آقای محمد سهیمی بنزین برآتش می‌ریزد!

دوشنبه, 6ام دی, 1400
اندازه قلم متن

آقای سهیمی در نوشته چون همیشه بلندبالایی منتشر شده در وبسایت گویا، با وجود پیش‌درآمدی درستی که بر دیکتاتوریِ نظام ولایت ققیه و ناکارآمدی حکومت تاکید می‌کند و با وجود تاکید بر چند‌نکته مهم و درست دیگر در نوشته، شوربختانه ولی در دنباله نوشته خود در همآن راهی گام می‌زند که حکومت مافیایی مذهبی حاکم بر ایران می‌رود: کینه‌توزی نسبت به همه آنان که اندیشه‌ای دارند جز آن‌چه که او خود دارد! خود تیترِنوشته ایشان:

“تجزیه طلبان، آرزوی تجزیه ایران را به‌گور خواهید بُرد”(۱)

نشان روشنی است بر این موضوع. آیا چنین تیتری دردی از گرفتاری‌هایِ دامن‌گیر ما دوا می‌کند؟!

همآن‌گونه که ایشان حق‌به جانب، مخالفان حکومت را هرگونه که می‌خواهد با تهمت‌ها و برخوردهایِ ناشایست، دسته‌بندی می‌کند، باید بداند خود او سال‌ها به عنوان لابی‌حکومت اسلامی شناخته شده است. من از امروزِ ایشان آگاه نیستم و نمی‌دانم آیا با “شورای ملی ایرانیان آمریکا”(نایاک) هم‌چنان همکاری دارد یا نه ولی هر چه هست حتا در این مقاله نیز نتیجه همه تفسیرها به همآن داده‌هایِ حکومت مافیایی اسلامی در ایران پایان می یابد که به آن خواهم پرداخت.

راه باید باز باشد

راه البته باید برای همه آنان که به‌راستی نگرانِ آینده ایران هستند، باز باشد. خود‌خواهی‌ها وکینه‌توزی‌ها را باید کنار گذاشت تا بتوانیم با گذشت و روا‌داری به یک‌دگیر نزدیک شده و با خردِ همگانی به راه‌حل‌هایِ شدنی برای رهایی از حکومت اسلامی و نقشه راهِ فردایِ آینده ایران برسیم. راه برای کسانی که به راستی در اندیشه دوری از این حکومت ویرانگر هستند نیز باید باز باشد تا آنان نیز بتواننددر کنار ما قرار بگیرند.

بنابراین باور است که اکنون باید بیش‌از هرچیز به وضع خطرناک آینده ایران اندیشه کرد و کوشش نمود که بحث‌هایِ پایه‌ای و سرنوشت ساز را هم‌امروز به تکرار به میان آورد.

***

با سه‌نکته مهم و درست در مقاله ایشان، که نگارنده نیز با آن‌ها کاملن هم‌خوان است، آغاز می‌کنم:

سه نکته مهم و درست

۱ ـ ما ملیت‌هایِ ایران نداریم.

ما ایرانیان یک ملت هستیم شکل گرفته از قوم‌هایِ گوناگون که نگارنده و دیگرانی بارها تاکید داشته‌ایم این گوناگونی و رنگارنگیِ زیبا، از بزرگ‌ترین و به‌ترین امتیاز‌هایِ ایران است.

۲ ـ پاس‌داشت تمامیت ارضی ایران و اهمیت آن.

در وضعیت آشفته ایران با توجه به دشمنانی که دیوانه‌سری‌ها و ندانم‌کاری‌هایِ حکومتِ اسلامی و در راس آن آخوند علی خامنه‌ای برای ایران به وجود آورده‌ و فردایِ ایران را ناروشن ساخته است، از مهم‌ترین نکته‌هایی است که نباید از آن حتا اندکی غفلت نکرد.

۳ ـ زبان پیوندی مردم ایران و قوم‌های گوناگون فارسی است.

ما راهی جزاین نداریم. این پیشینه را تنها فارسی‌زبان‌ها نساخته‌اند که همه مردمِ ایران از هر قومی در بالندگی وهمه‌گیری آن در ایران شریک و سهیم بوده‌اند. تنها به کوشش‌های زنده یاد احمد کسروی، که خود آذربایحانی و ترک زبان بود، و علاقه شدید او به به‌سازی زبان فارسی توجه کنیم تا این امر بیشتر بر ما روشن شود. این گفته همآن‌گونه که آقای سهیمی در جایی به درستی اشاره کرده است، به معنای این نیست که آموزش زبان مادری باید فراموش شود که واژگونه آن در ایران آینده همه قوم‌هایِ ایران باید درکنار آموزش زبان پیوندیِ ما فارسی، آموزش زبان مادری را آزادانه نیز داشته و بتوانند به زبان مادری خود از همه امکان‌هایِ رسانه‌ای از کتاب و روزنامه تا رادیو و تلویزیون برخوردار باشند.

این سه نکته درست و مثبت نوشته آقای سهیمی بود که من و شاید شمار زیادی ار هم‌میهنان نیز با آن هم‌خوان باشند.

نارسایی‌های بزرگ درنوشته‌هایِ آقای سهیمی

نخست گفته باشم که من این را به فال نیک می‌گیرم که آقای سهیمی اندک، اندک از آن هواداریِ سفت‌وسخت از حکومت و پافشاریِ نادرست بر این‌که حکومت در اندیشه ساخت بمب‌اتم نیست، دارد دور می ‌شود زیرا امروز همه دنیا می‌دانند که حکومت اسلامی از همآن روز نخست با هزینه کردنِ پنهانِ میلیاردها دلار از سرمایه‌هایِ ایران در زمینه هسته‌ای چه خواستی داشته است. این‌که خامنه‌ای فتوا بدهد که بمب‌اتم نباید ساخت و ما در پی‌اش نیستیم را تنها کودکان می‌توانند باور‌کنند زیرا دروغ پایه و ستون دین و زندگی این حکومت است.

دو نارساییِ بزرگ که من در نوشته‌هایِ ایشان می‌بینم، از قرار زیر است:

الف ـ همآن گونه که پیش‌تر آمد کینه‌توزی به دیگرانی گه چون او نمی‌اندیشند.

ب ـ نتیجه‌ گیری‌های نادرست از برخی داده‌هایِ درست، که به آن اشاره رفت، برایِ نمونه در همین مقاله.

الف ـ در مورد نخست به همین نوشته نگاه کنید که به چه سادگی از دیگران نام می‌برد و به آن‌ها و رسانه‌ها هر تهمتی می‌زند. از همه رادیو تلویزیون‌های مهم یا پُر بیننده چون آوایِ آمریکا، رادیو فردا، اینترناشنال، بی بی سی، من‌وتو به ‌عنوان وابستگان به عاملان بیگانه و تجزیه‌خواهان نام می‌برد حتا از کارکنان یا مصاحبه شوندگانی در این تلویزیون‌ها با نام یاد می‌کند. به‌هر‌روی باید پذیرفت برایِ این رسانه‌ها از جایی سرمایه‌گذاری شده است. آوایِ آمریکا، بی بی سی و رادیو فردا که روشن است و دیگران را من آگاه نیستم چون سندی جز شایعه، برای نمونه وابستگی اینترناشنال به سرمایه عربستان سعودی، ندیده‌ام. ولی باید از آقای سهیمی پرسید اگر برای نمونه آوایِ آمریکا بد است شما چرا در گفت‌وشنود و رودررویی آنجا شرک می‌کردید؟ بی‌گمان در آرشیو، رودررویی شما با آقای حسن داعی هست که به قهر آن نشست را ترک کردید! بیاد می‌آورید؟ این را نیز باید از شما پرسید که این انبوه خبرنگاران که در بیرون از ایران هستند، کجا باید کار کنند و چگونه باید زندگیِ خود را تامین کنند؟ آیا همه وابسته آن جبهه خیالی شما نئوکانت‌ها، لابی صهیونیستی و خواستاران جنگ و یورش نظامی به ایران هستند؟ اگر دیدگاه شما درست باشد که همه کسانی که در دستگاه‌هایِ حکومت اسلامی کار می‌کنند چه در اداره‌ها و چه در رسانه‌ها باید محکوم باشند چون در این امر دیگر کسی تردید ندارد که این حکومتی است مافیایی، ضد ایران و دشمن شماره یکِ مردم ایران. آقای سهیمی آنان را چگونه باید داوری کرد؟ این انبوه کارکنان چه چاره‌ای داشته اند و چه باید می‌کردند تا زندگی‌اشان تامین شود؟ کارکنان این رسانه‌هایی که شما آن‌ها را در جبهه نئوکانت‌ها، لابی اسراییل و صهیونیست، کشورهایِ “مرتجع عرب” که نام برده‌اید چون عربستان و..، آمریکا، انگلیس و فرانسه… قرار می دهید و همه را در راه بسیج جنگ و “چلبی سازی” و تجزیه ایران می‌بینید، در کجا باید کار می‌کردند وچگونه باید زندگی می‌کردند؟

ـ با وجود این‌که آقای حسن داعی به روشنی بارها گفته است که هرگز عضو سازمان محاهدین نبوده است، ایشان بارها به حسن داعی تهمت‌ زده است که نماینده سازمان مجاهدین است چون خواهر و برادر او عضو سازمان محاهدین بوده‌اند. برای نمونه در این مقاله:

https://www.nejatngo.org/fa/posts/8553

به تیتر و تکه‌هایی از نوشته ایشان در همین مقاله توجه کنید:

در باب حسن داعی الالسلام سر چماقدار فرقه رجوی در امریکا

…داعی‌الاسلام روابط نزدیکی با سازمان مجاهدین خلق دارد. خواهر و بردار او از اعضای مجاهدین خلق هستند..

…سرانجام وقتی که «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایک) در سال ۲۰۰۲ تشکیل شد، صدای خود را یافت. با هدایت دکتر تریتا پارسی‌، سخن‌دان شیوا، جذاب و آگاه این سازمان، «شورای ملی ایرانیان آمریکا» به تدریج به صدای رسای میانه‌روی سیاسی و هواداران دیپلماسی در برخورد با ایران به جای هواداری از جنگ و تحریم‌های سنگین تبدیل گردید.

در سال ۲۰۰۷، داعی‌الاسلام در مصاحبه‌ی با «پرشین رادیو» در لس آنجلس بار دیگر به تریتا پارسی‌ حمله کرد و او را به لابی‌گر جمهوری اسلامی متهم کرد. همین مصاحبه بود که سرانجام دکتر پارسی‌ و «شورای ملی ایرانیان آمریکا» (نایک) را ترغیب کرد تا از داعی‌الاسلام به خاطر اتهمات بی‌‌اساس و دروغ به دادگاه شکایت ببرند. اشتباه نکنید! کمپینی که علیه «شورای ملی ایرانیان آمریکا» و دکتر پارسی‌ توسط لابی‌های اسراییل و نومحافظه‌کاران در آمریکا، با همدستی سلطنت‌طلبان ایرانی و سازمان مجاهدین خلق، راه افتاده است در واقع کارزای علیه هر سازمان و اندیشه‌ایست که مخالف تحریم‌های فلج‌کننده و سرانجام جنگ با ایران است. محمد سهیمی، شورای ملی ایرانیان امریکا”

در باب حسن داعی الالسلام سر چماقدار فرقه رجوی در امریکا محمد سهیمی، شورای ملی ایرانیان امریکا، برگرفته از وبسایتی بنام انجمن نجات، پنجشنبه ۱۲ آذر ۱۳۸۸

این پشتیبانی بی چون‌وچرا از تریتا پارسی و عضویت محمد سهیمی در شورای ملی ایرانیان آمریکا، که امضایِ ایشان پای این مقاله‌ است، را خواندید اکنون این تکه کوتاه تلویزیونی را ببینید که چگونه آقای سهیمی هرگونه رابطه با تریتا پارسی را رد می‌کند:

نفی رابطه با تریتا فارسی در برنامه آقای میبدی، بیش از سه دقیقه:

https://www.youtube.com/watch?v=1JJt4gsXTb8

ولی در باره رای دادگاه شکایت تریتا پارسی از آقای داعی که آقای سهیمی خیلی از آن خشنود شده بوده‌اند. نه تنها لابی‌گری تریتا پارسی ثابت که به تقلب و دروغگویی نیز محکوم شد. بخشی از اطلاعیه آقای حسن داعی در این باره:

“هموطنان عزیز،

در سال ۲۰۰۸ سازمان لابی نایاک و رهبر آن تریتا پارسی از من به دادگاه واشنگتن شکایت کردند و خواستار اعاده حیثیت از آنان و پرداخت یک میلیون دلار غرامت شده بودند. من در مقالات و مصاحبه های خود، این سازمان و تریتا پارسی را لابی رژیم ایران در واشنگتن خوانده بودم. آنان در شکایت خود من را به دروغگوئی و ادعاهای بی پایه و اساس متهم کرده بودند.

این دعوای حقوقی بیش از چهار سال و نیم طول کشید و سرانجام در سپتامبر ۲۰۱۲، دادگاه دو حکم جداگانه صادر کرد. در حکم اول، شکایت آنان از من را بی اساس خواند و بنفع من رأی داد. در حکم دوم، سازمان نایاک و شخص تریتا پارسی را بدلیل دروغگوئی های مکرر به دادگاه، تقلبات مستمر، پنهان کردن و دستکاری اسناد و مواردی دیگر از اقدامات خلاف قانون، نامبردگان را به پرداخت ۱۸۴ هزار دلار جریمه برای جبران بخشی از مخارج وکلای من، محکوم نمود.

نایاک، حکم اول دادگاه در مورد باطل بودن شکایت شان از من را قبول کرد اما در باره حکم دوم یعنی میزان جریمه مالی، به دادگاه تجدید نظر مراجعه کرد تا آنرا باطل کند.

اکنون، دادگاه تجدید نظر واشنگتن با صدور حکم رسمی، با اشاره به خلافکاری های مکرر نایاک، بخش مهم جریمه ها را تأیید کرد و بخش کوچکی که احتمالا کمتر از ده هزار دلار خواهد بود را برای بررسی مجدد به دادگاه اولیه بازگردانده است و نایاک مجبور به پرداخت نزدیک به ۱۷۰ هزار دلار جریمه خواهد بود…”

همه اطلاعیه وشرح کامل‌تر در این آدرس:

https://iraniansforum.com/index.php/washington-insight/673-2015-02-11-00-11-11.html

ب ـ ایشان به حزب سیاسی یکی از شریف‌ترین، زحمت‌کش‌ترین و دلاور‌ترین قوم‌های ایرانی، کُردها، تهمتِ تروریستی می‌زند! از ایشان باید پرسید حکومت مافیایی اسلامی تروریست است یا حزب دمکران کردستان ایران؟( دید نگارنده بر هردو حزب دمکرات است که خوشبختانه دوباره درراه پیوند هستند. حزبی که پس از حزب توده از ریشه‌دارترین و با پیشینه‌ترین حزب‌های کردستان و ایران است.)

آقای سهیمی جنایت‌های حکومت اسلامی در کردستان فراموش نشدنی است. چه کسی جنگ نخست کردستان در حالی که زنده یادان داریوش فروهر و آیت‌الله طالقانی با کردها به توافق رسیده بودند را آغاز کرد؟ قتل‌عام روستای قارنا را فراموش کرده‌اید؟

قارنا، روستایی کردنشین، از توابع شهرستان نقده در استان آذربایجان غربی است، که در هفت کیلومتری جنوب غربی نقده واقع شده‌است این روستا در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۳۵۸ مصادف با ۲ سپتامبر ۱۹۷۹ در جریان جنگ کردستان مورد حمله عوامل مسلح جمهوری اسلامی و در رأس آن حسنی امام جمعه ارومیه قرار گرفت که در جریان آن ۶۸ تن از اهالی روستا کشته شدند.” برگرفته از ویکی‌پدیای فارسی

نیاز به یادآوری است که در این روستا تنها ۸۰ خانوار زندگی می‌کردند.

گیریم پیش‌مرگانِ کُرد کاری نادرست انجام داده و جایی چندین تن از نیروهای حکومتی کشته شده بودند، چرا این روستاییان بی‌گناه و حتا حیوان‌ها را سلاخی کردند؟ به صحنه زیر که روزنامه حکومتی تفسیر کرده است نگاه کنید:

“بنا به گفته یکی از افسران ژاندارمری، که منطقه را بعد از قتل‌عام دیده بود، مردم و حیوانات سلاخی شده بودند: «در نزدیکی‌های ده قارنا همه‌چیز همچون فیلم‌های ثابت به حالت انجماد درآمده بود، زیرا راننده تراکتور را می‌دیدیم که پشت فرمان است اما کوچک‌ترین حرکتی از خود نشان نمی‌دهد. چند ده رأس گوسفند کنار جاده بود که همه به ترتیب خوابیده بودند. سگ جلوی منزل بدون حرکت بر زمین پهن شده بود و …(روزنامه جمهوری اسلامی، ۱۲ بهمن ۱۳۵۹)” برگرفته از وبسایت بنباد برومند

و تنها قارنا نبوده است و این جنایت‌ها نه تنها در کردستان که در ترکمنستان، سیستان بلوچستان و خوزستان و سراسر ایران و در بیرون از مرزهای ایران بوده، هست و هم‌چنان دنبال می‌شود. خود آقایِ سهیمی بی‌گمان از اعتراض‌ها و کشتارهایِ تازه در خوزستان و اصفهان آگاهند. مردم کردستان و مردم ایران چگونه این جنایت‌ها را فراموش کنند؟

ـ زنده یاد عبدالرحمن قاسملو بارها‌ و بارها گفت و نوشت که ما خواستار خودگردانی(خودمختاری) در منطقه خود هستیم و با همه نیرو علیه تجزیه ایران بود. او بارها گام در راه حل مسالمت‌آمیزِ درگیری‌ها و اختلاف‌ها داشت تا سرانجام در سال ۱۳۶۸ در مذاکره باهیئت ایرانی که از سوی دولت رفسنجانی به وین رفته بود، وسیله آدمکشانِ حکومت ترور شد. چه کسی تروریست است آقای سهیمی؟ خیلی شانس دارید که حزب دمکرات کردستان ایران از شما شکایت نمی‌کند! حکومت اسلامی سدها ترور در ایران و بیرون از ایران انجام داده است. یعتی شما از آن‌ها آگاه نیستید که چون نقل و نبات دیکران را تروریست و … می‌شمارید؟ در این جا من نیاز می‌بینم آخرین برنام “صفحه آخر” ، ۳ دی ۱۴۰۰ آقایِ مهدی فلاحتی را که جزو بهترین برنامه‌هایِ تلویزیونی مستند است و درست در باره تروریسم و آدم ربایی حکومت اسلامی در برون مرز است(و تنها نوکِ قله کوهِ یخ است) را در این‌جا ‌بگذارم تا خوانندگانی که ندیده‌اند آن را ببینند:

https://ir.voanews.com/a/6368785.html

آقای سهیمی حق دفاع از خود یک حق شناخته شده جهانی است. آیا شما که خود را استاد برجسته‌ای می‌دانید شدنی و پذیرفتنی است که از این امر آگاه نباشید! مردم ایران در برابریک حکومت مافیایی و خون‌آشام که هیچ حسِ انسانی ندارد چه باید بکنند؟ من یک‌بار دیگر در پاسخی به شما نوشته بودم که چرا همه در منطقه و جهان با ما دشمن شده‌اند؟ آیا انگیزه همآن است که شما یک بند تکرار می‌کنید که نئوکانت‌ها، صهیونیست‌ها، عربستان و دیگر کشورهایِ به گفته شما”مرتجع عربی”آمریکا و اروپا … در فکر یورش به ایران، “چلبی‌کردن” و تجزبه هستند؟ جز دوستی ریکارانه روسیه و چین که ایران را چون گاوی شیردِه دوشیده‌اند چه قدرتی در جهان باقی مانده است که با ما دشمن نشده باشد؟ با کدام همسایه پیوندِ درست انسانی، اقتصادی، اجتماعی و سیاسی داریم؟ چرا به این پرسش‌های ساده پاسخ نمی‌دهید و یک‌بند زیگزاگ می‌روید تا گمراهی ایجاد شود؟ این‌که شماری از هم‌میهنانِ کُرد، بلوچ، عرب یا آذربایجانیِ و… شوربختانه با تحلیل نادرست امروز از جدایی می‌گویند سخنِ درستی است ولی در این باره به دو نکته توجه کنید:

۱ـ شمار آنان که از جدایی می‌گویند در برابر کسانی که در همین قوم‌هایِ ایرانی مخالف این ایده هستند تا آنجا که من درک می‌کنم بسیار زیادتر است(البته آماری در دست نیست و دست‌یافتن به آمار دقیق در وضعِ آشفته امروز ایران شدنی نیست.)

۲ ـ شما انگیزه‌ها را درست جست‌وجو نمی‌کنید و در نتیجه‌گیری‌ها همین سخنانِ نخ‌نمایِ حکومتِ مافیایِ مذهبی در ایران را تکرار می‌کنید.

از دیدِ من انگیزه پایه‌ای نگرشِ جدایی همین فشارها و ستم‌گری‌هایِ بی‌مرز و وحشیانه حکومت اسلامی است. هر ایرانی، بی‌گمان دوستان و شاید بستگانی از قوم‌های دیگر در ایران دارد. من در هیچ‌یک از آنان که می‌شناسم خواست جدایی از ایران را نمی‌بینم. اگر همه ایران‌دوستان با رفتاری درست، دوستانه و باهُشیاری در برابر ایده “جدایی از ایران”، که از دید من دیدگاهی نادرست، سست و بی‌پایه است و دشمنان ایران نیز به‌آن بی علاقه نیستند، ایستاده به گفت‌و‌گوهایِ سازنده با این هم‌میهنان پرداخته و به آنان اطمینان دهند که در ایران آینده همه ایرانیان از هر قوم و باوری که هستند از همه امکان‌هایِ شهروندی و با ایجاد تمرکز زدایی، در اداره محل زندگیِ خود از امکان‌هایِ ویژه و قانونی برخوردار خواهند بود، این ایده دیگر ره به جایی نخواهد بُرد. ایران بدون قوم‌های ایرانی دیگر ایران نیست. نیروی ما، بالندگیِ فرهنگیِ ما در بودن و زندگی شادمانانه همه قوم‌های دیرینه ایرانی در کنار یکدیگر است.

ـ رفتار امروز با مردم کردستان را ببینید. کُردهایی که گاه لیسانس و فوق لیسانس دارند حتا شماری از زنان دلیر کُرد باید کولبری کنند و سرمایه‌هایِ ایران در راه سروری بر حزب‌الله لبنان، حماس، سوریه، یمن و… بباد داده شود. می‌دانید کولبری چه کار کشنده، پُر‌زحمت و بُرخطری است؟ خطر تنها لغزش و پرت‌شدن از کوه، غرق شدن در رودخانه نیست که تیراندازی پاسدارانِ به این مردم با غیرت و زحمتکش، بزرگترین دردسر این زحمت‌کشان و جنایتی است که در حق آنان روا می‌شود. آیا می‌خواهید این مردم خشمگین نباشند؟

در سیستان و بلوچستان نه کار است و نه آب، آنچه هست فشار و سرکوب است. می‌خواهید شماری از این مردم از خشم به خواست جدایی نرسند؟

مردم خوزستان کار و آب و نان می‌خواهند، تحقیر می‌شوند، زور می شنوند و سرکوب می‌شوند، می‌خواهید شماری به خواست جدایی نرسند؟

آقایِ سهیمی، شیوه برخورد شما با مخالفانِ دیدگاه‌هایِ خود نه تنها راه‌گشا نیست که بنزین بر آتش ریختن است.

در پایان من با این دیدگاه در مقاله شما نیز هم‌خوان هستم:

در ایران دموکراتیک و یکپارچه آینده همه شهروندان مستقل از جنسیت، قومیت، و یا عقاید و اعتقادات برابر خواهند بود، و ایران یکپارچه همچنان به راه خود در تاریخ ادامه خواهد داد”

پا نویس:

اصل مقاله آقای سهیمی در این آدرس:

https://news.gooya.com/2021/12/post-59651.php

از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.