شرحی بر نقش لمپنیسم در تاریخ معاصر ایران
شعبان جعفری معروف به شعبان بی مخ یکی از چهرههای منفی سیاسی در تاریخ معاصر ایران است. شعبان بی مخ به عنوان مظهر تأثیرگذاری لمپنیسم بر حیات سیاسی ایران شناخته شده است.
لمپنیسم چیست؟
لمپن در فارسی معادل دقیقی ندارد. لمپن به صورت لات یا علاف هم ترجمه شده است. در فرهنگ دهخدا به معنای افراد بیکاره و ژنده پوش به کار برده شده و اضافه شده که این افراد برای بدست آوردن پول به هر کاری دست می زنند. دزدان، چاقوکشان، اراذل و اوباش و ولگردان جزو لمپنها هستند.
در جامعه شناسی، لمپن ها کسانی هستند که نقشی در تولید ندارند. سربار جامعهاند. مانند انگلها از موجودات دیگر تغذیه میکنند. به همین دلیل اصلیترین ویژگی لمپنها این است که در حقیقت هیچ طبقهای ندارند. لمپنها فاقد ریشه طبقاتی مشخصی هستند و بیریشه هستند.
به همین دلیل هم مورد سوء استفاده جریانهای سیاسی راست قرار میگیرند.
شعبان بی مخ که بود؟
شعبان جعفری معروف به شعبون بی مخ متولد ۱۳۰۰ و مرگش در ۲۸ مرداد ۱۳۸۵ اتفاق افتاد. او در حقیقت در همان روزی مرد که در آن اثر گذارترین نقش سیاسی اش را در جامعه ایران بازی کرد یعنی ۲۸ مرداد و کوتا علیه دکتر محمد مصدق.
شعبان جعفری متولد درخونگاه در منطقه سنگلج در قلب تهران بود. پدر و مادرش اصالتا از روستاهای شمال تهران بودند. شعبان درمیان لات و لمپنهای محله به شعبان درخونگاه و شعبان بی مخ معروف شده بود.
شعبان جعفری که در محلهی خود، دستهای از اوباش را همراه خود کرده بود، در سن ۱۵ سالگی به خاطر شرارت به زندان افتاد. در سال ۱۳۱۹ بهخاطر اجباری بودن نظام وظیفه، به سربازی رفت و ۴سال در سربازی ماند. او پس از مدتی به همراه یک کشتیگیر، یک باشگاه ورزشی به نام باشگاه راهآهن در میدان شاهپور به راه انداخت. شعبان جعفری خود در مسابقات قهرمانی ورزشهای باستانی کشور در سال ۱۳۲۲ به قهرمانی در رشتهی کباده و چرخ دست یافت.
در پی کودتای ۲۸ مرداد، وی نقش دست اوّلی در پیروزی خیابانی طرفداران شاه و ارتش در مقابل نیروهای چپ و ملّی طرفدار دکتر مصدّق بازی کرد. در همین حال شعبان جعفری خود را از مریدان کاشانی می دانست.
شعبان جعفری ( بی مخ) همراه با کاشانی
۸ ماه بعد از نخست وزیری مجدد مصدق پس از قیام ۳۰ تیر ۱۳۳۱، محمدرضا شاه اعلام نمود قصد دارد برای مسافرت از کشور خارج شود. در روز ۹ اسفند ۱۳۳۱ هنگامی که دکتر مصدق برای خداحافظی به نزد شاه آمده بود، شعبان جعفری به همراه دستهای از نوچههای خود، با تجمع در مقابل کاخ مرمر قصد داشتند دکتر مصدق را در هنگام خروج از کاخ به قتل برسانند اما موفق نشدند. شعبان جعفری و نوچههایش مجددا به خانه دکتر محمد مصدق حمله کردند. مصدق بار دیگر از طریق پشتبام توانست از خانه خارج شود.
نقش شعبان بی مخ و لمپن ها درکودتای ۲۸ مرداد
شعبان جعفری در این روز سردستگی و هدایت گروهی به رهبری نوری و بهبهانی به همراهی طیب حاج رضائی و حسین رمضانیخی، عباس کاووسی، محمد مسگر، اصغر استاد قلیخانی، قاسم گلوبندگی، ناصر حسنخانی معروف به ناصر جگرکی، و شماری دیگر را بهعهده گرفت. [۲۸ مرداد نقطه عطفی تاریخی در مسیر ملت ایران]
او از میدان امینالدوله و گمرک و از سبزه میدان راه افتاده و با تخریب کیوسکها و عکسها و دفتر روزنامهها، به طرف منزل دکتر محمد مصدق رفت. شعبان بیمخ بههمراه حمیدرضا پهلوی وارد خانهی مصدق شدند. اما دکتر مصدق از حیاط پشتی به منزل دکتر معظمی رفته بود.
ضرب و شتم دکتر فاطمی
در اسفند ۱۳۳۲، هنگامی که دکتر حسین فاطمی دستگیر شد؛ شعبان جعفری که از او کینه داشت با دسته خود به مقابل شهربانی رفت و موقعی که دکتر فاطمی از شهربانی خارج شد، به وی حمله کرد و او را مورد ضرب و شتم قرار داد و با چاقو به او حملهور شد. [سالروز اعدام دکتر حسین فاطمی؛ مردی مثل خورشید]
هدایای شاه به شعبان جعفری
شعبان بی مخ به پاس همین خدمات، افزون بر برخورداری از امتیازات فراوان، هدایای بسیاری از محمدرضا شاه دریافت کرد.
شعبان جعفری ( بی مخ) همرابه محمدرضا شاه
زمینی برای تأسیس باشگاه ورزشی به وی اهدا شد. او در همین ملاقات از شاه اجازه گرفت تا جمعیتی به نام جمعیت جوانان جانباز تشکیل دهد تا در مواقعی ضروری از آنها استفاده شود. ساخت باشگاه شعبان جعفری ۳ سال طول کشید و محمدرضا شاه پهلوی خود آن را افتتاح کرد. مدتی نیز تیمور بختیار ریاست افتخاری این باشگاه را برعهده داشت. هزینههای باشگاه از دربار و اطرافیان شاه و ساواک تأمین میشد. گرچه شعبان جعفری منکر دریافت هرگونه وجهی از دربار است ولی اسناد تقاضای پول از دربار توسط او موجود است.
شعبان بیمخ در مراسم ۴ آبان هر سال به نمایش ورزشهای باستانی در ورزشگاه امجدیه تهران، در مقابل محمدرضا شاه میپرداخت. بسیاری از مهمانان خارجی شاه به باشگاه شعبان دعوت میشدند و در آنجا ورزش باستانی اجرا میشد.
شعبان جعفری مرد اما لمپنیسم باقی ماند!
شعبان جعفری بعد از ۸۵ سال سن در ۲۸ مرداد ۸۵ در آمریکا درگذشت، اما نقش لمپنیسم در سیاست ایران پایان نیافت. اگر نگاهی به فرایند شکل گیری چماقداری در سالهای اولیه انقلاب بیندازیم متوجه می شویم که این بار لمپنها در قالب نیروهای حزباللهی سازماندهی میشدند و به گروهها و سازمانهای سیاسی حمله میکردند. این گروهها که ظاهرا خودجوش معرفی میشدند در حقیقت توسط سپاه پاسداران و کمیته های آن زمان یا توسط سران خود حکومت سازماندهی می شدند وعموما از افراد بی بته و لات و لمپنهایی تشکیل می شدند که حالا با گذاشتن ریش نقش نیروی سرکوب را ایفا میکردند. [بیمخ تر از شعبان بیمخ!]
در تمامی سالهای عمر حکومت ولایت فقیه سایه حاکمیت لمپنیسم بر حیات سیاسی ایران بارز است. اگر نگاهی به حیات سیاسی افرادی مثل قالیباف، سلامی، محسن رفیق دوست و بسیاری از سران حکومت بیندازیم، می بینیم اینها شعبان بی مخ های تکثیر شده ای هستندکه مستقیم به سیاست و قدرت راه یافتند.
اکنون جامعه شناسی تلاش دارد برای معرفی این لمپنها تعاریف تازهیی پیدا کند! تعاریفی مثل لمپن برخوردار یا لمپن بورژوا ! اما در هرحال آنان از همان جنس هستند؛ بی بته، انگل، سربار جامعه و بدون نقش در تولید اجتماعی.
از: بالاترین / ماتینا محمدی