رکنا: در شرایطی که بازار اجاره افسار پاره کرده است و نرخ اجاره بها در کلانشهرهایی مثل تهران سر به فلک میکشد، اجارهنشینهایی که هر روز سفرههایشان کوچکتر میشود، به زودی به زاغه نشینهایی تبدیل خواهند شد که کودکان آنها به بازار کار کشیده میشوند، جوانانشان به اعتیاد و مردان و زنان آنها به دامان سایر آسیبهای اجتماعی؛ مسالهای که از نظر فعالان مدنی، مسئولان از آن با خبرند، اما بسیاری از آنها دغدغهای برای جلوگیری از رشد آمار حاشیه نشینی با کنترل بازار اجاره و رفع آسیبهای ناشی از زاغه نشینی با ارائه خدمات مناسب به محلهها پرآسیب را ندارند.
زاغه نشینی یعنی زندگی در سکونتگاههای غیرمتعارف؛ زاغه نشینی البته صرفا مربوط به حاشیه شهرها نیست و در دل کلانشهرها نیز محلههای متعددی وجود دارند که خانوارهای زیادی در آن به زاغه نشینی میپردازند. فقر، عامل اصلی رشد آمار زاغه نشینی است و طبیعتا وقتی قیمت اجاره سال به سال بالاتر میرود و تعداد افراد زیر خط فقر مطلق نیز روز به روز افزایش مییابد، به زودی شاهد پناه بردن بخش زیادی از اجاره نشینان به زاغه نشینی و فوران آسیبهای اجتماعی ناشی از زاغه نشینی در سطح کشور خواهیم بود.
زاغه نشینی اجباری؛ ثمره رشد شدید قیمت اجاره
به گزارش خبرنگار اجتماعی رکنا، پایش دادههایی که تا پاییز ۱۳۹۹ در پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان تجمیع شده است، نشان میدهد که به طور میانگین ۳۱.۴ درصد از ایرانیان در پاییز ۱۳۹۹ زیر خط فقر مطلق بودهاند. این به معنای آن است که ۲۶ میلیون و ۷۰۰ در سال گذشته در کشورمان فقیر مطلق بودهاند و با توجه به تورم سرکش یک سال اخیر و رسیدن تورم نقطه به نقطه در مرداد ۱۴۰۰ به ۴۵.۲ درصد، میتوان گفت که اکنون قطعا تعداد فقرای مطلق کشورمان از پاییز ۱۳۹۹ بسیار بیشتر شده است.
آمارهای رسمی وزارت راه و شهرسازی نیز از این حکایت دارد که ۳۷ درصد جمعیت کشور اجاره نشین هستند. از سوی دیگر، مطابق آمارهای مرکز آمار ایران، متوسط نرخ اجاره بها در تابستان ۹۹ نسبت به تابستان ۹۸ رشدی ۴۱.۲ درصدی را تجربه کرده و اکنون که در فصل نقل و انتقال اجاره نشینها هستیم، مصطفی قلی خسروی، رئیس اتحادیه مشاورین املاک در گفت و گو با رکنا پیش بینی کرده است که در تابستان ۱۴۰۰ متوسط قیمت اجاره در کشور نسبت به تابستان ۹۹ افزایشی ۵۵ تا ۶۰ درصدی خواهد داشت.
البته در حالی این آمارها از افزایش حدودا دو برابری متوسط قیمت اجاره در کشور در دو سال گذشته حکایت دارد که برخی گزارشهای میدانی حاکی از سه تا چهار برابر شدن نرخ اجاره بها در برخی کلانشهرها از جمله تهران است. در چنین شرایطی نیز قطعا قشر متوسط شهری که درآمد آنها به اندازه رشد شدید قیمت اجاره بالا نرفته است، ناچارند که برای تامین سرپناه به مناطق فقیرنشین شهرها کوچ کنند و قشر ضعیف جامعه نیز در معرض زاغه نشینی اجباری قرار دارند.
بخش زیادی از محلههای زاغه نشینی در دل پایتخت قرار دارند
بر اساس این مساله، بسیاری از کارشناسان حوزه اجتماعی معتقدند که محصول رشد شدید قیمت اجاره در سطح کشور و بهویژه در کلانشهرها، چیزی جز افزایش تعداد زاغه نشینان شهرهای بزرگ نیست و در این وضعیت باید انتظار بیشتر شدن مناطقی را داشت که در آن افراد ناچار به اسکان در سکونت گاههای نامتعارف از جمله خانههای خشت و گلی و کپرها هستند.
این در حالی است که همین حالا مناطق زیادی در اطراف تهران یا سایر کلانشهرها وجود دارد که خانوارها در آن به زاغه نشینی میپردازند؛ مناطقی که البته بخش زیادی از ساکنان آن را اتباع خارجی تشکیل میدهند. البته آن طور که یک کارشناس حوزه آسیبهای اجتماعی میگوید، بخش زیادی از محلههای زاغه نشینی پایتخت، چندان از خود تهران فاصله ندارند و حتی بعضی از آنها در دل پایتخت قرار گرفتهاند.
سپیده علیزاده با اشاره به همین مساله به خبرنگار اجتماعی رکنا گفت: بخش زیادی از محلههایی که در آن مردم به زاغه نشینی میپردازند، در خود تهران قرار گرفته است؛ مثلا در مناطق ۱۸، ۱۹ و ۲۰ که قسمتی از خود تهران هستند، زاغه نشینان زیادی وجود دارند یا حتی اطراف راه آهن، کورههای آجرپزی یا بلوار آزادگان میتوان این محلههای زاغه نشینی را مشاهده کرد.
این کارشناس حوزه آسیبهای اجتماعی ادامه داد: وضعیت زندگی در این محلهها که فاصله چندانی با تهران ندارند، به گونهای است که وقتی وارد آنها میشویم، گمان میکنیم که به محلات فقیرنشین هند یا پاکستان سر زده ایم. بدترین وضعیت زندگی در این محلهها نیز که بعضا در دل تهران قرار دارند مربوط به زنان و کودکان است.
بخش قابل توجهی از زاغه نشینها ایرانی هستد
علیزاده با تاکید بر این که بخش زیادی از زاغه نشینان را اتباع خارجی تشکیل میدهند، عنوان کرد: نمیتوان منکر این شد که اکنون مهاجران پاکستانی یا افغانستانی زیادی در شرایط زاغه نشینی زندگی میکنند، اما بخش قابل توجهی از زاغه نشینهای تهران را هم ایرانیهایی تشکیل میدهند که انتخاب دیگری برای زندگی ندارند.
وی در این زمینه یک دامداری بزرگ در خیابان زندیه تهران را مثال زد و گفت: تمام کارکنان این دامداری ایرانیانی هستند که حقوق زیر ۲ میلیون تومان دریافت میکنند. مسئولان این دامداری هم برای کارکنان خود آلونکهای بسیارنامناسبی را فراهم کردهاند و این افراد به همراه خانوادههایشان به نوعی مشغول زاغه نشینی هستند.
فرزندآوری بیش از حد؛ آسیب اصلی زاغهنشینی
این فعال مدنی با تاکید بر این که فرزندآوری بیش از حد مهمترین آسیب زندگی در شرایط زاغه نشینی است، عنوان کرد: بسیاری از خانوادههایی که مشغول زاغه نشینی هستند، با وجود شرایط دشوار اجتماعی و اقتصادی که در آن قرار گرفتهاند، فرزندان بسیاری دارند و زنان برخی از این خانوادهها، حتی با وجود این که مردان آنها از پس هزینههای همین فرزندان خود هم برنمیآیند، باردار هستند و قرار است فرزند دیگری را به این زندگی فقیرانه اضافه میکنند.
علیزاده معتقد است مهمترین عامل فرزندآوری بیش از حد در میان خانوادههای زاغه نشین، فقر فرهنگی و آموزشی است که این خانوادهها با آن دست و پنجه نرم میکنند؛ فقری که باعث میشود این خانوادهها کمتر بتوانند خودشان را به مراکز حمایتی معرفی میکنند و در این شرایط نیاز است که سازمانهای مردم نهاد و نهادهای حمایتی خدمات اجتماعی و اقتصادی را به صورت مستقیم به زاغه نشینها ارائه دهند.
وی در همین راستا مثال زد: قطعا نمیتوان از زنان زاغه نشین خواست که به خانههای بهداشت مراجعه کنند و از خدمات پیشگیری از بارداری استفاده کنند، بلکه نهادهای حمایتی باید کارشناسان خود را به محلههای زاغه نشینی اعزام کنند و از آنها بخواهند که خدمات پیشگیری از بارداری را به زنان ساکن این مناطق ارائه دهند.
ترک تحصیل و کار اجباری کودکان زاغهنشین
علیزاده درباره آسیبهای اجتماعی تحمیل شده به کودکان زاغه نشین توضیح داد: قطعا بخش زیادی از کودکان خانوادههای زاغه نشین، از تحصیل بازمیمانند و بسیاری از آنها به جرگه کودکان کار میپیوندند. همچنین آسیبهای فرهنگی زیادی به این کودکان وارد میشود، مثلا من دختربچه ۶ ساله زاغه نشینی را دیدم که بزرگترین سرگرمیاش این بود که هر روز خودش را به صورت غلیظ آرایش کند.
وی افزود: جالب این که زنان خانواده این دختربچه نیز به شدت از این مساله استقبال میکردند، زیرا اساسا کودک همسری در میان بسیاری از زاغه نشینها امری پذیرفته شده است. در مجموع هم باید توجه داشت که منتقل شدن آسیبهای اجتماعی از یک نسل به نسل دیگر، قطعا میتواند منجر به تداوم هرچه بیشتر چرخه آسیبهای اجتماعی در میان زاغه نشینها شود.
مدیران از مشکلات زاغه نشینی خبر دارند، اما برای رفع آن دغدغه ندارند
این کارشناس حوزه آسیبهای اجتماعی با تاکید بر این که مدیران شهری قطعا از فضاهای پرآسیب شهر تهران اطلاع دارند، گفت: متاسفانه بخش زیادی از مدیران شهری و متولیان حوزه آسیبهای اجتماعی، هیچ دغدغهای نسبت به مشکلات زاغه نشینها ندارند. این در حالی است که ما در در کشوری زندگی میکنیم که منابع مالی آن برای از بین بردن فقر مطلق و آسیبهای اجتماعی ناشی از آن کفایت میکند، اما به نظر میرسد که مسئولان دغدغهای برای رفع این آسیبها ندارند.
وی در همین راستا تاکید کرد: بارها پیش آمده است که ما یک سوژه مربوط به آسیبهای اجتماعی مثلا یک کودک کار یا کودکی را که در وضعیت اسفناکی زندگی میکند، به مسئولان معرفی کرده ایم، ولی بخش زیادی از این افراد حتی به خودشان زحمت نمیدهند که پیامهایی را که از طرف فعالان اجتماعی دریافت میکنند، ببینند تا مجبور شوند به ما پاسخی بدهند یا برای کمک کردن به آن کودک تصمیمی بگیرند.
مسئولان، فعالان مدنی را متهم به سیاه نمایی میکنند
حتی به گفته این فعال مدنی، وقتی که یک سوژه مربوط به آسیبهای اجتماعی در فضای رسانهای مطرح میشود و افکار عمومی به شدت تقاضای رفع آن از مسئولان را دارند، عمدتا مسئولان به جای تشکر از فعالان مدنی معرفی کننده آسیبها، آنها را به سیاه نمایی و جوسازی متهم میکنند.
وی در پایان تصریح کرد: هر جایی که یک کوره آجرپزی یا یک محله زاغه نشینی وجود دارد، قطعا آسیبهایی نظیر اعتیاد و کار کودک نیز در آن پیدا میشود. هر جایی هم که یک مرکز بازیافت زباله دایر شده است، قطعا یک کودک زباله گرد در آن کار میکند. اینها نکاتی بدیهی است که شاید عامه مردم ندادند، ولی قطعا مسئولان از آن باخبرند.
از: ایران امروز