فعالان عرب میگویند، حمزه سواری بر اساس ماده ۱۸۶ قانون مجازات اسلامی محاکمه شده و با حذف این ماده او باید بر اساس اعمال ماده ۱۰ قانون با برگزاری دادگاه، مجددا محاکمه شود. آنها بر این باورند که با توجه به گذراندن ۱۷ سال حبس امکان آزادی او نیز وجود دارد.
بانیان این کارزار موفق شدند به پنج زبان درباره ستمی که بر حمزه سواری رفته در رسانه اجتماعی توییتر اطلاعرسانی کنند و بنا بر آماری که در پایان دومین روز این کارزار گرفته شد، بیش از ۱۲ هزار توییت با هشتگ FreeHamzeh منتشر شده است.
***
حمزه سواری کیست؟
حمزه سواری از شهروندان اهل سنت ساکن منطقه محروم شکاره، واقع در کوت عبدالله اهواز است. او در تاریخ ۱۱شهریور۱۳۸۴ زمانی که تنها شانزده سال داشت، همراه با دو برادر معلمش و تعدادی دیگر از شهروندان عرب بازداشت و در دادگاهی ناعادلانه به اعدام محکوم شد؛ اما در نهایت حکم او به حبس ابد تغییر کرد.
«محمدعلی سواری» و «جعفر سواری»، برادران حمزه هر دو معلم بودند. آنها به اتهام دست داشتن در بمبگذاریهای خرداد سال ۱۳۸۴ اهواز بازداشت شدند. دادگستری استان خوزستان در آذر ۱۳۸۵ اعلام کرد، ۱۰ نفر از عاملان این انفجارها را پس از شناسایی و گذراندن مراحل دادگاه، به اعدام محکوم کرده است. در بامداد یک روز گرم تابستان در شهریور ۱۳۸۶ حمزه با دو برادرش برای آخرین بار وداع کرد و علیرغم ابهام در پرونده و به دست نیامدن اسناد و مدارک کافی برای اثبات اتهامات آن دو اعدام شدند.
او درباره آخرین ملاقات با برادرانش پیش از اعدام گفته بود: «لحظات وداع با برادرانم، انگار قلبم داشت از سینه بیرون میافتاد. تمام خاطرات کودکیام با محمدعلی و جعفر که در فقر در محله کوت عبدالله گذشته بود، جلوی چشمانم آمد.»
حمزه سواری تا سال ۱۳۸۸ به صورت مداوم در سلولهای انفرادی و تحت شکنجه در زندانهای شیبان و کارون اهواز زندانی بود و چندین بار درباره شکنجه زندانیان در زندانهای اهواز نامههای سرگشاده نوشت و گزارشهای مفصل ارایه کرد.
او پس از انتشار ویدیوهایی از بدرفتاری ماموران زندان با زندانیان، کتکزدنها و برهنهکردنها در نامهای بخشی از رنجی را که در ۸ سال حبس در زندان کارون برده بود، در نامهای سرگشاده روایت کرد.
این زندانی سیاسی از این دوران به عنوان «تلخترین دوران حبس» خود یاد کرده و نوشته است که برای رهایی از شکنجه و ستمی که بر او روا داشته میشد، به درخواست خودش به زندان رجاییشهر منتقل شد: «تبعید خودخواسته به رجاییشهر و دور افتادن از شهر و خانواده را به جان خریدم. در زندان کارون به وحشیانهترین شکل ممکن مورد شکنجه فیزیکی قرار گرفتم، تحقیر شدم، توهین و ناسزا شنیدم و به سلولهای قرون وسطایی منتقل شدم. افراد بسیاری را دیدم که دراین سرنوشت با من سهیم بودند و افراد دیگری را دیدم که سرنوشتی بسیار تلختر نصیبشان شد و از زیر شکنجهها جان سالم به در نبردند. افرادی که پرونده پایان حیاتشان با توجیه خشک و کلیشهایِ مرگِ ناشی از زیادهروی در مصرف مواد مخدر، پیش از آنکه باز شود، بسته میشد و به بایگانی فراموشی عمدی سپرده میشد.»
او در تمامی سالهای زندان از مرخصی محروم بوده، اما به گواه همبندیان خود حتی یک روز دست از آموختن و آموزش دادن نکشیده است.
«سهیل عربی» وبلاگنویس ایرانی و زندانی سیاسی سابق که خود به اتهام اهانت به مقدسات اسلامی ابتدا به اعدام و سپس به هفت سال زندان محکوم شد، پس از آزادی از زندان در شبکههای اجتماعی چند روایت از حمزه سواری منتشر کرد. او که مدتی را با حمزه سواری همبند بوده، میگوید که حمزه راه برادرهای معلمش را به خوبی ادامه داده است: «حمزه در زندان زبانهای فرانسوی و انگلیسی را تدریس میکند؛ او معلمی پیگیر و با دقت است. زندان او را بیتاب و آشفته نکرد، بلکه صبور و آرامتر از پیش است.»
به گفته سهیل عربی، حمزه سواری علیرغم تمامی رنجها و دشواریهای سالهای حبس و با وجود عوارض روحی و جسمی که شکنجه و حبس طولانیمدت برای او داشته، بسیار محکم و با انگیزه است: «در سختترین روزها دست از مطالعه برنمیدارد، در زندان دو زبان دیگر یاد گرفته و به زندانیان جوانتر بند تدریس میکند. خیلی باحوصله درس میدهد و من همیشه با خودم میگفتم، کاش معلمهای توی مدرسه نصف حوصله این آدم را داشتند.»
چرا شنیده شدن صدای حمزه سواری مهم است؟
خانواده حمزه سواری تا دو ماه پس از بازداشت او از سرنوشتش بیاطلاع بودند. او چنانکه بعدها درباره روند بازداشت و محاکمهاش نوشت، مدت ۹ ماه را در بازداشتگاه اطلاعات اهواز تحت شکنجه گذراند و حالا در ۳۵ سالگی بر اثر شکنجههایی که از سر گذرانده، به بیماریهای متعددی مبتلا است.
در آخرین گزارشی که سایت حقوق بشری هرانا از وضعیت سلامت این زندانی سیاسی منتشر کرده، آمده است که این زندانی سیاسی به مشکلات متعددی از جمله غده در ناحیه زانو، دیسک کمر، مشکلات ستون فقرات و واریکوسل و مشکلات قلبی و ریوی مبتلا است و برای مدتهای طولانی از هرگونه رسیدگی پزشکی و خدمات درمانی محروم مانده است.
«هیفا اسدی» از فعالان عرب در گفتوگو با ایرانوایر با تاکید بر شرایط امنیتی حاکم بر خانوادههای زندانیان سیاسی و مدنی عرب میگوید: «اطلاعرسانی توسط نزدیکان و خانوادههای شهروندان عرب بازداشت شده بسیار دشوار است. عموما جوی سرشار از رعب و وحشت توسط نیروهای سرکوبگر نظام جمهوری اسلامی ایجاد میشود تا جلوی هرگونه اطلاعرسانی را بگیرد. کافی است به ویدیوهای منتشر شده از مراسم خاکسپاری کارگرانی که در تصادف جاده دارخوین کشته شدند، نگاه کنید و ببینید چطور ماشینهای زرهی و یگان ویژه مردم عزادار را دوره کردهاند و آماده سرکوبند. برای اطلاعرسانی هم همینقدر خانوادههای زندانیان و فعالان عرب تحت فشارند. تهدید میشوند که بقیه فرزندانتان را هم بازداشت میکنیم. اموالتان را مصادره میکنیم. گاهی حتی پیش آمده همه اعضای خانواده یک زندانی را بازداشت کردهاند و اصلا کسی نمانده که بخواهد اطلاعرسانی انجام بدهد.»
به باور هیفا اسدی، بدون حمایت سازمانهای حقوق بشری رسانههای شناخته شده از گروههای اقلیت تحت ستم و زندانیان سیاسی اتنیکهای مختلف نمیشود توقع داشت که صدای آنها شنیده شود: «متاسفانه در سایه سکوت رسانههای مهم و سازمانهای حقوق بشری شناخته شده حاکمیت، به راحتی موفق میشود با اعمال فشار و تهدید خانوادهها و دیگر فعالان عرب در سکوت هرکاری دلش میخواهد بکند. همانطور که میدانید حمزه اتهامی سیاسی دارد. او در تمامی این سالها نه نامش برده شده و نه صدایش شنیده شده است. اهمیت همراه شدن شهروندان با این کارزار هم اینجا روشن میشود. او همانطور که میدانید در یک روند ناعادلانه بازداشت، محاکمه و محکوم شد. دو برادرش را از دست داد و استحقاق این را دارد که با یک کارزار مردمی حمایت شود.»
این فعال عرب در پاسخ به این پرسش که «چه شد برای شنیده شدن صدای حمزه سواری کارزار حمایتی به راه افتاد؟» به ایرانوایر میگوید: «چند ماه قبل وقتی ویدیوهای بدرفتاری ماموران زندان با زندانیان در بندهای غیرامنیتی و غیرسیاسی زندان اوین توسط یک گروه هکری منتشر شد، حمزه سواری نامهای از زندان رجاییشهر به بیرون از زندان فرستاد و از شرایط قرون وسطایی زندان کارون سخن گفت. آن نامه البته چنانکه پیشبینی میکردیم، چندان از سوی رسانههای فارسیزبان پوشش داده نشد؛ اما فعالان عرب از همان زمان به این فکر افتادند که برای شنیده شدن صدای حمزه یک کارزار حمایتی به راه بیندازند.»
او با اشاره به وضعیت نابسامان برخی از زندانیان سیاسی اهوازی میگوید: «شماری از زندانیان سیاسی عرب برآمده از خانوادههایی با وضعیت مالی و اقتصادی نامناسب هستند. برخی از آنها از نظر وضعیت سلامت در شرایط بسیار وخیمی به سر میبرند و ما فعالان عرب به دلیل محدود بودن منابع مالی و انسانی ناچاریم ابتدا به وضعیت آنها برسیم.»
هیفا اسدی با ابراز تاسف از اقدامات دیرهنگام افکار عمومی در حمایت از زندانیان سیاسی اتنیکهای مختلف میگوید: «مشکلی که وجود دارد، بایکوت شدن اخبار مرتبط با زندانیان سیاسی عرب، ترک، کرد و بلوچ است. حمزه سواری تنها یکی از دهها زندانی سیاسی عرب است که در سکوت خبری، نیمی از عمرش را در زندان تحت شکنجه و رنج گذرانده است. همه فعالان اتنیکی به هر حال با طعم زندان و حبس و اعمال فشارهای روحی و روانی برای کوتاهمدت آشنا هستند؛ اما برخی از زندانیان سیاسی با احکام بلند مدت بیش از ده سال در زندان هستند. واقعیت این است که فعالان عرب منابع محدودی برای اطلاعرسانی و حمایت از زندانیان دارند. به همین دلیل مجبور به اولویتبندی هستیم. آقای سهیل عربی بعد از آزادی از زندان و نوشتن درباره برخی زندانیان سیاسی، مثل حمزه سواری، موفق شد تا حدی توجهها را به سمت وضعیت او جلب کند و نتیجه این کارزار نیز با توجه به عدد کم فعالان عرب در توییتر رضایتبخش بود.»