این سوال که آیا روحانی اولا می خواهد و دوما آن قدرت را دارد که به خواسته های مردم پاسخ دهد هنوز روشن نیست. قابل توجه خواست هائی است که دانشگاهیان مطرح میسازند. سایت ملیون ایران
مجلس هفتم سرکار بود که حرفش پیش آمد. دولت نهم البته تازه سرکار آمده بود و دانشگاهیها تازه داشتند کمکم با برنامههای جدید وزارت علوم آشنا میشدند. سال ۸۵ بود و هنوز فعالیتهای دانشجویی کم وبیش در دانشگاهها جریان داشت. استادان معروف، اتاقها و کلاسهایشان را داشتند و هنوز مقررات وزارت علوم دولت اصلاحات کاملا ملغی نشده بود. اما داستان تعیین روسای دانشگاهها فرق داشت. انتخاب به انتصاب تبدیل شده بود. بیشتر روسای دانشگاهها تغییر کردند و انتخابیبودن روسای دانشگاهها که در زمان وزارت مصطفی معین و جعفر توفیقی میرفت که کمکم به یک رسم همیشگی تبدیل شود، با روی کار آمدن دولت نهم با ریاست محمود احمدینژاد متوقف شد.>
با تغییر دولت در سال ۸۴، طرح انتخابیشدن روسای دانشگاه، بزرگترین حامی خود را از دست داد. وزارت علوم که در زمان ریاستجمهوری سیدمحمد خاتمی پیشنهاددهنده این طرح بود، با روی کار آمدن دولت نهم و تغییر وزیر، به بزرگترین مخالف آن مبدل شد. بعد از روی کار آمدن دولت نهم فراکسیون اقلیت مجلس هفتم که اصلاحطلبان را در خود جای داده بود، طرحی با نام «انتخابیشدن روسای دانشگاهها» به کمیسیون آموزش فرستاد؛ طرحی که امضای ۵۰ نماینده را پای خود داشت ولی بازهم نمایندگان اصولگرای مجلس که بینشان تعداد موافقان دولت احمدینژاد مانند این روزها کم نبود، از به صحن آمدن آن جلوگیری کردند و نگذاشتند که این طرح به نتیجه برسد. موافقان این طرح، آن را از بنیادیترین طرحهای دانشگاهی میدانستند که در صورت تصویب، تا حد زیادی از تنشها و رویاروییهای جامعه دانشگاهی با مسئولان دولتی را کم میکرد و آن را براساس حق ذاتی استادان و هیاتهای علمی میدانستند و مخالفان که بیشترشان از مدیران وقت وزارت علوم بودند، میگفتند این طرح مغایر با اصول قانون اساسی، قانون برنامه چهارم توسعه و اهداف وزارت علوم است و عملیکردن آن تغییر بسیاری از مفاد قانونی را به دنبال دارد. افرادی مانند محمدباقر خرمشاد، معاون فرهنگی و اجتماعی وزارت علوم در مخالفت با طرح روسای انتخابی، بحث انتخابیشدن روسای دانشگاهها را یک حرف دانست که مصرف سیاسی دارد: «بعضی جریانات سیاسی داخلی جهت یارگیری از این بحث سوءاستفاده میکنند.» همین مخالفتها سرانجام جلوی تصویب این طرح را در مجلس گرفت. بعد از آن هم مخالفت با انتخابی شدن روسای دانشگاهها توسط اعضای هیات علمی همان شد و انتصاب همه روسای دانشگاهها به دست شخص وزیر علوم همان.
بحث انتخابیشدن روسای دانشگاه، از پیش از انقلاب مطرح بوده است. برای مثال دانشگاه تهران پیش از انقلاب برای سالها یک سیستم انتخابی داشت؛ هم روسای دانشکدهها و هم رییس این دانشگاه از طریق انتخابات برگزیده میشدند اما این سیستم انتخابی کمکم و از زمانی که محمدرضاشاه تصمیم به دخالت در دانشگاهها گرفت، از بین رفت.
حالا دولتهای نهم و دهم رفتهاند؛ رییسشان رفته و وزرای علومش هم. دولت یازدهم با ریاست حسن روحانی، کسی که خودش را اعتدالگرا میداند بر سر کار آمده و البته در ابتدای کارش، مجلس که حالا دوره نهم خود را میگذراند به گزینه پیشنهادیاش برای وزارت علوم رای نداده است. جعفر توفیقی، حالا دوباره به ساختمان وزارت علوم برگشته؛ البته اینبار به عنوان سرپرست. دانشگاهیها هم از آن طرف بیکار ننشستهاند؛ مانند کمپینهای مجازیای که برای تغییر روسای بعضی دانشگاهها مانند علامهطباطبایی، سمنان، صنعتیشریف، یزد و صنعتی اصفهان اقدام کردهاند. اما این فقط دانشجوها نیستند که بحث تغییر روسای دانشگاهها را به راه انداختهاند؛ بعضی استادان دانشگاهها و فعالان فرهنگی هم حالا دوباره و با وجود اینکه مسئولان وزارت علوم گفتهاند فعلا برنامهای برای تغییر روسای دانشگاهها ندارند، اما در حال رسیدن به خواستهشان برای انتخابیشدن روسای دانشگاهها به دست اعضای هیات علمی دانشگاهها هستند؛ مثلا چندروز پیش اعضای فرهنگستان علوم در نامهای به حسن روحانی از او خواستند که مشارکت موثر دانشگاهیان در انتخاب رییس دانشگاه، رییس دانشکده و مدیر گروه برپایه شایستهسالاری و پرهیز از سیاستزدگی را به دانشگاههای کشور بازگرداند؛ نامهای هفتبندی که مواردی مانند لزوم تمرکززدایی در جذب و استخدام اعضای هیات علمی و بازنگری در مفاد آییننامه ارتقای دانشگاهیان هم در آن آمده است. چند نفر از اعضای هیات علمی دانشگاههای کشور نظرشان را درباره انتخابی یا انتصابی بودن روسای دانشگاههای ایران با «بهار» در میان گذاشتهاند.
زیباکلام: توفیقی زمینه را برای انتخابی شدن روسای دانشگاهها ایجاد کند
صادق زیباکلام، عضو هیات علمی دانشگاه تهران و استاد علوم سیاسی میگوید که تجربه ۳۴ سال گذشته نشان داده که امور و سرنوشت دانشگاهها هرقدر به بیرون از آنها یعنی شورایعالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم سپرده شده، جز اضافه کردن بر مشکلات قبلی نتیجهای نداشته است: «درست است که در این سالها تصمیمهایی گرفته شده و بعضا هم خوب بوده است ولی در کل هرگاه درباره امور دانشگاهها نهادهای بیرونی تصمیم گرفتهاند، ما شاهد پیشرفت و بهبود وضعیت دانشگاهها نبودهایم و هرگاه تصمیمات به درون دانشگاهها محول شده اگرچه با مشکلاتی همراه بوده اما در بلندمدت به خیر و صلاح دانشگاهیان و وضعیت علمی کشور بوده است.» زیباکلام ادامه میدهد: «البته نیازی نیست که به ۳۴ سال گذشته نگاه کنیم اگر همین هشت سال اخیر و بهویژه چهارسال گذشته را هم بررسی کنیم، میبینیم که تقریبا همه امور دانشگاهها در اختیار شورایعالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم بوده است؛ از استخدام استادان گرفته تا تعیین مدیرگروههای آموزشی و پذیرش دانشجویان دکترا. دیدیم که اختیار همه اینها از دانشگاهها گرفته و به وزارت علوم و شورایعالی انقلاب فرهنگی سپرده شد و حاصل این هشت سال هم حالا این شده که دیگر کمتر کسی بتواند بگوید در این هشت سال علم و پژوهش پیشرفت خاصی کرده است بلکه برعکس، تعداد زیادی از دانشجویان اخراج یا برای دورهای ممنوعالتحصیل ستارهدار و روانه کمیتههای انضباطی و تعداد زیادی از استادان هم یا اخراج یا بازنشسته اجباری شدند.»
او میگوید سپردن امور دانشگاهها به دانشگاهیان همه مشکلات را حل نمیکند ولی بهطور قطع صدماتش از شورایعالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم کمتر خواهد بود: «صدماتی که این دو نهاد در هشت سال گذشته به دانشگاهها زدند خیلی بیشتر از صدماتی بود که دانشگاهها در زمانی که همه اختیارها در دست خودشان بود به خودشان زدند، دلیلش هم این است که استادان دانشگاهها افکار و سلایق مختلفی دارند و این امر جلوی خیلی از مشکلات را میگیرد در حالی که شورایعالی انقلاب فرهنگی یک نهادی کاملا سیاسی است، رویکرد ایدئولوژیکزده دارد و تصمیماتی که میگیرد براساس ملاحظات سیاسی است.»
این استاد علوم سیاسی دانشگاه تهران میگوید تا زمانی که استادان بازنشسته و دانشجوهای اخراجی به دانشگاهها بازنگردند نمیشود درباره انتخابیبودن روسای دانشگاهها حرفی زد: «علاوه بر آن در هشت سال گذشته فعالیت تعداد زیادی از تشکلهای دانشجویی غیرقانونی اعلام شد و بنابراین در حال حاضر این فعالیتهای آزادانه در دانشگاهها وجود ندارد بنابراین از نظر من مهمترین سیاستی که آقای روحانی میتواند در دانشگاهها دنبال کند، این است که عجلهای برای معرفی آقای توفیقی برای وزارت به مجلس نداشته باشد تا او در سه ماه مهلت قانونی برای سرپرستیاش بر وزارت علوم، مسائل پیش آمده را درباره استادان و دانشجوها سامان دهد و به سرعت آنها را به دانشگاهها بازگرداند.»
او پیشنهاد دیگری هم دارد: «آقای روحانی از وزیر علوم بخواهد تا دخالتهای شورایعالی انقلاب فرهنگی و وزارت علوم را در امور دانشگاهها به حداقل برساند. تنها در این صورت میشود از انتخابیبودن روسای دانشگاهها حرف زد، زیرا اگر منطقی هم فکر کنیم چه کسی دلسوزتر از بدنه دانشگاهها برای آنهاست؟ مثلا در حال حاضر گروه علوم سیاسی دانشگاه تهران ۲۵ تا ۳۰ عضو دارد، آنها بهتر میتوانند درباره مسائل دانشگاهها و تعیین رییس دانشگاه تهران نظر دهند و موثر باشند یا اعضای شورایعالی انقلاب فرهنگی که سیاستزدهاند؟ مشخص است که استادان دانشگاهها بهتر میتوانند برای دانشگاهها تصمیم بگیرند.»
افخمی: اول تشکلهای صنفی استادان بعد از انتخابی شدن روسا
حسینعلی افخمی، عضو هیات علمی دانشگاه علامهطباطبایی و استاد علوم ارتباطات، میگوید که در حالحاضر دانشگاههای ایران علاوه بر چگونگی انتخاب روسا، درگیر مسائل پیچیدهای است: «نحوه ارتقای استادان، بازنشستگی آنها، حقوق و دستمزد، ساعت کاری، نوع مدارک و غیره از مسائلی است که در سالهای اخیر مشکلات زیادی به وجود آورده و سیاستگذاریهای مختلف وزارت علوم دلیل این مسائل بوده است.»
او معتقد است آنچه دانشگاهها را به وضعیت کنونی رسانده، فقدان تشکلهای صنفی استادان است: «ما در حال حاضر به تشکلهای صنفیای نیاز داریم که با حضور استادان دانشگاههای مختلف فعال باشند و مسائل را خودشان حلوفصل کنند؛ این در حالی است که در سالهای گذشته این تشکلها وجود نداشتهاند و اگر پیشنهادی به وزارت علوم از طرف استادان مطرح شده، فردی بوده نه صنفی و جمعی. بنابراین معتقدم که تشکیل و تقویت تشکلهای صنفی استادان باید در اولویت وزارت علوم قرار بگیرد، در غیر این صورت تمام مشکلاتی که در سالهای گذشته برای دانشگاهیان وجود داشته، ادامه پیدا خواهد کرد.»
افخمی تشکیل تشکلهای صنفی را پیشنیاز انتخابیشدن روسای دانشگاهها میداند: «تنها در صورت تشکیل این تشکلها میتوان درباره انتخابی بودن روسای دانشگاهها از طرف اعضای هیات علمی حرف زد؛ از طرف دیگر به نظر من این خوب نیست که ما مثلا اول مهر که شد برای اعضای هیات علمی دانشگاهها صندوق بگذاریم و از آنها بخواهیم که به نامزد موردنظرشان برای رییس دانشگاهشان رای بدهند، بلکه باید دو، سه ماه آنها برنامههای نامزدها را بخوانند و بعد نظر جمعیشان را دراینباره بگویند و انتخاب کنند، چون انتخاب روسای دانشگاهها ساده نیست و نیاز به مکانیسم ویژهای دارد.» او میگوید اگر در زمان مناسب استادان دانشگاهها برنامههای نامزدها را بخوانند و بعد براساس آن روسای دانشگاهها را انتخاب کنند، نشان میدهند که مکانیسم ویژه اجرایی شده ولی اگر اینطور نباشد، بهتر است مانند قبل وزیر علوم روسای دانشگاهها را انتخاب کند.
معیدفر: دانشگاهها منتظر یک خبر خوش هستند
سعید معیدفر، جامعه شناس
و عضو هیات علمی دانشگاه تهران که در سال ۹۰ به صورت اجباری بازنشسته شده است هم در اینباره میگوید که قاعدتا هرگاه در کشوری از دموکراسی حرف زده میشود، اولین جا برای عملی کردن آن دانشگاه است: «دانشگاهها با توجه به تراکم اهل علم و دانش، بهترین مکان برای تمرین دموکراسی هستند و این تمرین دموکراسی با انتخاب شدن روسای دانشگاه به دست استادان دانشگاهها امکانپذیر است زیرا آنها براساس اصول علمی، انتخاب اصلح میکنند.»
او ادامه میدهد: «چطور میتوانیم از دموکراسی دم بزنیم وقتی دانشگاههای ما دموکراتیک نباشند. به نظر من اولین گامی که سرپرست یا وزیر علوم میتواند بردارد این است که این خبر خوش را به استادان دانشگاهها بدهد که انتخاب روسا و مدیران دانشگاهها به انتخاب آنهاست. تنها در این صورت است که اعتماد دانشگاهیها و جامعه جلب خواهد شد؛ تا زمانی که در حوزههای اجتماعی، دگرگونی ایجاد نشود و بعد این دگرگونی از جامعه به اقتصاد و فضای بینالمللی نرسد نمیتوانیم به تحولات اجتماعیای فکر کنیم و بعد از انتخابات ریاستجمهوری یازدهم در کشور ایجاد شده، اعتماد کنیم.»
از: شرق