلوگیری از فساد روزافزون جامعه کنونی و جلوگیری از شیوع بیماریهایی مانند ایدز است.
شالوده اندیشه موافقان ازدواج موقت آن است که نیاز جنسی واقعیتی غیرقابل انکار است و در شرایطی که ازدواج دائم در دوران حاضر با مشکلاتی روبهرو است، ازدواج موقت بهترین گزینه است.
با وجود شواهدی غیررسمی مبنی بر افزایش چراغ خاموش گرایش ازدواج موقت در جامعه ایران، آمار و اطلاعات دقیقی درباره این نوع رابطه خاص میان زن و مرد در دسترس نیست.
نهان و تابو بودن این سبک از ازدواج در جامعه ایران از مهمترین عوامل در دسترس نبودن آمار در این حوزه است.
این پنهانکاری در کنار اصل انجام چنین ازدواجی، تاثیرات منفی فراوانی بر سلامت جسمی، روانی و اجتماعی زنان میگذارد که تاکنون تحقیق و پژوهش اندکی در اینباره انجام و منتشر شده است.
احتمال بالای انتقال ویروس ایدز و بروز بیماریهای مقاربتی، احتمال بالای بارداری منجر به سقط، خشونت جنسی و پدیده مادران تنها از جمله مشکلاتی است که براساس برخی مطالعات، درباره زنان دارای تجربه ازدواج موقت در ایران گزارش شده است.
علاوه بر این، در حوزه اجتماعی زنانی که اقدام به ازدواج موقت میکنند، ممکن است دچار مشکلاتی از جمله مشکلات قانونی و اجتماعی ناشی از به دنیا آمدن فرزندان احتمالی شوند.
مشکلات عاطفی ناشی از ازدواجهای متعدد و کوتاهمدت، نگرش منفی جامعه نسبت به زنانی که به صورت موقت ازدواج میکنند، خوردن برچسب صیغهای و بروز مشکلات عدیده در روابط اجتماعی از دیگر مسائل گریبانگیر چنین زنانی در جامعه است.
فصلنامه علمیـپژوهشی «رفاه اجتماعی» در آخرین شماره خود که زمستان سال ۱۳۹۹ منتشر شده، به بررسی مجموعه عواملی پرداخته که زنان را مجبور به تن دادن به چنین ازدواجی در شهر قم کرده است.
قم، شهری مذهبی و محل زندگی طلاب مجردی است که از دیر زمان در کنار شهر مذهبی مشهد به عنوان بهشت «صیغه» در ایران شناخته میشود.
از آندسته طلاب مجرد ساکن در این شهرها که امکان ازدواج دائم ندارند، به عنوان اصلیترین مشتریان چنین بازاری نام برده میشود.
پدیده ازدواج موقت یا «صیغه» که ریشه در قوانین دین اسلام دارد، اگرچه در گذشته بیشتر در میان طلاب مجرد رایج بود، اما در ۴۰ سال اخیر در بخشهای دیگری از جامعه ایران به صورت زیرپوستی گسترش یافته و برخی برای فرار از مجازاتهای اسلامی، از پوشش «صیغه» برای روابط جنسی خود بهره میبرند.
این تحقیق کمیاب نیز در اقدامی کمسابقه سراغ گروهی از زنانی رفته که در شهر قم بارها تن به ازدواج موقت دادهاند.
زنان مشارکتکننده در این تحقیق بین یک تا چهار مرتبه ازدواج موقت را تجربه کرده و هفت نفر از آنها هم از این ازدواج صاحب فرزند شدهاند.
آنطور که در این تحقیق آمده تمام این زنان در «حریمی ناامن» به چنین رابطه موقتی تن دادهاند.
«حریم ناامن» میگوید که زنان دارای تجربه ازدواج موقت قبل از تن دادن به چنین رابطهای و پس از آن با آسیبها و تجربههایی روبهرو بودهاند که بیانگر تضعیف حریم زندگی آنهاست.
این گروه از زنان در روابط خانوادگی خود با مجموعهای از آسیبها، محدودیتها و همچنین رفتارهای طردکننده مواجه بوده و در نتیجه احساس امنیت لازم را در محیط زندگی خانوادگی خود، تجربه نکردهاند.
از طرف دیگر این زنان در جامعه و تعاملات اجتماعی خود نیز به علت وضعیت مطلقه بودن و تجرد و بیهمسری با انواع مزاحمتها و یا پیشنهادات جنسی و ازدواج موقت، مواجهاند که به نحوی احساس ناامنی را برای آنها به همراه دارد.
از سوی دیگر اکثریت این زنان به دلیل وضعیت تاهل و همچنین در صورت آشکار شدن تجربه ازدواج موقتشان، به شدت در روابط اجتماعی خود مورد قضاوت، بدبینی و طرد و تبعیضهای مختلف اجتماعی قرار گرفته و همین امر موجب از بین رفتن فرصت برای بهبود شرایط و ایجاد حریم ناامن برای آنان میشود.
مواجهه این زنان با مشکلات و نیازهای مالی، بحران تنهایی، ناامیدی از ازدواج دائم موجب تقویت احساس ناامنی و نگرانی از آینده حتی با وجود اقدام به ازدواج موقت در این زنان شده است.
این زنان همچنین در طول ازدواج موقت و زندگی با همسر موقت خود نیز با مشکلات مختلفی مواجه شدهاند که از جمله مسائل و محدودیتهای حقوقی و قانونی، مشکلات بارداری و فرزنددار شدن در این نوع ازدواج، عدم تامین انتظارات و احساس ناکامی و همچنین داشتن احساس امنیت موقت و همزمان دلهره موقتی بودن ازدواج، از جمله آنهاست.
مولفههای فردی
یکی از طبقات اصلی که در این پژوهش در زیر مجموعه «حریم ناامن» قرار گرفته، مولفههای فردی است. به این معنی که اکثریت زنان در تصمیمگیری به ازدواج موقت شرایطی را مطرح کردهاند که نشاندهنده مهمترین زمینههای موثر درتصمیمگیری آنها برای تن دادن به چنین رابطهای بوده است.
این طبقه از چهار زیر طبقه «نیاز مالی»، «نیاز عاطفی»، «ناامیدی از ازدواج دائم» و «باورهای مذهبی» تشکیل شده است.
زن خانهداری با تجربه چهار ازدواج موقت در رابطه با شاخص «نیاز مالی» گفته که «من بیشتر بهخاطر نیازهای مالی میخواستم صیغه این آقا شم، چون نمیتونستم خرج و مخارج بچههامو تامین کنم.»
زن شاغل دیگری که در این تحقیق مشارکت داشته گفته به خاطر «رفع تنهایی» تن به چنین ازدواجی داده است.
زنی ۳۰ ساله با تحصیلات لیسانس هم در این تحقیق گفته از آنجا که گزینه ازدواج دائم نداشته، مجبور به تن دادن به «ازدواج موقت» شده است.
مشارکتکننده دیگری با تحصیلات فوق لیسانس هم گفته «بیشتر باورهای مذهبی من بود که نمیخواستم با کسی دوست باشم و گناه کنم میخواستم برم سمت یه رابطه شرعی.»
عوامل خانوادگی
بر اساس گفتههای اکثریت مشارکتکنندگان در این تحقیق، وجود عوامل خانوادگی تاثیرات مهمی در زندگی آنان داشته و این عوامل به نوعی آنها را به سمت انتخاب سبک زندگی ازدواج موقت سوق داده است.
این طبقه از سه زیر طبقه با عناوین «اجبار به ازدواج موقت»، «نابسامانی خانواده» و «رفتارهای طردکننده خانواده» تشکیل شده است.
برخی از زنان مشارکتکننده در پژوهش و بهویژه زنان مطلقه، تجربه مشترکی از فشار خانواده جهت ازدواج موقت را گزارش کردهاند.
زنی ۳۶ ساله با سه ازداوج موقت در این خصوص گفته «بعد یه مدت که آواره بودم و جایی رو نداشتم دوباره برگشتم خونه بابام و نامادریم هم هنوز اونجا بود با هر بدبختی که شده بود قرار شد من اونجا زندگی کنم ولی بعد یکی دو ماه یه مرد رو آورد تو خونه و گفت یا صیغه این شو یا از خونه برو بیرون و به خاطر بدهی خودش قول منو به این مرد داده بود.»
یافتههای این بخش از تحقیق همچنین نشان میدهد مجموعهای از رفتارها و باورهای موجود در خانواده موجب رویارویی این زنان با برخی از رفتارهای طردکننده در محیط خانواده و همچنین بروز احساساتی همچون احساس سرباری، احساس تحقیر شدن و بی ارزشی، احساس محدودیت و کنترل شدن در آنها شده است.
محیط اجتماعی آسیبزا
منظور از محیط اجتماعی آسیبزا مربوط به عوامل مختلف اجتماعی است که به طور عمده در محیط اجتماعی و تعاملات و روابط فراتر از خانواده قرار داشته و موجب شده زنان مشارکتکننده در پژوهش با احتمال بیشتری در معرض تصمیمگیری به ازدواج موقت قرار گیرند.
در واقع اکثریت مصاحبهشوندگان معتقد بودند این عوامل توانسته در اقدام به ازدواج موقت یا تفکر درباره مبادرت به آن در این زنان تاثیرگذار باشد.
از طرف دیگر از آنجایی که ازدواج موقت این زنان با مقبولیت اجتماعی روبهرو نشده است، دوباره نوع دیگری از آسیبها را در تعاملات اجتماعی خود گزارش کردهاند که موجب تشدید مشکلات این گروه از زنان شده است.
این طبقه شامل سه زیر طبقه با عناوین تقاضای «بالای جنسی»، «انگ اجتماعی» و «تبعیض اجتماعی» است.
یکی از زنان شرکتکننده در این تحقیق گفته «پیشنهاد صیغه تا دلت بخواد داشتم من همین الان ینی بگم انقدی هستن که نگو. ترجیح میدم بسوزمو بسازم ولی این کارو نکنم.»
همچنین «انگ اجتماعی» مفهوم مهم دیگری است که مصادیق آن در گفتههای اکثریت زنان مشارکتکننده در پژوهش آمده است.
در واقع این زنان در محیطهای مختلف زندگی اجتماعی خود با انواع رفتارهای منفی از جمله تهمت، نگاهها و گفتارهای طعنهآمیز، بدبینی و شایعه مواجه شده بودند و اعتقاد دارند که در بیشتر اوقات در روابط اجتماعی خود بهعنوان عامل اصلی هوسرانی مردان و برهمزننده زندگی مشترک افراد متاهل مورد قضاوت و بدبینی سایرین و بهویژه سایر زنان قرار گرفته و طرد شدهاند.
یکی دیگر از زیر طبقهها مربوط به «تبعیض اجتماعی» است، بهطوری که اکثریت این زنان عنوان کردهاند در نهادها و سازمانهای مختلف تجربه انواع تبعیض و بیعدالتی را نسبت به حق و حقوق خود و همچنین فرزندانشان که حاصل ازدواج موقت بوده، داشتهاند.
آسیبهای چندگانه
مشارکتکنندگان در این پژوهش گفتهاند پس از ازدواج موقت با پیامدها و آسیبهای مختلفی دست به گریبان بودهاند.
یکی از مهمترین دغدغههای مشارکتکنندگان پژوهش وجود چالشهای قانونی موجود در ثبت ازدواج موقت و همچنین دریافت حق و حقوق در ازدواج موقت مطرح شده که این امر در برخی از مشارکتکنندگان منجر به بروز مشکلات مختلفی جهت اقدام قاطع قانونی شده بود.
مشارکتکنندهای که در طول ازدواج موقت خود دچار بارداری شده بود و با مشکلات قانونی زیادی جهت اثبات بارداری و ثبت ازدواج موقت خود مواجه شده بود، گفته که «تنها حق و حقوق زن صیغهای اینه که فقط همون مدتی که با اون مرد رفت و آمد کرده فقط همون مدت دیگه بعدش تموم میشه.»
بسیاری از زنان مشارکتکننده در این پژوهش تجاربی از احساس ناکامی و شکست در تأمین نیازها و خواستههای خود را در طول ازدواج موقت را بیان کردهاند؛ به طوریکه این احساس ناکامی به علت مشکلاتی همچون رهاشدگی و فریبخوردگی و عدم حمایت از سوی همسر موقت، وابستگیهای عاطفی یکطرفه، احساس بیارزشی و عدم تامین نیازها در طول ازدواج موقت به آنها دست داده بود.
تمام دادههای تلخ و ناگوار این تحقیق مربوط به تنها تعدادی از زنان ساکن شهر مذهبی قم است که سالهاست به خاطر قوانین اسلامی حاکم بر ایران از بسیاری حقوق انسانی ابتدایی خود محروم شده و براساس همین قوانین مجبور به تن دادن به رابطهای جنسی شدهاند که خود نیز از آن رضایت ندارند.