حامد آئینه وند(روزنامه نگار وعضو همبستگی جمهوری خواهان ایران)
۱. سخنان اخیر آیت ا… خامنه ای پس از فروپاشی رژیم اسد در سوریه و اظهار اینکه ایران فاقد نیروهای نیابتی است جدای از مضحک بودن ، به جای آنکه از سردرگمی ، ترس و نگرانی هواداران و حامیان نظام بکاهد فضای آینده را بیش از پیش مقابل چشمان آنها تیره و تار کرده است . شاید بشود برای شهروندان عادی که از ساز و کارهای اقتصادی ، امنیتی و لجستیکی این نیروها اطلاعی ندارند منبر رفت و از استقلال ذاتی این نیروها در بیرون مرزها داد سخن داد و پیروزی و شکست آنها را در نهایت چیزی مربوط به خودشان وانمود کرد اما نیرو های سیاسی و امنیتی جمهوری اسلامی و خانواده هایشان با توجه به اطلاعات جزئی که از چگونگی حمایت مالی ، نظامی و سیاسی جمهوری اسلامی از این گروها دارند سخت از این دروغ ترسیده و رنجیده اند. ترس و رنجش آنها البته به خاطر نفس دروغ گویی رهبری که مسبوق به سابقه است نیست بلکه این ترس و رنجش ناشی از «عدم مسئولیت پذیری» ایشان است .آنها به وضوح مشاهده میکنند به رغم غلط از آب درآمدن عموم پیش بینی های رهبری جمهوری اسلامی درباره شرایط منطقه اینک ایشان حاضر نیست مسئولیت شکست نیروهایی را که به گفته حسن نصرا.. از«موشک تا پوشک» را از جمهوری اسلامی میگرفتند برعهده بگیرد. معنای ضمنی چنین وضعیتی این است که آنان در مقابل ملتی خشمگین و عصبانی که « ورشکستگی و ناترازی» ترجیع بند زندگی آنهاست « تنها» خواهند بود.
۲. در حالی که به دنبال تهاجم شدید اسرائیل به نوار غزه پس از عملیات هفت اکتبر ۲۰۲۳ و ترور رهبران حماس و حزب ا…و هم چنین حملات شدید به مواضع حوثی های یمن و اوضاع اسف بار فلسطینیان در نوارغزه مبرهن بود که جبهه مقاومت در « تنگنای بی سابقه ای » قرار گرفته است اما تا پیش از سقوط اسد در سوریه و قطعی شدن حضور مجدد ترامپ در کاخ سفید که آیت ا.. خامنه ای گمان می برد به زباله دانی تاریخ رفته، وضع روحی و روانی نیروهای حامی جمهوری اسلامی به ویژه در «بدنه سرکوب » به هیچ وجه به وخامت امروز نبود. سر پا ماندن اسد در سوریه با دوپینگ روسیه ،ایران و کشتار وسیع از یک سو و چشم بستن بر فروش نفت توسط بایدن از سوی دیگر، هم چنان منشا ترشح دو پامین در مغز نیروهای ارزشی بود. به این معنا که «لذت ماندگاری در قدرت» هم چنان با واقعیت های بیرونی سیاسی در تماس بود اما فرو پاشی رژیم اسد ترشح دوپامین در مغز نیروهای ارزشی را متوقف کرده و سوالات زیادی درباره آینده در ذهن آنها ایجاد کرده است به ویژه در زمانی که بحران ناترازی انرژی و خاموشی های متعدد در کشور ،امکان ورود موج های وسیعی از مردم به خیابان که تا پیش از این هم دل با معترضان اما نه همگام با آنها بودند را بیش از گذشته کرده است. چنین رویدادی در آینده نزدیک به این معناست که سرکوب و کشتار نمیتواند پاسخگوی بحران رویارویی با مطالبات اقتصادی و معیشتی که از بنیاد با مطالباتی چون آزادی حجاب متفاوت است ، باشد.
۳.آیت ا.. خامنه ای در سخنرانی خود با ذکر اینکه عده ای بوی کباب شنیده اند اما خر داغ میکنند تلاش کرد نشان دهد نیروهای سرکوب به رغم سر درگمی و بحران روحی شدیدی که درپی شکست های محور مقاومت و انزوای بی سابقه تهران دارند و میلیاردها دلار سرمایه گذاری در سوریه و لبنان را دود شده میبینند اما هم چنان برای لگد کوب کردن مخالفان جمهوری اسلامی انگیزه دارند و هر تحرکی در کشور را بی رحمانه سرکوب خواهند کرد.لحن رهبری جمهوری اسلامی بیش از آنکه فرمانده مقتدری را به تصویر بکشد که قرار است به نیروهای تحت امری که مساله دار شده اند قوت قلب بدهد و مخالفان مسرور از شرایط جدید منطقه را از سر قدرت تهدید کند، رهبری را به تصویر کشید که به جای پذیرش مسئولانه شکست نیروهایی که تا دیروز همه هزینه هایشان را تامین میکرد به انکار ریشه های آنان در ایران پرداخت و تهدیدش نیز تعبیر به این شد که از بهم ریختگی صفوف نیروهای سرکوب ترسیده و تصمیم گرفته بترساند. تحلیل اشتباه آیت ا.. خامنه ای این است که تصور می کند مردم بوی کباب شنیده اند( کنایه از امید واهی ) اما واقیعت بویی که مردم استشمام می کنند کباب نیست، بوی جگر سوخته نیروهای امنیتی و ارزشی است که در دریای مواج خاورمیانه همه کشتی هایشان غرق شده است و راه آسمان و زمین ایران را در آینده نزدیک به روی هر گونه کمکی برای بقا در قدرت مانند اسد در سوریه به روی خود بسته میبینند.