حسین باستانی، بی بی سی
آبان ۱۳۹۸، حتی بر مبنای محافظه کارانه ترین تخمین ها، صحنه خونبارترین اعتراضات خیابانی در تاریخ جمهوری اسلامی ایران بود. با توجه به عملکرد نیروهای مسلح در کشتن تعدادی بیسابقه از معترضان در آبان ماه، بررسی ریشهای تحولات این مقطع بدون پرداختن به نقش “فرمانده کل قوا” ممکن نیست. متن حاضر، به بازخوانی همین نقش، اما در بستری تاریخی اختصاص دارد: به طور مشخص، به بازخوانی الگوهای واکنش آیتالله خامنهای به اعتراضات شهری، در حدود سه دههای که در جایگاه رهبر و فرمانده کل نیروهای مسلح ایران قرار داشته.
در طول این دوره، مناطق مختلف ایران صحنه تظاهرات خونین علیه تصمیمها و سیاستهای حکومت بوده است. البته برخورد نیروهای حکومتی با مردم معترض، در بسیاری از موارد و به ویژه در مناطق دور از پایتخت، کمابیش در سکوت خبری صورت گرفته. مثلا در وقایع خرداد ۷۱ مشهد، مرداد ۷۳ قزوین و فروردین ۷۴ اسلامشهر که نقطه شروعشان به ترتیب، تخریب منازلِ خارج از محدوده در مشهد، رد لایحه استان شدن قزوین در مجلس و افزایش قیمت حمل و نقل در اسلامشهر بود -و بازخوانی آنها به فرصت جداگانه ای نیاز دارد.
ولی از اواسط دهه ۱۳۷۰ به بعد -و به ویژه پس از گسترش شبکه های اجتماعی در اواخر دهه ۱۳۸۰- اطلاع افکار عمومی از اعتراضات خیابانی، نسبتا بیشتر بوده است. حرکتهایی اعتراضی که خبرسازترینِ آنها در تیر ۷۸، خرداد ۸۸، دی ۹۶، آبان ۹۸ و تیر ۱۴۰۰ کلید خوردند. البته مجموع اعتراضات خیابانی در سه دهه اخیر در مناطق مختلف ایران، بسیار بیشتر از نمونه های -معروف ترِ- فوق بوده اند.
مواجهه نظام با این حرکتها، همراه با شلیک به معترضان و پشتگرم به موضع گیریهای مستقیم یا غیرمستقیم آیتالله خامنهای بوده است. موضع گیریهایی که متن اغلبشان را میتوان در سایتهای اختصاصی رهبر ایران یعنی Leader.ir و Khamenei.ir پیدا کرد؛ اگرچه هستند در میان آنها مواردی که، به دلایل قابل حدس، به صورت ناقص یا احیانا با حذف برخی جملات کلیدی علی خامنهای روایت شده اند.
“محارب”، “علف هرز”، “خس و خاشاک”، “کاغذ مچاله”، “حشره”
یک الگوهای مشخص در ادبیات سیاسی آقای خامنهای، معرفی معترضان به حکومت در خیابان ها و به ویژه آنهایی که رو در روی نیروهای امنیتی ایستاده اند، به عنوان “جنایتکارانی” بوده که با “انسان”های معمولی تفاوت دارند. این ادبیات، با تاکید بر جدا کردن حساب “مردم” از چنین معترضانی همراه بوده که انگار، دیگر انجام “هر” رفتاری با آنها مجاز است.
به عنوان مثال در پی اعتراضات ۹ و ۱۰ خرداد ۷۱ مشهد، آیتالله خامنهای در سخنرانی ۲۰ خرداد خود از معترضانی سخن گفت که -به زعم او- “اراذل و اوباش” بودند و باید “درو” میشدند: “ضدانقلاب وارد ماجرا می شود منتهی از زمینههای فاسد و مردابهای گندیده استفاده میکند. این اراذل و اوباشی که گفته شد، بعضی تعجّب نکنند. وجود دارد چنین چیزی: یک قشرِ رذلِ اوباشِ چاقوکش، که اقلیّت معدودی هستند، مفتخورها و لاشخورهای جامعه، که دستگاههای انتظامی باید با اینها برخورد کنند. مثل علف هرزه، باید اینها را بکَنند و درو کنند و دور بیندازند.”
او در ادامه سخنرانی خود در جمع نمایندگان مجلس، در اشاره ای مبهم به منتقدان سیاسی داخل کشور هم گفت: “آن تفالهها و مغلوب شدهها و شکستخوردههای جنگ بدر و حُنیناند که امروز از این گوشه و آن گوشه سربلند میکنند و میداندار میشوند و از اراذل و اوباش هم استفاده میکنند.” آقای خامنه ای سپس نقش ویژه نیروهای لباس شخصی در برخورد “تفاله” های مورد اشاره را گوشزد کرد: “جوانانِ حزباللّهی کشور و نیروهای مؤمن و مخلص و همانهایی که صحنههای جنگ را اداره کردند و بسیجیهایی که در طول این سالهای متمادی بارهای سنگین را بر دوش گرفتند و خانوادههای شهدا و امثال آنان، اینها هستند که در صفوف مقدّم باید قرار گیرند.”
این اظهارات، البته بخش علنی واکنش های گوینده را تشکیل می دادند. از خاطرات ۱۰ خرداد ۷۱ اکبر هاشمی رفسنجانی مشخص است که آیت الله خامنه ای در دومین روز اعتراضات به طور خصوصی دستور برخورد شدید با مردم معترض را داده است: “در جلسه هیأت دولت، وقت زیادی صرف مسأله مشهد و کیفیت برخورد با آن به منظور جلوگیری از تکرار این گونه حوادث… شد. رهبری هم امروز با احضار وزرای مربوط ، دستور سختگیری دادهاند.”
دو سال بعد و به دنبال اعتراضات سه روزه ای که از ۱۲ مرداد ۷۳ در قزوین شروع شد، آقای خامنه ای گوشزد کرد که “حتی اندکی اغماض” با معارضان را مجاز نمی داند. او در دیداری در ۹ شهریور ۷۳ با اعضای هیات دولت دستور داد: “نگذارید اقتدار دولت شکسته بشود. بعضی ها دوست دارند اقتدار دولت را بشکنند که اینها در حقیقت می خواهند اقتدار ملی را بشکنند. شما این را اجازه ندهید. دستگاه های امنیتی و انتظامی مسئولیت دارند.” گوینده سپس افزود: “باید با کسی که با نظم عمومی مقابله و معارضه می کند و اختلال و خدشه ایجاد می کند برخورد بشود. نباید به نسبت به کسی که نظم عمومی را خراب می کند حتی اندک اغماض روا داشت.”
قابل تامل است که خطاب آیتالله خامنه ای به “دستگاه های امنیتی و انتظامی”، همچنین توصیه او به اینکه “باید با کسی که با نظم عمومی مقابله و معارضه می کند و اختلال و خدشه ایجاد می کند برخورد بشود” و اینکه “نباید نسبت به کسی که نظم عمومی را خراب می کند حتی اندک اغماض روا داشت” را، در در روایت دو سایت دفتر رهبری از سخنرانی او نمی شود پیدا کرد.
به واقع، در هر دو سایت Khamenei.ir و Leader.ir، هم در قسمت “اخبار” که در آن خلاصه اظهارات مقام اول حکومت منتشر میشود و هم در قسمت “بیانات” که حاوی متن کامل سخنرانی های اوست، جملات کلیدی فوق به چشم نمی خورند (نقل قول های مطلب حاضر، مستند به خبر مندرج در شماره ۱۰ شهریور ۷۳ روزنامه جمهوری اسلامی از سخنان آیتالله خامنهای هستند).
به هر ترتیب، ۵ سال بعد از دستور سخت گیری آقای خامنه ای با اعتراضات قزوین، او در مورد وقایعِ پس از حمله ۱۸ تیر ۷۸ به دانشجویان دستوراتی را صادر کرد که -از نظر شکلی و محتوایی- شدیدتر بودند. او از جمله، با انتشار پیامی مکتوب در ۲۲ تیر ۷۸ تصریح کرد: ” دو روز است که جمعی از اشرار با کمک و همراهىِ برخی از گروهکهای سیاسىِ ورشکسته و با تشویق و پشتیبانی دشمنان خارجی در سطح تهران، به فساد و تخریب اموال، و ارعاب و عربدهجویی پرداخته و موجب سلب امنیت و آسایش مردم شدهاند… غافل از این که ملت مؤمن و شجاع و هوشیار به آنان و اربابان و پشتیبانان آنان اجازهی ادامه شرارت را نخواهند داد و نظامِ مقتدر اسلامی، آنان را بهشدت منکوب خواهد کرد.”
پیام، پس از اعلام اینکه “به مسئولان در دولت و به خصوص مسئولان امنیت عمومی تاکید شده است که با درایت و قدرت، عناصر مفسد و محارب را بر جای خود بنشانند”، با این عبارت شدیداللحن خاتمه مییافت: “فرزندان بسیجیام باید آمادگیهای لازم را در خود حفظ کنند و با حضور خود در هر صحنهای که حضور آنان در آن لازم است، دشمنان زبون را مرعوب و منکوب سازند.”
حدود دو هفته پس از این فرمان، آقای خامنه ای در نماز جمعه تهران، پیروزمندانه از نابودی “خس و خاشاکها” و “اراذل و اوباش” و “حشرات” به دست بسیج و سپاه ابراز رضایت کرد. او در خطبه های ۸ مرداد ۷۸ گفت: “بسیج… با سازماندهی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی وارد شد و بهطور قاطع، مثل کاغذی که مچاله کنند، دشمن را مچاله کردند… [ملت] با حضور سیلآسای خود در خیابانها و در تظاهرات و در اجتماعات، مثل رودخانهای که میآید و خس و خاشاکها را پاک میکند و از بین میبرد… ممکن است چهار نفر از نوکران و مزدوران شما در گوشهای باشند و پسران یا دختران آنها هم دانشجو باشند… ولی توده دانشجویان، مؤمن و هوشیار و رشید و آگاهند.” خطیب جمعه ادامه داد: “خیال میکردند عوامل مزدورشان توانستهاند یک شبکه منسجمِ قوی از اراذل و اوباش درست کنند، که وقتی این اراذل و اوباش به خیابان آمدند، دیگر هیچ کس جلودارشان نیست… نفهمیدند که با یک حضور بسیج و با یک حضور مردمی، همه اینها دوباره مثل حشراتی به لانههای خودشان خواهند خزید.”
واکنش آیت الله خامنه ای به معترضان به انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸، به اظهاراتش در سال ۷۸ شباهت قابل توجهی داشت. او در ۲۶ خرداد ۸۸، بدون اشاره به راهپیمایی “سکوت” روز قبل پایتخت و کشته شدن تعدادی از حاضران در درگیری با نیروهای امنیتی، به تخطئه خشونتی پرداخت که عوامل آن را در میان معترضان خیابانی می دانست. وقتی در دیدار با مسئولان برگزاری انتخابات و نمایندگان کاندیداها گفت: “همه باید در مقابل این خرابکاری ها بایستند، اعلام موضع کنند… این تخریبهایی که انجام میگیرد، این کارهای زشتی که انجام میگیرد، بعضاً جنایاتی که واقع میشود… مربوط به خرابکارهاست، مربوط به اخلالگرهاست… هیچکس نباید به این تشنجآفرینی و اغتشاشآفرینی کمک کند و همه باید در مقابل او صریح موضع بگیرند.”
او سه روز بعد، در خطبه های نمازجمعه ۲۹ خرداد ۸۸، تصویری را از وضعیت جاری ترسیم کرد که مطابق آن گویی جماعتی از معترضان به نظام، در حال ترور نیروهای حکومتی و “مردم عادی” هستند: “همین چند نفری که در این قضایا کشته شدند؛ از مردم عادی، از بسیج، جواب اینها را کی بناست بدهد؟ واکنشهایی که به اینها نشان داده خواهد شد -تو خیابان از شلوغی استفاده کنند، بسیج را ترور کنند، عضو نیروی انتظامی را ترور کنند- که خوب واکنشی به وجود خواهد آورد، واکنش احساسی به وجود خواهد آورد.”
فرمانده کل قوای مسلح ایران در عین حال در تهدیدی صریح، مسئولیت تلفات روزها و ماه ها بعد را بر عهده منتقدان خود گذاشت: “اگر نخبگان سیاسی بخواهند قانون را زیر پا بگذارند، یا برای اصلاح ابرو، چشم را کور کنند، چه بخواهند، چه نخواهند، مسئول خونها و خشونتها و هرج و مرجها، آنهایند… اگر خاتمه ندهند، آنوقت مسئولیت تبعات آن، هرج و مرج آن، به عهده آنهاست.”
این تهدید در روزهای بعد، به تشدید معنی دار برخورد با تظاهرات منجر شد.
آیت الله خامنه ای ۸ سال بعد و در پی اعتراضات ۷ تا ۱۲ دی ۹۶، که به اذعان برخی مقامات دولتی ۱۶۰ شهر ایران را درگیر کرد، این تحول را رویارویی جمعی “مزدور” با “ملت ایران” دانست. گوینده در سخنرانی خود در ۱۹ دی ۹۶ گفت: “ملّت ایران… در همهجای کشور این حرکت را آغاز کردند، بعد که دیدند نه، مزدوران دشمنان دستبردار نیستند، آنوقت پیدرپی، روزهای متوالی این راهپیمایی تکرار شد.”
او با تاکید بر اینکه دشمنان خارجی “در تبلیغاتشان، صدها نفر اخلالگر و تخریبکننده را هزاران نفر نشان میدهند”، خواستار “تفکیک بین مطالبات صادقانه و بهحقّ مردم و حرکات وحشیانه و تخریبگرانه یک گروه” شد که آنها را دشمنان قرآن و اسلام و مسجد و پرچم ایران توصیف کرد: “اینکه یک عدّهای از این تجمّع [تجمع مالباختگان] و از این انگیزه سوءاستفاده کنند و بیایند به قرآن دشنام بدهند، به اسلام دشنام بدهند، به پرچم اهانت کنند، مسجد را بسوزانند، تخریب کنند، آتش بزنند، یک حرف دیگر است.”
دو سال بعد، وقتی تظاهراتی که در شامگاه ۲۴ آبان ۹۸ شروع شد به کشتار تعدادی بیسابقه از معترضان خیابانی انجامید، آقای خامنهای بسیار سریع تر واکنش نشان داد. یک ویژگی واکنش او در سال ۹۸ این بود که درست در میانه اعتراضات، قضاوت امنیتی خود را اعلام کرد و به این ترتیب، علنا وظیفه نیروهای حکومتی را مشخص کرد. رفتاری که البته، در سال های ۸۸ و ۷۸ هم، به صورت های دیگر تکرار شده بود.
درحقیقت او در نخستین موضع گیری خود به اعتراضات آبان ۹۸، معترضان را “اشراری” دانست که نباید به آنها به چشم “مردم معمولی” نگاه کرد. فرمانده کل قوا در جلسه درس خارج فقه خود در۲۶ آبان ۹۸ گفت: “آتش زدن به فلان بانک، این کار مردم نیست، این کار اشرار است؛ کار اشرار است، این را باید توجّه داشت. در یک چنین حوادثی معمولاً اشرار، کینهورزان، انسان های ناباب وارد میدان می شوند… هیچکس به این اشرار کمک نکند… اینها اشرارند، این کارها کار مردم معمولی نیست.”
در پی این سخنان، پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای به برجسته کردن جمله “کار مردم نیست، کار اشرار است” پرداخت، و شماره جدید “نشریه خط حزب الله” -که دفتر رهبری منتشر می کند- به دفعات توصیف “اشرار” را تکرار کرد. او در سخنرانی بعدی خود در۲۸ آبان ۹۸، مقابله حکومت با مردم معترض را “جنگ امنیتی” مقابل “دشمن” دانست: “کارهای این چند روز، کارهای امنیّتی بود؛ اینها کارهای مردمی نبود، کار امنیّتی بود؛ عقبزده شدند.”
آقای خامنه ای در سخنرانی جداگانه ای در ۶ آذر، در اظهاراتی که به تجلیل های پس از انقلاب از “مستضعفین” شباهت نداشت کوشید توضیح دهد که اساسا افراد “فرودست” جامعه را دارای جایگاه خاصی نمیداند. او در جمع اعضای بسیج مستضعفین تذکر داد: “مستضعفین را بد معنا میکنند؛ مستضعفین را به افراد فرودست یا حالا اخیراً -یعنی این چند سال اخیر باب شده- اقشار آسیبپذیر [معنا میکنند]، یعنی آسیبپذیران؛ نه، قرآن مستضعف را این نمیداند… مستضعفین یعنی ائمه و پیشوایان بالقوه عالم بشریت؛ این معنای مستضعفین است: کسانی که وارثان زمین و همهی موجودی زمین خواهند بود؛ بسیج مستضعفین این است. مستضعف یعنی آن کسی که بالقوّه صاحب وراثت عالم است، بالقوه خلیفهالله در زمین است، بالقوّه امام و پیشوای عالَم بشریت است.”
بیان این اظهارات، در پسزمینه مواجهه تمام قد بسیج با معترضان آبان ۹۸ معنیدار می نمود، که عمدتا همان ها بودند که تا آن زمان در ادبیات رسمی “مستضعفین” نام داشتند.
“آمریکا و صهیونیستها و دولت خَرپول منطقه و منافقین”
دیگر ویژگی گفتمان آیت الله خامنه ای در مواجهه با اعتراضات خیابانی، منتسب کردن مخالفان حکومت به دشمنان خارجی کشور بوده که در حقیقت، بخشی مهم از چارچوب برخورد دستگاه های رسمی را مشخص کرده است.
به عنوان نمونه آقای خامنه ای ۱۰ روز پس از اعتراضات خرداد ۷۱ مشهد، که با مقاومت مردم فقیر در مقابل تخریب خانه های خود شروع شده بود، این وقایع را نتیجه “میلیاردها دلار” سرمایه گذاری “دشمن” معرفی کرد. رهبر در ۲۰ خرداد ۷۱ گفت: “همین قضایایی که اخیراً پیشامد کرد – قضایای مشهد و امثال آن- کار دشمن است… دشمن، هوشیار نشسته است. میلیونها دلار، بلکه اگر مبالغه نباشد میلیاردها دلار صرف میکنند، تا بتوانند ضربه کاری را به این انقلاب بزنند.”
او سه سال بعد، به شیوه ای مشابه، در سخنانی در فردای اعتراضات اسلامشهر در اعتراض به گرانی هشدار داد که دشمنان خارجی در حال “خرابکاری” در کشور هستند: “از این جمهوری اسلامی، ناراحتند و بدشان میآید. میخواهند بکوبندش… توطئه هم میکنند. انگشت مفسد گندیده خودشان را وارد کشور هم میکنند. اینجا و آنجا را، از لحاظ فرهنگی، سیاسی و اقتصادی، دچار مشکل هم میکنند. خرابکاری میکنند و جلوی بازسازی کشور را میگیرند.”
آیت الله خامنهای در سخنرانی خود در دیدار مسئولان مراسم حج در ۱۶ فروردین ۷۴ تاکید کرد: “دولت میسازد و بازسازی میکند. یک ساختمان را مدّتها باید خشت روی خشت گذاشت تا بالا برود. امّا با یک مادّه منفجره، راحت و سریع میشود آن را منفجر کرد. جلو این کارِ مشکل را میگیرند. [دشمنان] مزاحمت ایجاد میکنند. خباثت میکنند. برای چه؟ برای اینکه میبینند اینجا ملتی هست که با دعوت و با شعارهای اسلامی، کمر بسته است به اینکه، زندگی، دنیا و آخرت خود را بسازد و آباد کند و میخواهد زیر بار دشمن هم نرود.”
واکنش آقای خامنه ای به وقایع اسلامشهر، البته نسبت به اظهاراتش در مقطع اعتراضات قبلی از صراحت کمتری برخوردار بود. به همان صورت که بخش مهمی از برخورد حکومت با این وقایع هم، به طور “چراغ خاموش” صورت گرفت: مشخصا چون برای اولین بار، مسئولیت اصلی برخورد با معترضان به مهمترین قرارگاه امنیتی سپاه -یعنی قرارگاه ثارالله تهران- سپرده شد، که بازتابی در رسانه های وقت نداشت.
شخص اول نظام در ۲۱ تیر ۷۸، در نخستین واکنش خود به اعتراضاتی که پس از حمله نیروهای حکومتی به دانشجویان شروع شده بود، اعتراضات را کار آمریکا دانست: “دشمنان اصلی ما در سازمانهای جاسوسی، طراحان این قضایا هستند. این پولی که مجلس امریکا تصویب کرد که باید برای مبارزه با نظام ایران صرف شود، این پول و چندین برابر این پولها کجا مصرف شد؟! معلوم است؛ برای همینطور طراحیهایی مصرف میشود؛ شکی نیست.”
آیت الله خامنه ای ده سال بعد، در خطبه های معروف نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ نیز تحلیل خود از نقش بیگانگان در اعتراضات انتخاباتی را چنین روایت کرد: “عوامل عناصر خارجی به کار افتادند و خط تخریب خیابانی شروع شد… این ربطی به مردم و طرفداران نامزدها ندارد، این مال بدخواهان است، مال مزدوران است، مال دستنشاندگان سرویسهای جاسوسی غربی و صهیونیست است.”
او در نخستین واکنش به اعتراضات دی ۹۶، که به نوشته سایت رهبر در جمع “خانواده های شهدا” عنوان شد، باز اعتراضات را به دشمنان خارجی نسبت داد: “دشمن منتظر یک فرصت است، منتظر یک رخنه است که از این رخنه وارد بشود. شما همین قضایای این چند روز را مشاهده کنید. همه کسانی که با جمهوری اسلامی بدند، آن که پول دارد، آن که سیاست دارد، آن که سلاح دارد، آن که دستگاه امنیّتی دارد، همه دست روی دست هم میگذارند بلکه بتوانند برای نظام اسلامی و جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی مشکل درست کنند.”
آقای خامنه ای با گذشت یک هفته، در دیدار با جمعی از مردم قم، تعریف کرد که اعتراضات کار آمریکا و اسرائیل و سازمان مجاهدین خلق و یک دولت عربی حوزه خلیج فارس است -که ظاهرا منظورش عربستان سعودی بود. گوینده در ۱۹ دی ۹۶ گفت: “اینهایی که عرض میکنم، همه قرائن اطّلاعاتی دارد؛ حالا بعضی آشکار است و حرفهای خودشان است، بعضی هم از طُرق اطّلاعاتی به دست آمده…. یک مثلّثی فعّال بودند: نقشه مربوط به آمریکاییها و صهیونیستها است… پول مال یکی از این دولتهای خرپول اطراف خلیج فارس است… ضلع سوّم پادوییاش است؛ پادوییاش هم مربوط به سازمان منافقین بود.”
آیت الله خامنه ای دو سال بعد نیز، یک بار دیگر روایتی مشابه را در مورد ریشه های -به زعم او- خارجی اعتراضات مردم تکرار کرد.
او در ۶ آذر ۹۸ تجمع کنندگان مخالف نظام را وابستگان به خارج، و در مقابل، کسانی که در تعدادی از تجمعات حکومتی حاضر شده بودند را “ملت” معرفی کرد: “یک توطئه عمیقِ وسیعِ بسیار خطرناکی که آن همه هم پول خرجش شده بود -چقدر پول خرج کرده بودند- چقدر زحمت کشیده بودند که بتوانند در یک بزنگاهی، در یک فرصتی این حرکت تخریب و تحریق [آتشسوزی] و آدمکشی و شرارت و مانند اینها را انجام بدهند و به مناسبت این قضیّه بنزین فکر کردند که حالا این فرصت برایشان پیدا شده و لشکر خودشان را وارد میدان کردند، [لکن] این حرکت به وسیله مردم نابود شد… نیروی انتظامی، بسیج، سپاه، دیگران در آن چند روز وارد میدان شدند و در مواجهه سخت، کار خودشان را، وظیفه خودشان را انجام دادند، لکن کاری که ملّت در این یک هفته کردند، خیلی بالاتر بود.”
سرانجام آنکه آقای خامنه ای در اول مرداد ۱۴۰۰، در واکنش به تظاهراتی که از ۲۴ تیر از سوی مردم معترض به کم آبی در خوستان شروع شده بود، بحران آب را “چیز کوچکی” دانست که انگار تنها مشکلش این است که باعث سوءاستفاده دشمنان نظام می شود.
در نتیجه هشدار داد: “مردم مراقبت کنند؛ دشمن از هر چیز کوچکی میخواهد استفاده کند علیه کشور، علیه انقلاب، علیه جمهوری اسلامی، علیه مصالح عمومی مردم؛ مراقب باشند تا دشمن سوءاستفادهای نکند و بهانهای دست دشمنان داده نشود.”
“من صاحبنظر نیستم، مسئولین تصمیم گرفتند”
آیت الله خامنه ای در مقاطع گوناگون -در مواردی حتی همزمان با دستور علنی برخورد شدید با معترضان- اصطلاحا خود را در جایگاه “مظلوم” وقایع کشور قرار داده است. رویه ای که به طور معمول موجی از هیجان را در میان حامیانش برانگیخته و باعث خشم آنها علیه مسببان “مظلومیت رهبری” شده.
او مثلا در سخنرانی برای عده ای از جوانان حزب اللهی سه روز پس از حمله ۱۸ تیر ۷۸ به کوی دانشگاه، ابتدا اظهاراتی در قالب مسالمت جویانه را بر زبان راند که از او سلب مسئولیت میکرد: “مگر من بارها نگفتهام در اجتماعات کسانی که مخالفند، هیچ کس نباید رفتار خشونتآمیز داشته باشد؛ چون این، دشمن را خوشحال میکند. بارها ما این حرف را گفتیم، چرا گوش نکردند؟ چرا گوش نمیکنند؟”
آقای خامنه ای در ادامه، سخنانی گفت که موجب گریه و شیون مخاطبانش شد: “حتّی اگر یک حرفی که خون شما را به جوش میآورد به زبان آورند -مثلاً فرض کنید اهانت به رهبری کردند- باز هم باید صبر و سکوت کنید. اگر عکس مرا هم آتش زدند و یا پاره کردند، باید سکوت کنید. نیرویتان را برای آن روزی که کشور به آن نیازمند است، برای آن روزی که نیروی جوان و مؤمن و حزبالّلهی باید در مقابله با دشمن بایستد، حفظ کنید، والاّ حالا فرض کنیم یک جوان، یا یک دانشجوی فریبخوردهای هم حرفی زد و کاری کرد؛ چه اشکالی دارد؟” رهبر اما بلافاصله پس از این اشارات، از نقش آمریکا در اعتراضات سخن گفت که به وضوح، اتهامی امنیتی علیه “دانشجویان فریبخورده” بود.
گوینده در پایان همین سخنرانی جنجالی، با خطاب قرار دادن امام دوازدهم و اشاره به امکان کشته شدن خود به دست دشمنان، هیجان مستمعان را به اوج رساند: “آخرین جمله را هم به امام و مقتدای خودمان ولىّعصر ارواحنافداه عرض کنیم: ای سیّد و مولای ما! پیش خدای متعال گواهی بده که ما در راه خدا تا آخرین نفس ایستادهایم. بزرگترین آرزو و افتخار بنده این است که در این راهِ پرافتخار و پرفیض و پربهجت، جان خودم را تقدیم کنم.” تنها یک روز پس از این سخنرانی، که بخش های به ظاهر دلجویانه آن در مورد حمله به کوی باعث تصورات شتابزده در مورد انعطاف راس نظام شده بود، آیت الله خامنه ای با انتشار پیامی کوتاه، خواستار “برجای خود نشاندن عناصر مفسد و محارب” شد و از نیروهای بسیجی خواست “دشمنان زبون” را “مرعوب و منکوب” کنند.
آقای خامنه ای پس از انتخابات ریاست جمهوری ۸۸ با ارائه متنی مشابه، هم امام زمان را خطاب قرار داد و هم از احتمال مرگ خود سخن گفت، که باز احساسات مخاطبانش را برانگیحت. او در پایان خطبه های نمازجمعه ۲۹ خرداد ۸۸ گفت: “ای سید ما! ای مولای ما! ما آنچه باید بکنیم، انجام میدهیم؛ آنچه باید هم گفت، هم گفتیم و خواهیم گفت. من جان ناقابلی دارم، جسم ناقصی دارم، اندک آبرویی هم دارم که این را هم خود شما به ما دادید؛ همه اینها را من کف دست گرفتم، در راه این انقلاب و در راه اسلام فدا خواهم کرد؛ اینها هم نثار شما باشد!”
مقام اول حکومت ایران از سوی دیگر، با بی تقصیر دانستن مکرر خود در سیاست هایی که به اعتراضات خیابانی انجامیده، توجیهات جداگانه ای را برای مبلّغان “مظلومیت رهبری” فراهم کرده.
مثلاآیت الله خامنه ای در سخنرانی معروفی که دو روز پس از شروع اعتراضات آبان ۹۸ ارائه شد، اصرار کرد که در مورد تصمیم نظام به افزایش قیمت سوخت مسئولیت یا حتی نظر خاصی ندارد. هرچند همزمان، ابایی نداشت تا قضاوت قطعی خود را مبنی بر میدانداری “اشرار” وابسته به خارج در اعتراضات اعلام کند.
او درحقیقت در سخنرانی ۲۶ آبان، پنج بار بر صاحبنظر نبودن در مسائل اقتصادی -و به طور خاص، محاسبات مربوط به بهای سوخت- تاکید کرد: “وقتی یک چیزی مصوّبه سران کشور هست، آدم باید با چشم خوشبینی به او نگاه کند، بنده در این قضیّه سررشته ندارم یعنی تخصّص این کار را ندارم، گفتم هم به آقایان… من هم که صاحبنظر نیستم در این قضایا؛ گفتم من صاحبنظر نیستم لکن اگر سران سه قوّه تصمیم بگیرند، من حمایت میکنم… گفتم من صاحبنظر نیستم در این قضیّه لکن… مسئولین کشور تصمیم گرفتند.”
به عبارت دیگر، روایت بالاترین مقام نظام از تصمیمی که اعتراضاتِ به شدت خونین آبان ۹۸را کلید زد و با معیشت دهها میلیون شهروند سر و کار داشت این بود که یک “مصوبه سران کشور” به اجرا درآمده و او نیز چون “صاحب نظر نیست” صرفا تصمیم سران را قبول کرده. اگرچه افزایش قیمت سوخت، مصوبه تشکیلاتی جدید به نام “شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوای سهگانه” متشکل از سران سه قوه و مسئولان دیگر بود که با حکم حکومتی شخص آیت الله خامنهای تشکیل شده بود. به علاوه، آقای خامنه ای پس از جنجالی شدن مصوبه شورای جدیدالتاسیس، مجددا با حکم حکومتی جلوی طرح دوفوریتی عده ای از نمایندگان برای بررسی تغییر قیمت سوخت در مجلس را گرفته بود.
آیتالله خامنه ای در عین حال، تنها دو روز پس از تاکید بر بی اطلاع خود از موضوعات اقتصادی، در در دیدار با جمعی از مسئولان و فعالان اقتصادی در ۲۸ ابان به بیان مبسوط راه حل هایش برای مشکلات اقتصادی کشور پرداخت. از جمله با توصیه اینکه باید “موالید را افزایش بدهیم” و “تواناییهای مهندسی و فنآوری بسیار بالای دستگاههای نظامی منتقل بشود به دستگاههای غیرنظامی… در مورد خودرو، در مورد نفت، در مورد بخشهای گوناگون”.
مجموعه تناقضات واکنش های آقای خامنه ای به اعتراضات آبان ۹۸ -به ویژه به خاطر تعداد عجیب کشته شده ها- بازتاب بسیار وسیعی در فضای افکار عمومی یافت. شاید در همین پسزمینه بود که او حدود دو سال بعد، با احتیاط بیشتری در مورد اعتراضات تابستان ۱۴۰۰ موضع گیری کرد و درواقع، تا ۸ روز کلامی در مورد آن حرف نزد. این در حالی است که در همین مدت، از فضای رسانه ای غایب نبود و به عنوان نمونه، در ۲۵ تیر به مناسبت درگذشت نویسن “حاج شیخ علی حکیمی” -از نویسندگان مذهبی- و در ۲۸ تیر در مورد حج و تحولات یمن و عراق و سوریه و لبنان پیام داد.
آیت الله خامنه ای سرانجام در اول مرداد ۱۴۰۰ و در اظهاراتی کوتاه پس از دریافت نوبت دوم واکسن کرونا، چند جمله محتاطانه را در مورد وقایع تیرماه بر زبان راند که “لحن” آنها، موجب تصورات شتابزده در مورد تغییر روش او شد. هرچند “محتوای” اظهارات، آشنا بود؛ یعنی سلب مسئولیت شخص اول نظام از عملکرد نظام: “در این ۷-۸ روز یکی از نگرانیهای ما مساله خوزستان و مساله آب و مشکلات مردم بود… چنانچه توصیههایی که نسبت به آب خوزستان و فاضلاب اهواز [شده بود] -که این همه تأکید شد برای فاضلاب اهواز و مسائل آب- مورد توجّه قرار میگرفت، حالا مسلّماً این اشکالات را نداشتیم. خب حالا که مردم ناراحتیشان را بُروز دادند و اظهار کردند، هیچ گِلهای نمیشود از مردم داشت؛ خب ناراحتند!”
گوینده با ادبیاتی مشابه گلایه های شهروندان منتقد ادامه داد: “واقعاً نمیشود ملامت کرد مردم را. بایستی به کار مردم رسیدگی بشود، و باید رسیدگی میشد. اگر رسیدگیهای لازم در وقت خود انجام میگرفت، مسلّم این وضعیّت برای مردم پیش نمیآمد.”
بی مناسبت نیست که در اینجا، یک یادآوری تاریخی هم صورت بگیرد که احتمالا، به درک برخی ابعاد تلاش برای سلب مسئولیت از آقای خامنه ای کمک می کند. صحبت از زمانی است که به دنبال مواجهه حکومت با معترضان مرداد ۷۳ قزوین، او همزمان با تاکید به برخورد “بدون حتی اندکی اغماض” با وقایع مشابه، به تمجیدهایی مبالغه آمیز از هاشمی رفسنجانی و دولت و وزرایش پرداخت، که بعد، در هیچ یک از دو سایت Leader.ir و Khamenei.ir ثبت نشدند (متن کامل این اظهارات، در مطبوعات وقت و از جمله در شماره ۱۰ شهریور ۷۳ روزنامه جمهوری اسلامی به چاپ رسیده است).
مشخصا، صحبت از جملات زیر است که در سخنرانی ۹ شهریور ۷۳ بیان شده: “واقعا در همه دنیا، شما یک رییس جمهوری پیدا کنید که از لحاظ تقوای فردی، تقوای سیاسی، تقید به کار برای خدا، تقید به حلال خوری و اجتناب از محرمات، مثل رئیس جمهور ما باشد. آیا واقعا در دنیا یک چنین فردی را می شود پیدا کرد؟… نسبت به وزرا هم عین همین مطلب صادق است. حتی نسبت به رده های پایین تر هم در موارد زیادی همین جور است. ما در دنیا نداریم مسئولینی که این جور نسبت به مسائل شخصی خود و مسائل ملی و کشور دارای دقت و رعایت و اجتناب از محارم، ظلم و گناهان باشند.”
حذف عبارات فوق، البته با توجه به اختلافات بعدی میان علی خامنه ای و اکبر هاشمی رفسنجانی، و تلاش نزدیکان اولی برای سلب مسئولیت از او از سیاست های دوران ریاست جمهوری دومی، تعجب زیادی را بر نمی انگیزد.
سرکوب در بستر “گفتمان”
گفتمان مقام اول حکومت در مورد اعتراضات خیابانی، صرفا به معنی “تحلیل” وقایع جاری نیست، و در عالم واقع، تکلیف مجموعه وسیعی از نهادهای حکومتی را تعیین می کند.
در این چارچوب، وقتی او معترضان به نظام یا گروهی از آنها را “اوباش”، “اشرارِ”، “مفسد” یا “محارب” می نامد و در حد “کاغذ مچاله”، “خس و خاشاک”، “علف هرز” یا “حشره” پایین می آورد، طبیعتا رفتار نیروهای انتظامی و امنیتی با این معترضان در خیابان و بازداشتگاه، متناسب با چنان نگاهی به آنها خواهد بود.
به همین ترتیب، هنگامی که او از “ریشه کن کردن” طیفی از معارضان سخن می گوید، تصریح می کند در مورد آنان نباید “حتی اندکی اغماض روا داشت” یا حکم به “منکوب” و “مرعوب” کردنشان میدهد، قاعدتا نهادهای قدرت در برخورد با آنها، به شیوه دیگری عمل نخواهند کرد.
باز در همین بستر، وقتی او در مواجهه با تقریبا تمام حرکت های اعتراضی سه دهه اخیر، این حرکت ها را وابسته به خارج از کشور و به ویژه آمریکا و اسرائیل و سرویس های جاسوسی شان میداند، نحوه “اعتراف گیری” از دستگیرشدگان، پرونده سازی برای آنها و صدور احکامشان را مشخص میکند.
در عمل طیف بسیار گسترده ای از نهادهای حکومتی، اعم از نیروهای مسلحی که به خیابان ها فرستاده می شوند، دستگاه های اطلاعاتی که اعتراف می گیرند، رسانه هایی که اعترافات را پخش می کنند، دادگاه هایی که حکم می دهند یا حتی دولت های مختلفی که مجری سیاست های کلان رهبر هستند، همگی کمابیش همان کارهایی را انجام می دهند که او مطالبه کرده.
حتی اگر در برخی مواقع، به اهمال در اجرای دقیق دستوراتی متهم شوند که در راس نظام صادر شده است.
از: بی بی سی