یا رژیم می‌ماند یا ایران

شنبه, 23ام مرداد, 1400
اندازه قلم متن

در حالی که تلخ ترین خبرها از وضعیت فاجعه بار کرونا و قتل عام هموطنان در ایران روز به روز افزایش می‌یابد، زمان آن است که یک چشم انداز واقعی از شرایط ترسیم کنیم تا دریابیم آیا در ورای آن راه برون رفتی نیز هست یا خیر. برای این منظور شاید بد نباشد که وضعیت فعلی ایران را به دو مقوله‌ی شرایط عام و شرایط خاص تقسیم کنیم. شرایط عام به موقعیت جهان و منطقه باز می‌گردد که بر ایران موثر است و شرایط خاص به آن چه منحصر به کشورماست.

شرایط عام:
گزارش اخیر کارشناسان سازمان ملل در مورد وضعیت اقلیمی کره‌ی زمین از این عبارات برای توصیف آن استفاده کرده بود: «بیان واقعیت تلخ وضعیت کره زمین». این واقعیت تلخ دربرگیرنده‌ی چند نکته‌ی مهم بود: جهان گرمتر و خشکسالی و سیل و طوفان بیشتر می‌شود، سطح آب دریاها بالاتر می‌آید و وقایع پیش بینی نشده‌ی زیادی در راهست.
از آن سوی، به یاد داشته باشیم که همه گیری کرونا، که خود یکی از عوارض تغییرات اقلیمی است، در حال پخش و گسترش است. کسی نمی‌تواند پیش بینی کند چه تعداد متغیرهای جدید و به مراتب خطرناکتر از ویروس اولیه «کووید-۱۹» مانند «دلتا» تولید و بازتولید خواهد شد. آن چه قابل توجه است توسعه‌ی این همه گیری به شکل‌ها و ابعاد مختلف و وارد کردن تلفات و خساراتی است که اقتصاد جهانی برای مقابله با آنها آمادگی چندانی ندارد. از دل بحران زیست محیطی بحران‌های بهداشتی، اقتصادی و اجتماعی بسیاری بیرون خواهد آمد.
آتش سوزی‌های گسترده در غرب آمریکا و کانادا، یونان، ترکیه، جنوب و شرق اروپا، مناطق سیبری روسیه و نیز ایران حکایت از آن دارد که گرما و خشکسالی در یک مقطعی آتش سوزی‌های ورای امکانات و قابلیت کنترل برای انسان تدارک خواهد دید. هم چنین سیل‌های شدید در قلب اروپا از یک سو و ژاپن و هند و آسیای جنوب شرقی خبر از این می‌دهند که جایی در کره‌ی زمین نیست که در امان باشد. این سیاره‌ی زمین است که با بحران ساخته‌ی دست سرمایه داری و مصرف گرایی بی حد وحصر و غارت منابع زمین و آلوده سازی آن مواجه شده است.
گسترش این عوارض گرمایش زمین از بین رفتن زمین‌های کشاورزی، منابع آبی، کمبود کشت و کار، کمبود مواد خوراکی، بروز قحطی، مهاجرت‌های گسترده‌ی اقلیمی و آغاز جنگ و نزاع میان کشورهای مهاجرفرست و کشورهای مقصد خواهد بود. ضمن آن که، به صورت داخلی هم، نزاع و جنگ بر سر آب و منابع طبیعی مانند آن چه در سوریه و یمن می‌گذرد بیداد خواهد کرد.
این رویدادها تا همین جا هم اقتصاد جهانی را به حالت فشل درآورده است. میلیاردها دلار کمک‌های دولت‌های بزرگ به چرخ اقتصاد، بدون آن که پشتوانه‌ی واقعی مادی داشته باشند، گسترش نقدینگی و تورم را به دنبال خواهد شد. افزایش تورمی قیمت‌ها در آمریکا از همین حالا آغاز شده است.
به طور معمول این گونه بود که قدرت‌های بزرگ سرمایه داری وقتی به بن بست اقتصادی و بحران‌های اجتماعی و سیاسی برمی خوردند با برافروختن آتش جنگ به داد اقتصاد خود می‌رسیدند؛ این بار اما دشوار است که تصور کنیم در یک دنیای در حال سوختن در آتش ناشی از گرمایش کره‌ی زمین، جهان بتواند شاهد یک جنگ بین المللی تخریب گر با سلاح هایی که هرگز در یک جنگ واقعی مورد استفاده قرار نگرفته است باشد. زمین تحمل یک جنگ جهانی دیگر را ندارد، شروع آن، پایان بشریت خواهد بود.
جنس جنگ‌ها و روابط بین الملل در حال تغییر است. خروج آمریکا از عراق و افغانستان به خوبی نشان می‌دهد که قدرت‌های بزرگ دیگر در مرحله‌ی هزینه کردن برای حضور فیزیکی نیروهایشان در کشورهای دیگر نیستند. از این پس جنگ‌ها ماهیت اقتصادی، فن آوری و زیست محیطی پیدا می‌کنند. شرایط اقلیمی کشورها تعیین کننده‌ی برنده‌ی جنگ خواهد بود. این گونه دیده می‌شود که روند تخریب کره‌ی زمین به تدریج تمام کشورهای ضعیف را به مرحله‌ی نابودی فیزیکی و جمعیتی سوق خواهد داد.
قدرت‌های بزرگ، با وحشت همیشگی خود از یافتن راهکارهایی که بخواهد نظام سرمایه داری را به تغییرات زیربنایی و ساختاری وادارد، در پی آن هستند که منابع محدود باقیمانده‌ی کره‌ی زمین را میان شمار محدودی از ملت هایی که می‌توانند در انتهای این روند مبتنی بر اصل تنازع بقا باقی می‌مانند تقسیم کنند. امکان تامین بقاء برای ملت‌های فقیر با جمعیت‌های پرشمار دیگر نیست. آمریکا در حالی در تدارک هزینه کردن ۲ تا ۳ تریلیون دلار برای زیرساخت‌های خود است که حاضر نیست حتی اندکی از آن را به نجات افغانستان از دست هیولای طالبان اختصاص دهد. امروز، حذف فیزیکی کشورها و طبقات اجتماعی ضعیف، یگانه راه حل به نظر می‌رسد: راه حل نهایی.
وضعیت خاورمیانه:
خاورمیانه یکی از مستعد ترین مناطق برای مشاهده‌ی استقرار قانون بقای قوی و حذف ضعیف در جهان است. ملتهایی در این منطقه که توان مدیریت خوب شرایط را دارند و از منابع و ثروت‌های خویش به نحو بهینه‌ای استفاده کنند می‌مانند و ملت‌های فاقد مدیریت عقلانی بر منابعشان رفتنی هستند.
نماد این موضوع را در ترکیه می‌بینیم. این کشور اینک با یک بحران اقلیمی مواجه است: سال گذشته ۱۰۰۰ حادثه‌ی شدید اقلیمی در این کشور روی داد که رکورد بی سابقه‌ای بود. در حالی که تصور می‌شد سال قبل گرمترین سال از ۱۹۷۵ به این سو بوده باشد، امسال رکوردها شکسته شد. آب در مناطق پرجمعیت این کشور به پایین ترین حد خود رسیده است و شهرهای بزرگی مثل استانبول می‌روند که با مشکل تامین آب آشامیدنی مواجه شوند. کشاورزی و دامداری در این کشور با کسری منابع آب مواجه شده و خطر کمبود مواد خوراکی و افزایش قیمت‌ها مطرح است. طرح‌های توسعه‌ی سریع اقتصادی ترکیه اینک می‌روند که با خسارات ناشی از تغییرات اقلیمی کند شده و در بعضی از موارد سودآوری خویش را از قبل با خطر مواجه ببینند. بحران‌های منطقه‌ای در ترکیه با توجه به اهمیت کشاورزی و دامداری برای میلیون‌ها نفر از جمعیت این کشور قابل پیش بینی است.
در کشورهای همجوار ترکیه مانند قبرس و یونان نیز آتش سوزی‌های عظیم در جریان بوده است. تنش سیاسی میان عراق و سوریه با ترکیه بر سر منابع آب و سدسازی‌های این کشور در سرچشمه‌ی رودهای اصلی این دو کشور در حال افزایش است. همین تنش‌های آبی میان مصر و اتیوپی در شمال آفریقا نیز مطرح بوده و خطر توسل به قدرت نظامی را به وجود آورده است.
خاورمیانه در راس مناطقی است که تنش‌های اقلیمی با تنش‌های سیاسی و نظامی توام خواهد شد. بازگشت طالبان در افغانستان خبر از این می‌دهد که آینده‌ی خوبی در انتظار منطقه نیست. در حال حاضر تمام کشورهای اصلی خاورمیانه مانند ایران، عراق و سوریه با مشکل کم آبی و گرما مواجهند و به زودی پارامتر جنگ منطقه‌ای می‌تواند تیر خلاصی بر سر هر سه کشور باشد.
وضعیت ایران
در این میان شرایط کشور ما به گونه‌ای است که ایران را در راءس لیست کشورهای در خطر حذف قرار می‌دهد. وسعت ایران از یک سو، جمعیت قابل توجه آن از سوی دیگر و مدیریت ضد عقلانی حاکم بر آن در نهایت همگی دست به دست هم داده‌اند و وضعیت را وخیم ساخته‌اند. ایران دچار کم آبی، خشکسالی، گرمایش، تخریب کشاورزی، تخریب زمین، فرونشست زمین، محو تالاب‌ها و رودها، بیابان زایی، جنگل زدایی، آلودگی پسماندها، کاهش دامداری، کمبود تولیدات کشاورزی و دامی و لذا گرانی مواد خوراکی مواجه است. کشورمان هم چنین شاهد بالاترین میزان از تلفات سویه‌ی جدید همه گیری کرونا در جهان است. در حال حاضر روزانه بین ۱۰۰۰ تا ۲۰۰۰ ایرانی در حال از دست دادن جان خود به دلیل متغیرهای ویروس کرونا و عدم هرگونه اقدام جدی در این باره از سوی دولت هستند.
از سوی دیگر، بافت مدیریتی دولت جدید حکایت از ادامه‌ی حماقت و تخریب دارد و هیچ چشم اندازی برای برون رفت از این وضعیت از طریق مذاکرات برجام ۲ دیده نمی‌شود. جامعه در بن بست و افسردگی و ترس و یاءس گرفتار شده و سرکوب و خشونت یگانه زبان مورد استفاده‌ی حاکمیت برای برقراری رابطه با ملت است.
ملت ما اینک در آستانه‌ی یک دوران حساس و یک انتخاب سرنوشت ساز است.
با توجه به آن چه گفته شد، جای تردیدی وجود ندارد که مجموع شرایط جهانی، منطقه‌ای و ملی، ایران را در کنار ملت‌های گرسنه و فقیر و آشوب زده‌ی آفریقایی و نیز مردم بخت برگشته‌ی افغانستان و عراق و سوریه و یمن، تبدیل به کاندیدای مناسبی برای حذف قرار خواهد کرد.
این همان روند فروپاشی ساختاری است که آغاز شده و به تدریج کلیه‌ی حوزه‌ها و عرصه‌های زندگی اقتصادی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی کشور را در برخواهد گرفت. ناقوس مرگ یک کشور به صدا درآمده است. تیم ابراهیم رئیسی با وزرایی که پس مانده‌های تیم احمدی نژاد هستند این ماموریت محول شده توسط دشمنان تاریخی ایران را به پایان خواهند برد.
دستگاهی به اسم دولت به معنای فنی و کارکردی آن برای اداره‌ی امور کشور دیگر وجود ندارد. دولت در ایران اکنون یک ساختار تقسیم قدرت و ثروت میان مافیاهای راءس نظام از یک سو و یک ماشین سرکوب و کشتار از سوی دیگر است. عکسی که سفیر روسیه به همراه سفیر بریتانیا به عنوان یادگار دوران اشغال و تسلط بر ایران توسط قدرت‌های بزرگ منتشر کرده است گویای درک نبود دولت مرکزی و حکومت به معنای واقعی در ایران است. در صندلی خالی وسط میان آنها اینک هم می‌توان آمریکا را قرار داد که از طریق تحریم‌ها اقتصاد ایران را در چنگ خود دارد و هم اسرائیل را که با نفوذی‌های خویش از بیت رهبری، تا شورای فرماندهی سپاه و نیز به صورت چشمگیر در دولت رئیسی جای و جایگاه داشته و ایران را به سوی تجزیه و تلاشی به پیش می‌برد. حذف نمادین استقلال و حق حاکمیت ملی در ایران در این عکس هدیه‌ی خامنه‌ای و آخوندها و پاسداران به ملت ایران است. حذف ایران کلید خورده است.
برای مقابله با این روند حذف کلید خورده، راه حل‌ها گفته شده است و همه می‌دانیم باید عمل کرد. حذف رژیم کنونی از ایران شرط جلوگیری از حذف ایران از جهان است. در مورد حکومت جنایت پیشه‌ی کنونی بدانیم، تا باشند می‌کشند، روزی نمی‌کشند که نباشند. سرنگون سازی کلیت نظام جمهوری اسلامی پیش شرط هرگونه امیدی برای تامین بقای ایران است. یا خطر می‌پذیریم و برای براندازی نظام اقدام می‌کنیم و یا نظام حاکم، ایران را دچار براندازی تاریخی خواهد کرد.
در یک کلام، یا این نظام می‌ماند یا ایران، جا برای هر دو نیست. انتخاب با ماست.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ

برای دنبال کردن برنامه های تحلیلی نویسنده به وبسایت تلویزیون دیدگاه مراجعه کنید: www.didgah.tv
برای اطلاع از نظریه ی «بی نهایت گرایی» به این کتاب مراجعه کنید: «بی نهایت گرایی: نظریه ی فلسفی برای تغییر» www.ilcpbook.com
آدرس تماس با نویسنده: korosherfani@yahoo.com

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.