«ناسیونالیسم» یا «ملی گرایی» پدیدهای است که در دو قرن اخیر به اشکال گوناگون در نقاط مختلف دنیا ظاهر شده و همچون همهٔ مکاتب فکری دیگر بسته به چگونگی توجیه و برداشت از آن، منجر به بروز واکنشهای گسترده و متفاوتی در سطح جهان شده که برخی در جهت حفظ و حراست از ارزشهای جامعه انسانی (تدافعی) و بعضی عاملی برای جنگها و کشتارهای گستردهٔ ضد بشری (تهاجمی) شده است….
امیرخسرو دلیرثانی*
کلمه-«ناسیونالیسم» یا «ملی گرایی» پدیدهای است که در دو قرن اخیر به اشکال گوناگون در نقاط مختلف دنیا ظاهر شده و همچون همهٔ مکاتب فکری دیگر بسته به چگونگی توجیه و برداشت از آن، منجر به بروز واکنشهای گسترده و متفاوتی در سطح جهان شده که برخی در جهت حفظ و حراست از ارزشهای جامعه انسانی (تدافعی) و بعضی عاملی برای جنگها و کشتارهای گستردهٔ ضد بشری (تهاجمی) شده است.
از آنجا که مبانی نظری ناسیونالیسم همچون بسیاری از «ایسم»های دیگر در جایی فراتر از مرزهای سرزمین ما ساخته و پرداخته شده و بعدا از راههای متفاوت به حوزه اندیشه ایرانیان نفوذ یافته است، آنچه پدید امده ملغمهای از نقطه نظرات گوناگون و بعضا متفاوت بوده که همچون بسیاری از اندیشهها در مقاطعی از تاریخ مورد سو استفاده قدرت حاکم نیز قرار گرفته و ترکیب ان با اندیشههای افراط گرایانه برخاسته از سیاستهای پوپولیستی و عوام فریبانه، سبب ایجاد حساسیتهایی در میان گروهی از روشنفکران انسان گرا شده و این تلقی را برای آنان ایجاد کرده که هرگونه ملی گرایی مساوی بانژاد پرستی است به دلیل عدم پرداختن به ادبیات مرتبط با ملی گرایی مثبت و انسانی، این نوع نگرش در جامعه تنها و مهجور مانده و خلا ناشی از عدم وجود تئوریهای مرتبط با ناسیونالیسم انسانی، این حوزه را برای تاخت و تاز دو گرایش افراطی منتهی به «فاشیسم» و ضدملی مبنتی بر «حاکمیت متولیان رسمی مذهب» باز و گسترده کرده است.
عمق فاجعه انجا نمود میابد که درمیان چندین هزار شهر و روستای این سرزمین حتی خبری از نام یک کوچه نیست که نام شخصیتهای ملی بزرگی همچون «مصدق» را برخود داشته باشد.
مصدق مظهر و سمبل آن شکل از ناسیونالیسم ایرانی است که مبتنی بر ارزشهای انسانی بوده و از هرگونه افراط گرایی و البته «بیتفاوتی» به ملی گرایی ایرانی بدور است. بررسی زندگی، مبارزه، رفتار و گفتار و منش و روش مصدق ما را به شکلی از ناسیونالیسم میرساند که براستی میتوان انرا «ناسیونالیسم انسان گرا» نامید
در جدول زیر مقایسه مختصری میان مبانی نظری دو مقوله مجزا و متضاد «ناسیونالیسم انسان گرا» و «ناسیونالیسم افراطی» صورت گرفته است.
ویژگیهای ناسیونالیسم انسان گرا
۱- این ناسیونالیسم به طور ضمنی اصل برابری انسانها را پذیرفته است، بنابراین مبتنی بر برتری جویی یک ملت بر ملتهای دیگر یا یک قوم در درون مرزها بر قومهای دیگر نیست.
۲- ملاک برای ناسیونالیسم منافع ملی است. همهٔ مردم داخل مرزهای سرزمین از حقوق یکسانی برخوردارند و منافع مشترکی دارند. برای حفظ منافع مشترک و حفظ امنیت و جلوگیری از دخالت بیگانگان به ناسیونالیسم روی میآورند
۳- درین نوع ناسیونالیسم تلاش میشود تا مردم از آگاهی کافی برای در اختیار گرفتن حق سرنوشت خویش برخوردار شوند. حکومت مشروعیت خود را از مردم میگیرد و به مردم به عنوان پشتوانهای برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور نگاه میکند
۴- ناسیونالیسم انسان گرا برای حفظ استقلال و تمامیت ارضی کشور به جهت تامین منافع مردمی که در آن سرزمین زندگی میکنند و حفظ امنیت انان تلاش میکند. بنابراین حالت تدافعی دارد رویکرد ان به گذشتگان یافتن میراث مبتنی بر ارزشهای انسانی و نه برتریهای نژادی است.
۵- ناسیونالیسم انسان گرا اصالت را به مردمی که در یک سرزمین زندگی میکنند و منافع و امنیت انان مشترک است میدهد و برای اب و خاک فی نفسه تقدس قائل نمی شود. بلکه حفظ آب و خاک و مرزهای سیاسی را عاملی برای تامین استقلال کشور و حفظ و تداوم بقا و حیات ملت میداند و میهن را بستری برای رشد و تکامل ملت و حفظ و کرامتشان انسانی انها میشمارد.
۶- ناسیونالیسم انسان گرا چون هدفی جز حفظ امنیت و استقلال و اسایش ملت ندارد با سایر ملتها رویکرد صلح امیز و ضد خشونت دارد و اساس را بر دوستی و مدارا قرار میدهد
۷- ناسیونالیسم انسان گرا حقوق اقوام مختلف درون یک ملت را به رسمیت میشناسد و به انها اجازه میدهد در قالب حفظ و حرمت ملی، تفاوتهای فرهنگی با سایر اقوام را حفظ کنند.
۸- و به طور خلاصه ناسیونالیسم انسان گرا دارای ماهیت ضد استعماری، نافی سلطه گری و سلطه پذیری، مبتنی بر اصل برابری انسانها، دارای خصلت تدافعی و حامی مردم، مدافع صلح و دوستی با سایر ملل، سازگار با دموکراسی و حقوق بشر، مبتنی بر حفظ منافع ملی، دارای رویکرد انسانی و اصالت دادن به انسان به جای نژاد و در یک کلام، انسان محور است.
ویژگیهای ناسیونالیسم افراطی
۱- ناسیونالیسم افراطی ملاک را برتری یک قوم یانژاد یا ملت بر سایر اقوام و ملل میداند و خود را برای برتری جویی بر سایرین زیحق میشمارد و از سلطهگری ابائی ندارد.
۲- برای ناسیونالیسم افراطی حفظ تبار و خون ونژاد یک قوم یا ملت و پرهیز از هرگونه تداخل نژادی ملاک است. بنابراین همهٔ کسانی را که ازنژاد خود نیستند «بیگانه» میشمارد و از انها دوری میجوید و پیروان خود را به تقدس بخشی و پرستش خاک و خون وا میدارد.
۳- ناسیونالیسم افراطی نخبه گرا و مبتنی بر رهبرانی است که اعتبار خود را از یک نیروی ماورائی یا از یک روح باستانی میگیرند و بنابراین شایستهٔ حکومت بر یک قوم یا ملت هستند. نقش مردم درین میان فقط حمایت از تصمیمات و فرامین رهبران است و فقط زمانی حق ابراز وجود دارند که رفتارشان در جهت تایید و پذیرش بیچون و چرای دستورات رهبران باشد. فاشیست دست اورد ان است که مبتنی بر سیاستهای پوپولیستی است.
۴- ناسیونالیسم افراطی مبتنی بر ایدئولوژیای است که معمولا با تاریخ و روح گذشتگان یک ملت پیوند دارد و به انها تقدس میبخشد. ولی به میراث انسانی و فرهنگی انان بیتوجه است. بنابراین با اقوام و ملتهایی که نیای مشترک با او دارند پیوند ایدئولوژیک برقرار میکند و چوننژاد خود را برتر میبیند، حق سلطه بر ملتهای دیگر را برای خود قائل میشود و انها را مورد تجاوز قرار میدهد و در نهایت حالت تهاجمی دارد.
۵- در ناسیونالیسم افراطی اب و خاک به دلیل پیوندهای ایدئولوژیک با گذشته و تاریخ ماورایی تقدس میابد و در مکانی فراتر از ملت و انسان قرار میگیرد و عاملی برای پذیرش ذهنی سلطه حاکمان و رهبران به عنوان میراث داران گذشته ماورائی و اطاعت بیچون و چرا از انان میشود.
۶-ناسیونالیسم افراطی خود را برتر و ملتهای دیگر را در راه تسلط او بر منابع زمین، مزاحم و مانعی بر سر راه خود قلمداد میکند و بنابراین روحیه جنگ طلبی و خشونت را در درون خود دارد.
۷- ناسیونالیسم افراطی به یکپارچه سازی اقوام یک ملت در قالب وحدت ایدئولوژیک میپردازد و هرگونه تفاوت را مخل مبانی نظری وحدت بخشی خود دانسته و ان را نفی و سرکوب میکند
۸- ناسیونالیسم افراطی به دنبال سلطه جویی بر ملل دیگر و استعمار انان، تحقیر بیگانگان و تقدس بخشی بهنژاد و خاک و خون، دارای خوی تجاوزگری و جنگ طلبی مبتنی بر تحریک احساسات و سیاستهای پوپولیستی، مخالف هرگونه تداخل نژادی و به دنبال پاک سازی قومی و نژادی، تقدم خاک و سرزمین بر ملت و انسان و در نتیجه اسارت اور انسان در خاک و خون متکی بر رهبران و نخبگان و مروج اطاعت بیچون و چرا اثر انهاست که نمونهای از محصول ان است.
*بازنویسی متن سخنرانی در مراسم سالروز تولد دکتر مصدق در بند۳۵۰