تجمع سراسری معلمان: به خیابان آمدیم چون به درخواست‌ ما پاسخ ندادند

شنبه, 25ام دی, 1400
اندازه قلم متن

تجمع سراسری معلمان برای چهارمین دور متوالی طی دو ماه اخیر در شهرهای مختلف کشور برگزار شد. این تجمع هم مثل دفعات گذشته، با فراخوان «شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان» انجام شد. برگزاری این تجمع در حالی بود که به دلیل تجمعات قبلی، بیش از ۱۰۰ نفر از معلمان در سراسر کشور به نهادهای امنیتی احضار شده بودند. 

منابع «ایران‌وایر» در شهرهای مختلف از بازداشت دست‌کم ۱۰ معلم در شهرهای تهران، شیراز و اهواز در تجمع امروز ۲۳ دی ماه ۱۴۰۰ خبر داده‌اند. اما تا لحظه تنظیم این گزارش، خبر بازداشت «پیروز نامی»، دبیر «کانون صنفی معلمان خوزستان» قطعی اعلام شده است. 

ماموران امنیتی لباس شخصی در تهران و شهرستان‌ها با حضور پرتعداد، با حاضران در تجمع برخورد کرده‌اند.

«هم‌سان‌سازی حقوق بازنشستگان»، «اجرای درست رتبه‌بندی به جای سرهم بندی»،«آزادی معلمان زندانی»، «آموزش رایگان طبق اصل ۳۰ قانون اساسی»، «استخدام رسمی معلمان خرید خدمت»، «اجرای ماده ۶۴ قانون مدیریت خدمات کشوری» و «پاداش پایان خدمت بازنشستگان ۱۴۰۰» مطالباتی هستند که معلمان در تجمع‌های اعتراضی دنبال می‌کنند. 

«ایران‌وایر» برای بررسی مطالبات فرهنگیان، با «ابوالفضل رحیمی‌شاد»، عضو «کانون صنفی معلمان تهران» به گفت‌وگو نشست که در ادامه می‌خوانید:

 

***

 

چرا معلمان به تجمعات خیابانی روی آورده‌اند؟ آیا این حضور سراسری می‌تواند بدنه جامعه را نسبت به مشکلات شما آگاه کند؟

– استفاده از خیابان قطعا انتخاب اول ما نیست. خوب است مردم بدانند معلمان وقتی به خیابان آمده‌اند که چندین سال گفت‌وگو، درخواست و مطالبه‌گری، چه به صورت مکاتبه و گفت‌وگو و چه حتی در جلساتی غیررسمی و دوستانه که با نمایندگان مجلس شورای اسلامی و دولتی‌ها برگزار می‌شدند، ادامه داشتند. با تاکید بگویم، هیچ کدام از آن صحبت‌ها فایده‌ای نداشته است.

خیابان فضایی است که مردم حق دارند برای مطالبه‌گری از آن استفاده کنند. حضور در خیابان، حداقل دو اثر دارد؛ یکی آگاه سازی و جلب افکار عمومی است. هر چه‌قدر هم بگوییم «رسانه» تاثیرگذاری بیشتری دارد ولی وقتی رسانه مردمی نداریم، حضور خیابانی موثرتر از هر چیز دیگری است. شهروندان، اصناف و گروه‌های فاقد رسانه باید از آن به‌عنوان رسانه استفاده کنند؛ آن‌هم وقتی هیچ گروهی از امکانات رسانه ملی برخوردار نیست. در نتیجه، خیابان می‌تواند نقش رسانه را بازی کند.

مساله دیگر، تقویت جامعه مدنی است که در ایران بسیار نحیف است. یکی از کارکردهای حضور خیابانی، تقویت جامعه مدنی است. نیروی انتظامی و امنیتی در خیابان باید ضامن امنیت و نظم گروه‌های معترض باشد. این را هم ما و هم آن‌ها باید یاد بگیریم.

 

چه مطالبه‌ای از وزارت آموزش و پرورش، دولت یا مجلس دارید؟

– خیلی ساده اگر بگویم، این که به قوانین و مصوبات عمل کنند. ما معلمان وقتی در اعتراضات شرکت می‌کنیم، مطالبه‌ای جز رعایت حق و حقوق‌ خود نداریم؛ اجرای قانونی که از ۲۰ سال قبل مصوب شده اما اجرا نشده است. آن‌ها می‌گویند بار مالی دارد ولی از نظر ما، بی‌اهمیتی آموزش‌وپرورش در نظام است. ما چیز اضافه‌ای از دولت‌‌ها یا از مجلس نخواسته‌ایم؛ [چیزی را می‌خواهیم] که آن‌ها مدعی‌ آن هستند و شعارش را می‌دهند ولی اصلا در عمل نمی‌بینیم. آن‌ها بحث عدالت و کرامت را مطرح می‌کنند. این دولت که به صورت صریح و آشکار آن را مطرح کرده است، دولت «محمود احمدی‌نژاد» هم مدعی عدالت بود و دولت «حسن روحانی» نیز می‌گفت می‌خواهد حقوق شهروندی شهروندان را بدهد. متاسفانه در هیچ کدام از این دولت‌ها ندیدیم که براساس قانون با مطالبات ما برخورد کنند.

 

چرا کادر اداری یا مستخدمین مدارس در این طرح نیستند؟

– «یوسف نوری»، وزیر آموزش‌وپرورش اعلام کرده بود تعداد فرهنگیانی که مشمول طرح رتبه‌‌بندی می‌شوند، ۷۸۰ هزار نفر است. اگر از حرف وزیر فاصله بگیریم، می‌شود گفت دو نگاه وجود دارد؛ طرح رتبه‌بندی وقتی که مطرح می‌شود، یعنی معلمان به تلاش بیشتر تشویق خواهند شد تا بازدهی‌ آن‌ها بالاتر برود؛ یعنی معلمان در چند رتبه تقسیم شوند و بر اساس آن، دستمزد دریافت‌ کنند. به نظرم اگر درست انجام شود، عین عدالت است. اما برخی می‌گویند این باید شامل کل آموزش‌وپرورش شود. ویژگی رتبه‌بندی برای آن‌ها که فعالیت متفاوتی دارند، فرق می‌کند. ولی این رتبه‌بندی نه فقط می‌تواند برای تمام مزدبگیران دولت که برای همه افراد مزدبگیر، چه در بخش خصوصی یا دولتی انجام شود. این کاملا معقول و باعث تحقق عدالت می‌شود.

یک نکته‌ای را باید در نظر بگیریم و آن، انسانیت و کرامت انسانی است. این که فردی دکتر است یا سرایدار مدرسه و یا راننده تاکسی و نظافت‌چی خانه، هیچ ربطی به نیازهای پایه‌ای که باید برطرف شوند، ندارد؛ مثلاً میزان توانایی من برای تهیه مسکن، حالا به صورت خرید یا اجاره، پوشاک، غذا، بهداشت، امنیت، آموزش. این‌ها چیزهایی هستند که تمام اعضای جامعه باید از آن‌ها برخوردار باشند. 

اگر قرار باشد مفهومی به نام رتبه‌بندی اجرا شود، همه حقوق‌های کمتر از ۹ میلیون و ۱۰ میلیون تومان که زیر خط فقر هستند، باید از آن برخوردار شوند. فرقی هم ندارد در چه سمتی؛ مدیر باشد یا سرایدار. باید همه آن‌ها که شغل مشابهی دارند، مثل معلمان رتبه‌بندی شوند. این اتفاق می‌تواند بین کارمندان اداری هم اجرا شود اما هر کدام در یک ضابطه خاص خودش. آن چیزی که حالا در لفظ قانون هم آمده است، معلم فردی است که به سر کلاس می‌رود، نه الزاما کسی که در استخدام آموزش‌وپرورش قرار دارد.

 

با توجه به تصویب لایحه در مجلس و ارسال آن به شورای نگهبان، آیا دولت به این مطالبه توجه کرده است؟

– خیر، دولت توجهی نکرده است. آن چیزی که ما باخبریم، این است که دولت طرح را با رقم ۱۲هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان برای سال جاری و ۲۵ هزار میلیارد تومان برای سال آینده به مجلس داد. این بسیار متفاوت از چیزی است که قرار بود باشد.

موقعی که طرح در سال گذشته بعد از ۱۰ سال بلاتکلیفی اجرا شد، بنا شد برای اجرا در سال جاری، ۶۰ هزار میلیارد تومان بودجه به آن اختصاص یابد. بعد گفتند این مبلغ نیاز نیست و با ۵۰هزار میلیارد تومان هم قابل اجرا است. گفتند برای یک‌سال این بودجه را نداریم، شش ماه می‌توانیم انجام بدیم. این‌جا رقم رسید به ۲۵ هزار میلیارد تومان. بعد رفت در سازمان برنامه و در نهایت در روزهای پایانی دولت روحانی ابلاغ شد به مجلس. سپس آمدند و گفتند امکان پرداخت این مبلغ نیست و باز آن را نصف‌ کردند.

متاسفانه همکاران و دوستان ما که برای گفت‌وگو و چانه‌زنی رفته بودند، عقب‌نشینی کردند. هر دوره از این اشتباهات رخ داده است. در نهایت این رقم رسید به ۱۲ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان. ولی برای سال ۱۴۰۰ به احتمال زیاد اصلا امکان تامین بودجه برای همان هم وجود ندارد.  

اگر این ۱۲ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان برای سه ماه باشد، برای یک‌سال می‌شود ۵۰ هزار میلیارد تومان. با توجه به آن ۲۰ درصد افزایش سالانه حقوق‌ها، برای سال ۱۴۰۱ باید می‌شد ۶۰ هزار میلیارد تومان اما در کمال تعجب برای سال آینده هم می‌گویند ۲۵ هزار میلیارد تومان. می‌پرسیم چرا؟ می‌گویند آن ۱۲ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان برای شش ماه است. خب این دقیقا فریب و بازی کردن با اعداد است. طبیعی است که معلمان ناراضی باشند.

 

آیا صدور احکام زندان، احضار و بازداشت‌های متعددی که قبلا یا به تازگی و پس از تجمعات سراسری رخ داده‌، تاثیری در پی‌گیری مسایل صنفی معلمان داشته‌اند؟

– مساله همکاران ما که به‌واسطه فعالیت‌ صنفی در زندان هستند، چیزی نیست که بر کسی پوشیده باشد یا کسی از آن مطلع نباشد. اگر تجمعات معلمان را پی‌گیری کنید، در آن‌ها شعارهایی (قبل از این‌که قطع‌نامه‌های پایانی خوانده شوند) در حمایت از معلمان زندانی سر داده شده است. چرا که آن‌ها برای دفاع از حقوق همه معلمان، چه معلمانی که در میدان حاضر و مطالبه‌گری می‌کنند یا معلمانی که به هر دلیلی حاضر نمی‌شوند، به زندان افتاده‌اند. طبیعی که درخواست آزادی آن‌ها از سوی همه ما مطرح شود. آن‌ها کسانی هستند که برای ما در میدان حاضر شده‌ و اعتراض کرده‌اند. الان هم دارند هزینه‌های این اعتراض را می‌دهند. مطمئن باشید این کار معلمان را راسخ‌تر می‌کند.

این که تصور شود این افراد پیشرو و رهبر بوده یا افراد دیگر را تحریک کرده باشند، کاملا نگاه اشتباهی است. ‌حتی وقتی «اسماعیل عبدی» در زندان است، معلمان به خیابان می‌آیند. «رسول بداقی» را که به تازگی گرفتند، خودتان دیدید که واکنش معلمان بسیار بسیار تندتر بود. در شهرستان‌ها هم هر جا با فعالان صنفی برخورد شده است، همکاران با شدت بیشتری مطالبه‌گری خودشان را پی‌گیری کرده‌اند. این تصور که با محدود کردن افراد یا احضارشان برای بازجویی و یا زندانی کردن آن‌ها می‌توان مانع مطالبه‌گری معلمان شد، کاملا اشتباه است.

 

چرا معلمان بازنشسته هم به خیابان آمده‌اند؟

– قانونی وجود دارد تحت این عنوان که حقوق پرسنل بازنشسته آموزش و پرورش نباید از ۹۰ درصد شاغلین کمتر باشد؛ یعنی می‌تواند بیشتر هم باشد. ولی رعایت نشده است. این نادیده گرفته شدن بازنشستگان در لایحه رتبه‌بندی موجب می‌شود که حق آن‌ها بیشتر تضعیف شود. اگر بازنشستگان مصرانه مطالبه نکنند، حق‌شان در کنار رتبه‌بندی و هم‌سان سازی دیده نخواهد شد. در فاصله بسیار کوتاهی هم این فاصله زیادتر خواهد شد. 

 

انتظار یا پیش‌بینی شما از آینده فعالیت صنفی چیست؟

– انتظار نوعی توقع است. پیش‌بینی ولی سعی می‌کند واقع نگرانه باشد. پیش‌بینی این است که اگر به مطالبات پاسخ در خور داده شود، معلمان یاد می‌گیرند با حرکت‌های جمعی صنفی، مطالبه خود را محقق کنند. یاد می‌گیریم مدنی‌تر زندگی کنیم و آموزش‌های مدنی را دنبال کنیم. معلمان هم به فعالیت صنفی روی می‌آورند. حضور معلمان در تشکل‌های صنفی به آن‌ها قدرت می‌دهد. مطالبه‌گری آن‌ها به عنوان یک گروه مرجع باعث می‌شود سایر اقشار جامعه، مثل کارگران و… نیز یاد بگیرند و به سمت تشکل‌یابی حرکت کنند.

تشکل‌یابی باعث کنترل حرکت‌های تند و هیجانی در جامعه می‌شود. موجب آن خواهد شد آن چیزی که تحت عنوان آزادی و عدالت، چه به عنوان شعارهای انقلاب ۱۳۵۷ و چه به عنوان وعده‌ داده‌اند، در عمل محقق بشود.

وجود تشکل‌های صنفی و کنش‌گری اجتماعی بر خلاف تصوری که دولت‌های ما دارند، بسیار مفید است. یک کلاس درس است. اگر یاد بگیرند و آن‌ را گسترش دهند، تاثیر بسیار مثبتی در کل دارد.


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.