مهمترین مبارزان با بنیادگرایی متجاوزانهای که طالبان بر مبنای آن امارت اسلامی بنا میکنند، زنان و دختران افغاناند
داریوش معمار روزنامهنگار-ایندیپندنت فارسی
مهمترین مسئله در خصوص طالبان جنایتهای آنان در حق زنان و دختران است – عکس از سایت ۵۵
در ماه گذشته و روزهای اخیر با سقوط شهرهای بزرگ افغانستان به دست طالبان و شکست دولت قانونی این کشور و در پی هراس از وضعیت زنان و کودکان و اخبار پیدرپی نقض حقوق بشر، مسائل این کشور در مرکز توجه جهانیان قرار گرفته است. دبیرکل سازمان ملل متحد چندین بار در خصوص وضعیت حقوق بشر، افزایش نقض حقوق زنان، دختران، کودکان و «محدودیتهای هولناک» در افغانستان هشدار داده است. البته اخبار مربوط به طالبان درباره تعرض به زنان و ربودن کودکان در مناطق تحت تصرف این گروه بنیادگرای اسلامی مطابق آنچه آنان ادعا میکنند «قوانین شریعت» است، از ماهها قبل توجه سازمانهای حقوق بشری و رسانهها را به خود جلب کرده است.
در همین رابطه از زمانی که مقامهای آمریکایی بحث مذاکره با طالبان و تفاهم با آنها را مطرح کردند، فعالان حقوق بشری و زنان بارها درباره مصالحه و معامله نکردن سر حقوق زنان و اقلیتهای افغانستان با این گروه بنیادگرای اسلامی که سوابق فعالیتهای تروریستی تکاندهندهای در کارنامه دارد، هشدار دادند اما آنچه روشن شده این است که یک بار دیگر پس از دوران سیاه «امارت اسلامی» در انتهای دهه ۹۰ میلادی و ابتدای قرن اخیر، بدون درنظرگرفتن مصلحت مردم افغانستان معاملهای انجام شده که نتیجه آن «بر باد رفتن آرزوها و رویاهای یک نسل» بهخصوص زنان و دختران افغان است.
حالا مهمترین مبارزان با بنیادگرایی متجاوزانهای که طالبان بر مبنای آن امارت اسلامی را بنا خواهد کرد، زنان و دختران افغاناند. در آینده نزدیک جنبش بزرگ زنان افغانستان جهان را در تنگنایی قرار خواهد داد که میان حقوق بشر و مصلحت حکومتها یکی را برای همیشه انتخاب کند.
زنان افغانستان در صف نخست آزادیخواهی و مبارزه
۱۰۰سال از زمانی که زنان در افغانستان به دنبال احقاق حقوق خود در مسیر مبارزه و روشنگری پا گذاشتند میگذرد؛ در این مدت صدها زن در این کشور به دلیل ایستادگی برابر بنیادگرایی و متجاوزان جان خود را ازدست داده و به چهرههایی نمادین تبدیل شدهاند. به ویژه در ۵۰ سال گذشته، هر بار که افغانستان در معرض تجاوز و حمله بنیادگرایان و دولتهای بیگانه قرار گرفته، در صف نخست مبارزه زنانی را دیده است که به قیمت جان خود ایستادگی کردند؛ زنانی نظیر ثریا طرزی، نادیا انجمن، تا مینا، ملالی جویا، عمه سکینه، قومندان کفتر، ریزه گل، آغه صادق، ملالی کاکر، ظریفه غفاری، سلیمه مزاری و صدها نفر دیگر امروز برای مردم افغان «چهرههای الهامبخش ملی»اند.
حالا برای دومین بار گروهی ارتجاعی که میتوان آنان را بزرگترین دشمن زنان و کودکان جهان دانست، با زور اسلحه و حمایت کشورهایی که منافع مشترکشان در حکومتداری بنیادگرایانه در افغانستان است، جمهوری قانونی را ساقط و تاسیس امارت اسلامی را اعلام کردهاند و در نخستین اقدام با تعطیل کردن دانشگاهها و ممنوع کردن تردد و کار، راه زنان و کودکان را سد کردهاند.
سابقه نقض حقوق بشر طالبان در افغانستان و جهان
پس از سالهای پایانی دهه ۹۰ که طالبان با کمک پاکستان و حمایت بعضی کشورها در افغانستان به قدرت رسید، حالا دومین بار است که موفق شده با حمایت کشورهای مختلف زمام امور افغانستان را در دست بگیرد. این مسئله در عین حال که حیرت جهانیان را سبب شده است، شکستی بزرگ در مسیر دموکراسی، آزادی و حقوق بشر نیز به حساب میآید.
در دوران نخست حکومتداری طالبان، سیاهه جنایتهای این گروه بنیادگرای اسلامی جهان را تکان داد. سالها بعد که بهواسطه گسترش ارتباطات و برنامه تبلیغاتی حکومت اسلامی شام و عراق (داعش) صحنههای ترسناک جنایتهای آنان منتشر شد، مردم افغانستان آنها را تکرار اقدامهای طالبان در دهه ۹۰ در دوره حکمرانی خود در افغانستان دانستند اما نیروهای بینالمللی زمانی برای سرنگونی آنها اقدام کردند که القاعده زیر پرچم این گروه تروریستی هزاران نفر را در قلب آمریکا قتلعام کرد.
مهمترین مسئله در خصوص طالبان جنایتهای آنان در حق زنان و دختران است که از سنگسارو شلاق تا بریدن بینی و گوش و ازدواج اجباری کودکان طبق قوانین شریعت را شامل میشود. این گروه که با کار، تحصیل و هرگونه مراوده اجتماعی زنان مخالفت جدی دارد و جهاد نکاح از قوانین آنان است، هرگونه فعالیت اجتماعی زنان را که ۵۰ درصد جامعه افغانستاناند، برنمیتابد. این در حالی است که همزمان با تلاشهای سیاسی و مدنی فعالان زن در سایر نقاط جهان، تاسیس نخستین مدرسه زنان، ایجاد کمیته و اتحادیههای مختلف برای آموزش و پیگیری حقوق و مشارکت فعال اجتماعی و سیاسی در افغانستان حدود یک قرن قدمت دارد.
نگاهی به تاریخچه تلاشهای آزادیخواهانه زنان افغانستان
تاسیس نخستین مدرسه زنان در سال ۱۹۲۰، انتشار نخستین نشریه زنان در سال ۱۹۲۱ و حضور ۱۲ زن در مجلس افغانستان در سال ۱۹۲۶ و مشارکت شش زن در سال ۱۹۶۳ برای تدوین قانون اساسی و تشکیل انجمنهایی با بیش از ۱۰۰ هزار عضو در سراسر افغانستان همگی از میزان تلاش زنان این کشور برای پیشرفت و آزادی در این دوران نشان دارد. نخستین گروه از زنان تحصیلکرده افغان ۹۰ سال قبل از ترکیه به کشور خود بازگشتند و از انتصاب نخستین وزیر زن در این کشور بیش از نیم قرن میگذرد.
نگاهی به این تاریخ روشنگر آن است که مسیر آزادیخواهی در افغانستان با تلاش زنان پیوندی عمیق دارد و دستاوردهای جنبشهای سیاسی و اجتماعی مترقی و آزادیخواه در این کشور زنان را در صف نخست خود شناخته است؛ اما آنچه در گذر سالیان هر بار این مسیر را بهخصوص برای زنان افغانستان با مشکلات متعدد و سنگلاخ مسدود کرده و عقب رانده است، افراطیگری وارداتی، بنیادگرایی اسلامی و سیاست بینالمللی بوده که بر اساس تزویر و نه منافع مردم اشغال چندباره این کشور، جنگ داخلی و هرجومرج را موجب شده و به زیرساختهای انسانی و اجتماعی بهشدت آسیب رسانده است.
از سال ۱۹۹۵ که طالبان موفق شدند ولایت راهبردی هرات در مرز ایران را تصرف کنند، این گروه که از طلبههای دینی شکل گرفته بود و ادعا میکرد برای اجرای شریعت اسلامی و برچیدن فساد در افغانستان تشکیل شده است، چنان ضربهای بر بنیانهای اجتماعی و مدنی این کشور و فعالیت زنان وارد آورد که بازسازی آن دههها زمان نیاز داشت.
طالبان در دوران شکست چه کردند؟
طالبان پس از شکست و فروپاشی امارت اسلامی در سال ۲۰۰۱ همچنان با اجرای عملیات انتحاری و بمبگذاری و ترور در افغانستان بزرگترین دشمنان خود را در میان زنان، روشنفکران و روزنامهنگاران این کشور جستوجو کرده است. این گروه افراطی و گروههای جهادی زیرمجموعه یا زیر چتر حمایت آنان فقط در ماههای گذشته با بمبگذاری در دانشگاه کابل و مدرسه دختران بهخوبی نشان دادهاند که ماهیتشان با تهدید حقوق مردم بهخصوص جنبش زنان در پیوند است.
در عین حال جنبش زنان افغانستان همواره محور اصلی رشد و ترقی و تلاش برای نجات افغانستان از محرومیت بوده و نهتنها دستاوردهای آن هر بار ققنوسوار جامعه را از خاکستر بلند کرده که افغانستان را در مسیر کسب آزادی بیان، آزادیهای سیاسی و مدنی قرار داده است.
امروز هم یک بار دیگر بزنگاهی سرنوشتساز برابر زنان افغانستان قرار دارد. طالبان پس از ۲۰ سال به روش گذشته خود به دنبال سرکوب جامعه افغانستان است. این گروه در همان ابتدا بهصراحت اعلام کردند که از قوانین شریعت کوتاه نیامده و بر خلاف آنچه تبلیغ میکنند، در این مدت در سرتاسر مناطق تحت تصرف خود جنایتهای بیشماری بهخصوص در حق زنان و کودکان مرتکب شدهاند.
به این ترتیب در شرایطی که بسیاری از سیاستمداران و چهرههای سیاسی یا از این کشور فرار کرده یا به ترک افغانستان و پناه گرفتن در مناطق دور از پایتخت ناچار شدهاند، دور از انتظار نیست که این بار جهان «قیام زنان افغانستان» و حرکت جنبشی جهانی علیه اجبار تاریخی و تبانی فریبکارانه علیه مردم این کشور به نفع بنیادگرایی اسلامی را شاهد باشد.
از: ایندیپندنت