محمد السلمی نویسنده، استاد ادبیات فارسی Dr. Mohammed Alsulami
دولت جدید در تهران باید در سیاستهای تهاجمی نظام خود تجدیدنظر کند
ابراهیم رئیسی رئیس جمهوری ایران- ATTA KENARE / AFP
اگرچه ابراهیم رئیسی بهسادگی در انتخابات ریاستجمهوری پیروز شد، اما دوران ریاستجمهوری او احتمالا چنین نخواهد گذشت. هشتمین رئیسجمهوری ایران پس از انقلاب اسلامی با مسیری پرخطر مواجه است. از دیپلماسی گرفته تا اقتصاد و از نگرانی درباره امنیت مرزها گرفته تا نظم و قانون در داخل کشور، آزمونهای دشواری پیش روی رئیسی قرار دارد که بهسختی میتواند آنها را پشت سر بگذارد.
چالش بزرگ او توافق هستهای سال ۲۰۱۵ یا برجام است که عمدتا به دلیل تصمیم دونالد ترامپ، رئیسجمهور سابق آمریکا، مبنی بر خروج از این توافق و همچنین نقض پیاپی و آشکار توافق از سوی ایران، متوقف شده است. از ماه آوریل (۲۰۲۱) به بعد، طرفین برجام شش بار در وین ملاقات کردند اما اختلافهای حیاتی بین ایران و ایالاتمتحده همچنان پابرجا مانده است. آیا دولت رئیسی مواضع خود را برای پیشرفت در مذاکرات نرمتر خواهد کرد تا تحریمهای کمرشکن اقتصادی برداشته شوند؟ پاسخ این سوال ساده است: رئیسی نمیتواند مانند روحانی عرصه را به واشنگتن واگذار کند و تا اینجای کار، رفتار و نگرش تهران این پیشبینی بدبینانه را تصدیق میکند.
با این همه، در خصوص «برجام ماینس»،«برجام پلاس» یا شکست کامل برجام پیشبینیهایی شده است. عبارت برجام ماینس (منفی) به سناریویی اطلاق میشود که در آن ایران با متوقف کردن پیشرفتهای هستهای توافق میکند و در عوض برخی از تحریمها برداشته میشوند و گفتوگوها درباره موضوعات مورد مناقشه در فضایی کمتنشتر ادامه مییابد. برجام پلاس (مثبت) متضمن چارچوبی خوشبینانهتر است که در آن ایران بر محدود کردن برنامههای موشکی و پهپادی خود هم توافق خواهد کرد. در شرایط منفی، ایالاتمتحده موضع خود را برای اعتمادسازی نرمتر خواهد کرد، حال آنکه در شرایط مثبت ایران به طور چشمگیری امتیاز خواهد داد تا در عوض در عرصه منطقهای و جهانی پذیرفته شود.
با توجه به اینکه اکنون زمام امور در دست رئیسی است که از طرف سپاه پاسداران هدایت میشود، «برجام ماینس» خوشبینانهترین حالت برای یک دوره کوتاهمدت به شمار میرود. روسیه و چین احتمالا اجازه نمیدهند گفتوگوهای احیای توافق هستهای شکست بخورد، هرچند که غرب از تسلیم در برابر ایرانیها امتناع میورزد. با این همه، برجام ماینس خشنودی کشورهای خلیج فارس و اسرائیل -اگر بخواهیم چند نمونه را نام ببریم- را در پی نخواهد داشت. رئیسی به شریک یا میانجی نیاز دارد تا خارج از اتاق مذاکره، روایت تاثیرگذاری از طرف ایران را با زیرکی ارائه دهد. بدون تغییر بنیادی در داخل کشور، موضع ایران در گفتوگوهای وین تغییر چشمگیری نخواهد کرد.
یکی از میراثهای دولت جدید ایران، مرزهای ناامن شده با آذربایجان و افغانستان است. معضل امنیتی در مرزهای شمال غربی موجب نگرانی جمهوری اسلامی است. وقتی که نیروهای ارمنستان در جنگ اخیر با آذربایجان تسلیم شدند و آذریها سرزمینهای اشغالی خود را در جنگی ۴۴ روزه پس گرفتند، جشن و شادمانی خودجوش و عمیقی در بخش ایرانی مرز رخ داد.
پس از انقلاب ۱۳۵۷، جمهوری اسلامی، ارمنستان مسیحی را به برادران شیعه خود که در جمهوری آذربایجان زندگی میکردند ترجیح داد. اکنون که مرز ارمنستان فقط به ۳۲ کیلومتر تقلیل یافته، احساسات ناسیونالیستی و همبستگی آذریها در حال افزایش است که موجب نگرانی جمهوری اسلامی است. اخیرا نیز استان آذربایجان شرقی شاهد اعتراضهایی در همبستگی با مردم اهواز بود که در اعتراض به کمبود آب تجمعات اعتراضی برگزار کردند.
پس از توافق صلح بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان که با میانجیگری روسیه شکل گرفت، عباس عراقچی، معاون وزیر امور خارجه ایران، گفت: «بحران ناگورنو-قرهباغ که در آنسوی مرزهای شمالی ایران در جریان است ما را به طور جدی نگران میکند و لازم است این مناقشات در اسرع وقت خاتمه یابد.»
طی چند هفته، جمهوری اسلامی ، لشکر ۲۵ نیروهای ویژه کربلا سپاه از استان مازندران و همچنین لشکر ۱۶ زرهی ارتش از قزوین را به جلفا، خداآفرین و اصلاندوز اعزام کرد. علاوه بر این، ایران قرارگاه عاشورای سپاه در نواحی مرزی را فعال کرد تا نه تنها شرایط مرزها را رصد کند بلکه نیروهای نظامی کمکی را همراه با حدود ۲۰۰ تانک اصلی میدان نبرد T-72M1، خودروهای جنگی پیادهنظام BMP-2 و مرصاد-۱۶ (ساخت ایران) و همچنین سیستمهای پدافند هوایی روسی را که در خط مرزی مستقر شده بودند، در خود جا دهد.
یکی ازخطرهای جدی که در دوران رئیسی ، جمهوری اسلامی را تهدید میکند، حمله احتمالی و غافلگیرکننده اسرائیل از خاک جمهوری آذربایجان و همچنین روابط دوستانه باکو و تلآویو است. پیش از دولت رییسی، دولت روحانی کوشید تا سیاست خود را با واقعیتهای موجود وفق دهد، اما نتوانست باکو را چندان تحت تاثیر قرار دهد یا بر مناسبات باکو و تلآویو تاثیر منفی بگذارد.
در مرز شرقی با افغانستان هم طالبان نه تنها همه پایانههای تجاری مهم را در اختیار گرفته، بلکه کنترل هرات و نیمروز و فراه را نیز در دست دارد و مقامها و همچنین نیروهای ارتش ملی افغانستان که به این مناطق اعزام شده بودند، به ایران گریختهاند.
هنگامی که نیروهای ائتلاف به رهبری ایالاتمتحده در افغانستان حضور داشتند، تهران با نیروهای شبهنظامی افغان مماشات میکرد. نیروهای پیروز طالبان چندان تحت تاثیر مماشات ایران قرار نگرفته و مصمماند همچون گذشته حکومت خود را دوباره برقرار کنند .
در عین حال، برخی در جمهوری اسلامی نام نیروهای شبهنظامی فاطمیون را به «حشدالشیعی» تغییر دادهاند؛ این نیروها اگرچه ابتدا برای دفاع از رژیم اسد در سوریه شکل گرفتند اما ماموریت آنها میتواند تغییر کند. البته نیروهای فاطمیون و حشد الشیعی -که بسیار کم آموزش دیدهاند- به هیچ وجه حریف نیروهای باتجربه طالبان نخواهند شد و اگر دفاع مناسب از مردم هزاره و سایر عناصر شیعه شکست بخورد، به معنای آن است که موج جدیدی از پناهندگان به سوی ایران روان خواهد شد که فشار مضاعفی بر اقتصاد رو به وخامت این کشور است.
نگرانی دیگر حملات تشدیدیافته جمهوری اسلامی علیه کشتیهای تجاری در دریای عمان و خلیج فارس است. این حملات مانند حمله به نفتکش مرسر استریت موازنه شکننده قدرت در این آبهای متلاطم را بیشتر به خطر میاندازد. با توجه به ماهوارههای متعددی که دریای عمان و خلیج فارس را رصد میکنند، مفهوم انکارپذیری معقول دیگر پذیرفتنی نیست. جنگ تانکرها یا یک «عملیات آخوندک» دیگر نه تنها ناوگان دریایی جمهوری اسلامی را نابود خواهد کرد بلکه بر اقتصاد جهانی که در حال حاضر نیز از کووید-۱۹ متاثر است، فشاری مضاعف وارد خواهد کرد.
برای حل تهدیدهای مستقیم و غیرمستقیم علیه امنیت ایران که در بالا ذکر شد، دولت جدید در تهران باید در سیاستهای تهاجمی نظام خود تجدیدنظر کند. از کشورهای خلیج فارس تا جمهوری آذربایجان و از ایالاتمتحده تا طالبان، تکبر شرورانه جمهوری اسلامی همچنان بزرگترین دشمن ایران است.
از: ایندیپندنت