اعضای برجام در کنار نمایندگان اتحادیه اروپا، پیوسته نگران برنامه اتمی ایران بودهاند
هدف از مذاکرات احیای برجام، بازگرداندن آمریکا به درون این حلقه است – Handout /AFP
درحالیکه مذاکرات احیای برجام در شرایطی پیشبینیناپذیر در وین ادامه دارد، بازیگران بینالمللی -دولتها- و فعالان سیاسی اعم از افراد و سازمانها هر یک در فضاهای متفاوتی نسبت به برجام، موضعگیریهای خاص خود را دارند.
اعضای برجام (آلمان، بریتانیا، چین، فرانسه، روسیه) در کنار نمایندگان اتحادیه اروپا، پیوسته نگران برنامه اتمی ایران بودهاند. در حال حاضر ایالات متحده خارج از این گروه است، ولی هدف از مذاکرات احیای برجام بازگرداندن آمریکا به درون این حلقه است. مشخصترین بازیگرانی که خارج از این حلقهاند ولی تاثیرگذاری دارند عبارتاند از: اسرائیل، عربستان سعودی و سایر کشورهای حوزه خلیجفارس، ترکیه، ژاپن، کره جنوبی، هندوستان و حتی عراق.
دستهای دیگر از بازیگران، گروههای پراکنده اپوزیسیون ایرانی که در خارج از کشور قرار دارند و طیفی ناهمگون از آرای موافق و مخالف با برنامه هستهای ایران را تشکیل میدهند. مشابه همین طیف با آرا و نظریات ناهمگون در داخل کشور نیز وجود دارد، ولی محیط داخل قابل قیاس با محیط بینالمللی نیست، چراکه بازیگران داخلی در شرایط خوف و ترس از امروز و فردای خود زندگی میکنند.
اگر گروههای داخلی بتوانند راهی برای بیان عقاید خود بیابند مشمول باور تجربهشدهای میشوند که آزادی بیان وجود دارد، ولی آزادی روز بعد از بیان وجود ندارد و درنتیجه مردم ترجیح میدهند در ۱۰۰۰ لفافه سخن بگویند یا ساکت بمانند. گهگاه این عقاید مانند «نه غزه نه لبنان، جانم فدای ایران» سرریز میشود.
به دلایل گوناگون و بهدلیل گره خوردن مذاکرات اتمی با شرایط اقتصادی و تورم موجود و نگرانیهای متعدد در مورد زندگی روزمره، هنوز مخالفت سازمانیافتهای در مورد اتمیشدن ایران از درون کشور علنی نشده است. جمهوری اسلامی که پس از روی کار آمدن ابراهیم رئیسی بهشدت نگران برهم خوردن اوضاع داخلی و بهموازات آن مشغول برنامهریزی برای کنترل اعتراضات و ایجاد مصونیت در برابر هرگونه حرکت اعتراضی است، اقدام به تغییر ساختار نیروهای انتظامی و تبدیل آن به نیروهای امنیتی همهجا حاضر کرده است تا بتواند از گلوله برای سرکوب و خاموش کردن هرگونه صدای اعتراض مردمی استفاده کند. نظام جمهوری اسلامی کوشش دارد وانمود کند، وضعیت اسفناک اقتصادی، تورم لجامگسیخته و ناتوانی دولت در کنترل قیمت ارز و دلار هیچ ارتباطی با مسئله ناتوانی دولت دررسیدن به توافق قابل قبولی بر سر مسئله برجام ندارد، بلکه ناشی از توطئههای غرب و اسرائیل است.
فساد ساختاری، ضعف مدیریت، ضعف و ناتوانی سیاست خارجی در تشخیص و پیگیری منافع ملی و وجود یک حلقه مرکزی قدرت که خواهان گسترش نفوذ در منطقه از طریق به هدر دادن سرمایههای ملی و حمایت از گروههای نیابتیست، موجب شده است سرمایه ملی به چند صورت به خارج از کشور منتقل شود:
– حمایت پرهزینه از رژیمهای جنایتکاری مانند سوریه و گروههای نیابتی حاضر در آن کشور، حماس و حزبالله، گروههای نیابتی در یمن و عراق و یا هر جای دیگری که بتواند بهصورت شعاری در سیاستهای تشنجآفرین جایی پیدا کند.
– از طریق فرار مغزها که سرمایههای ملی برای تولید آنها بهکار رفته است؛ و یا از طریق فرار سرمایهها که نوع بلندمدت و ماندگار آن مستقیما بهصورت ارزی و عمدتا دلاری صرف خرید املاک در سایر کشورها میشود و مورد ترکیه بارزترین آن است. سرقت از منابع مالی که به افراد بانفوذ و وابستگان رانتخوار وام داده شده و یا برای واردات کالا در اختیارشان قرارگرفته است نیز در همین طبقهبندی جا دارد و این پولها معمولا بهصورت ارزی به سایر کشورها منتقل میشود.
– فروش منابع ملی مانند نفت و گاز یا سایر منابع طبیعی به قیمتهای نازل و محرمانه به دول خارجی ازجمله چین که به خاطر تحریمها نمیتواند از کانالهای رسمی انجام شود و طبقهای از کاسبان تحریم را تغذیه میکند و بهجای آنکه معادل آن بهصورت نقدی یا کالا به داخل برگردد، از همانجا بهحسابهای خارجی این افراد واریز میشود. این دادوستدها بهصورت زنجیرهای ادامه دارد و هرروز در عرصه جدیدی به آن افزوده میشود.
اپوزیسیون خارج از کشور– اپوزیسیون ایرانی در خارج از کشور جورچین بسیار پیچیدهای است که برخلاف قوانین جورچین، بهنظر نمیرسد بتواند در کوتاه یا متوسط مدت به نیرویی فراگیر و تاثیرگذاری بر مسائل داخلی ایران تبدیل شود. نخبگان ایرانی خارج از کشور الزاما بخشی از اپوزیسیون سیاسی و فعال نیستند و البته این تنها مشکل اپوزیسیون ایران نیست که نمیتواند برای نخبگان خارج از کشور جذابیت داشته باشد. در میان گروههایی که تشکل سیاسی بهحساب میآیند نیز امکان همگرایی معتبری وجود ندارد.
جمهوری اسلامی در چنین چنبره پیچیدهای حرکت میکند که حاصل آن وارد شدن فشار غیرقابل محاسبه بر اقتصاد کشور است. دولت یا قادر نیست مشکلات را مهار کند یا ارادهای برای حلوفصل آن ندارد. تا به اینجا جمهوری اسلامی با یک انتخابات صد درصد مهندسیشده و مشارکت حداقلی توانسته است دولت بهظاهر یکپارچهای را بتراشد که با انکار وجود مشکلات حاد اقتصادی همهچیز را به گردن موساد و اسرائیل بیندازد.
البته جای سوال وجود دارد که اصولا چه اتفاقی افتاده است که موساد و اسرائیل توانسته است اینهمه در ارکان وجودی جمهوری اسلامی تاثیرگذار باشد و جواب به این سوال خود مثنوی ۷۰ من کاغذی است که در هیچ برگ آن نمیتوان به نفع ایران رای و نظر داد. پاسخ مختصر را باید در این واقعیت جستجو کرد که خصومت جمهوری اسلامی با اسرائیل از فردای انقلاب شروع شد و تا به امروز فقط به سمت نزاع حلنشدنی پیش رفته است. جمهوری اسلامی حتی نخواسته است این واقعیت را بپذیرد که میتوان مخالف اسرائیل بود، ولی این مخالفت را به منازعه و خصومت ابدی تبدیل نکرد.
دو جریان داخلی – یک جریان داخلی از دسترسی به توانایی اتمی حمایت میکند. فناوری هستهای را باعث افتخار علمی میداند و به آن مباهات میکند. برای این جریان فناوری هستهای میتواند انرژی تولید کند و در پزشکی و سایر علوم کاربرد صلحآمیز داشته باشد؛ اما یک جریان دیگر به بمب اتمی میاندیشد و بهغلط فکر میکند اگر توانست مواد لازم برای تولید اولین بمب را تولید کند میتواند متعاقب آن بمب و موشک اتمی بسازد و در مقابل اسرائیل که چند صد بمب اتمی و توان بازدارندگی یا دستکم توان پاسخ اتمی را دارد بایستد. برای این گروه، میلیاردها دلاری که از سفره مردم برداشته میشود تا در این مسیر هزینه شود کوچکترین اهمیتی ندارد، چراکه در اندیشه نابودی اسرائیل، بصیرت سیاسی و درک امنیت ملی ازدسترفته است.
جریان دیگری هم وجود دارد که درمجموع فناوری هستهای را مسیری طولانی و پرهزینه میبیند که درنتیجه فلسفه سیاسی مذهب-محور جمهوری اسلامی تنها توانسته است مختصر انرژی هستهای را به قیمت گزاف تولید کند و در ذات خود توان توسعه ندارد؛ بنابراین یک اشتباه اقتصادی است که هزینه آن از سفره مردم پرداخت میشود.
هزینههای اتمی شدن – محاسبه این خسارت ساده نیست و برای این کار اسناد و مدارک قابلاعتمادی وجود ندارد. برخی مقامات سازمان انرژی هستهای درگذشته هزینه برنامههای اتمی ایران را کمتر از دو میلیارد دلار تخمین زدهاند. از آن جمله است محمد سعیدی، معاون اسبق سازمان انرژی اتمی که در سال ۱۳۹۳ هزینه برنامههای هستهای ایران را کمتر از دو میلیارد دلار اعلام کرده بود. درحالیکه صالحی مدیرکل همان سازمان دو سال بعد فقط هزینه نیروگاه بوشهر را پنج میلیارد دلار، نطنز و اراک را ۲.۵ میلیارد دلار (۱۳۹۵) اعلام کرد. البته او مجددا در سال ۱۳۹۹ کل هزینه ۳۰ سال گذشته را تا ۷ میلیارد دلار برآورد کرد.
درحالیکه محمود احمدینژاد همان هزینه را ۳۰ میلیارد دلار و اسرائیلیها آنها برابر ۴۰ میلیارد دلار دانستهاند؛ اما هزینه اتمی شدن فقط هزینه بوشهر و اراک و نطنز و فوردو و کرج نیست. وقتی هزینههایی را که به علت تحریم متوجه مردم شده است را در نظر میگیریم، اعداد نجومی بین ۴۰۰ میلیارد دلار (روزنامه دنیای اقتصاد- ۱۳۹۵) تا ۲۰۰۰ میلیارد دلار (العربیه اسفند ۱۳۹۹) نوسان پیدا میکند. در همان سال گزارش «بنیاد صلح بینالمللی کارنگی» و «اتحادیه دانشپژوهان آمریکا» حاکی از آن ست که بیش ۱۰۰ میلیارد دلار ضرر و زیان به دلیل کاهش درآمد نفتی و سرمایهگذاریهای خارجی متوجه ایران شده است. واضح است که این هزینهها تبلیغات نیست، بلکه حاصل عملکرد کوتهفکرانی است که بر نظام سیاسی ایران سلطه یافتهاند.
حالا این محاسبات را در نظر بگیرید و آن را در کنار گفتار ابراهیم رئیسی بگذارید که در روز دانشجو در دانشگاه صنعتی شریف به زبان آورد: «خبر دقیق داریم که عدهای شبانهروز در تلاشاند همزمان با مذاکرات، نرخ ارز را بالا ببرند و مذاکرات را به اقتصاد گره بزنند تا خواستههای خود را به ملت تحمیل کنند» (ایرنا ۱۶ آذر ۱۴۰۰). البته او نگفت این «عده» چه کسانیاند ولی گفت «دستگاههای اطلاعاتی پیگیر موضوعاند».
محیط بینالمللی – با نگاهی به محیط بینالمللی مشاهده میکنیم چگونه همهچیز در حال تحول است و تا چه حد این خسارتها واقعی است و میتواند تداوم پیدا کند. میدانیم که یک هیئت ۴۰ نفره که به همراه دو نفر مذاکرهکننده اصلی به وین رفتند و در همانجا باقی ماندند تا آن دو پس از مذاکره دور هفتم، همانند نمایندگان دیپلماتیک سایر کشورها، به پایتختهایشان برگردند و با مقامات حکومتی مشورت کنند. این گروه هنوز هیچ گزارشی از عملکرد خود و نتایج حضور خود در وین ارائه نکردهاند و اصلا معلوم نیست نقش، جایگاه و علت ماموریت آنان با مذاکرات مرتبط باشد؛ اما در همین فاصله چند مقام اسرائیلی هم ماموریت داشتند تا به واشینگتن بروند و با مقامات وزارت خارجه، سازمان «سیا»، وزارت دفاع و مقامات کاخ سفید ملاقات کنند و اهرمهای فشارشان را بر سیاستگذاران در مورد توافق یا عدم توافق اتمی با ایران بیازمایند و سناریوهایی را با آمریکاییها بررسی کنند که در صورت عدم موفقیت دررسیدن به یک توافق دیپلماتیک میتواند اجرا شود.
در همین فاصله بود که مقامات موساد افشا کردند که برای انهدام تاسیسات اتمی ایران برنامه و آمادگی دارند. مقامات نظامی اسرائیل به رزمایش و شبیهسازی بمباران تاسیسات اتمی اشاره کردند و مقامات کاخ سفید هم اعلام کردند در صورت شکست مذاکرات دیپلماتیک اقدامات بعدی شامل طرح قضیه در شورای حکام آژانس انرژی هستهای، شورای امنیت سازمان ملل متحد و درنتیجه بازگرداندن تحریمهای شورای امنیت و یا دستکم تحریمهای شدیدی از طریق هماهنگی با کلیه شرکا و همسایگان منطقهای موردنظر خواهد بود. عملا هم آمریکا با کشورهای خلیجفارس و حتی چین و روسیه در این مورد گفتگوهایی داشته است؛ بهعبارتدیگر روز از نو روزی از نو؛ یعنی ۲۰۰۰ میلیارد دلار، یا بیشتر، خسارت جدید بستهبندی شده و آماده صدور است تا مردم رنجدیدهای که حالا حتی نمیتوانند دارو و درمان بیماران خود را بهسادگی در بازار خریداری کنند بهدلیل ضعف سیستماتیک جمهوری اسلامی باید بپردازند.
دیگر قضاوت با تاریخ است؛ قضاوت با خواننده این یادداشت است؛ و یا شاید هم دودو تا چهارتا قضاوت نمیخواهد و فقط به یک درک ساده چهار عمل اصلی در ریاضی نیاز داشته باشد!
از: ایندیپندنت