کمتر از سه سال پس از اجرایی شدن حذف یارانههای مستقیم و پرداخت نقدی یارانهها به مردم، تردیدها نسبت به نزدیک شدن به اهداف تدوین کنندگان و موافقان این برنامه، جدیتر از هر زمانی است.
منتقدان دیروز و امروز این قانون، حال با توجه به کارنامه کاری این قانون، بر درستی تحلیلها و انتقادهای خود پافشاری میکنند و موافقان حذف یارانهها از اجرای بد و تغییر در رویکرد دولت یازدهم در اجرای این قانون سخن میگویند.
رسانههای ایران در هفتههای اخیر محل منازعه این دو دیدگاه درباره قانون هدفمندی یارانهها بوده است، خلاصهای از چند تحلیل منتشر شده در هفته اخیر را همخوان کردهایم:
دیوار کج یارانهها
صادق زیباکلام، استاد علوم سیاسی دانشگاه، در یادداشتی که برای روزنامه آرمان نوشته است، پرداخت یارانهها را با دیوار کجی مقایسه کرد که معمار آن یعنی محمود احمدی نژاد، خشت نخست آن را کج گذاشته و به نوشته این تحلیلگر مسایل سیاسی ایران، دیوار کج یارانهها تا به امروز همچنان کج بالا رفته است.
آقای زیبا کلام در ادامه یادداشت خود یادآوری کرده است، «زمانی که ایشان خشت اول پرداخت یارانهها را کج گذاشت، چون احمدینژاد بود کل اصولگرایان از او به واسطه این حرکت تاریخی تعریف و تمجید و ستایش کردند. آن زمان اصولگرایان صف بسته بودند تا به حمایت تمام قد از او بپردازند.»
آقای زیباکلام در ادامه یادداشت خود به تخلفات دولت پیشین در اجرای قانون هدفمندی یارانهها اشاره کرده و نوشته است: «دولت آقای روحانی از همان روز اول باید قرص و محکم یک ریال بابت یارانهها نمیپرداخت. آقای رئیسجمهور و دستیارانشان باید در تلویزیون حاضر میشدند و واقعیتها را به مردم به زبان ساده توضیح میدادند.»
این استاد علوم سیاسی دانشگاه، از ادامه پرداخت یارانهها در دولت یازدهم انتقاد کرده و تصریح میکند که «هر ماهی که ایشان این کار اشتباه را انجام میدادند، به آن مشروعیت بخشیده و نپرداختن را برای خودشان سختتر میکردند.»
صادق زیباکلام در یادداشت خود، اذعان کرده که «اخذ تصمیماتی که باعث نارضایتی مردم میشود سخت است اما در بلندمدت میتوان این سؤال را مطرح کرد که تا کجا و تا به کی میخواهیم حقیقت را به مردممان به زبان ساده نگوییم؟»
میراث احمدینژاد؛ دولتی ورشکسته
مهدی تقوی، اقتصاددان و استاد اقتصاد دانشگاه علامه طباطبایی، معتقد است که «اقتصاد ایران به وضعیت وحشتناکی رسیده است.»
او یادداشت خود را که در روزنامه شرق به چاپ رسیده با این جمله شروع کرده و «دولت ورشکسته» را «میراث احمدینژاد» توصیف کرده است.
آقای تقوی در این تحلیل، با اشاره به آمار و ارقام شاخصهای کلان اقتصاد ایران همچون نرخ منفی ۵ و ۴ دهم درصدی رشد اقتصادی ایران در سال ۹۱، «علت اصلی این اتفاقات را در نحوه تفکر مشاوران اقتصادی احمدینژاد و حتی خود او جست و جو کرده است.»
به نوشته این استاد اقتصاد کلان دانشگاه، «رییسجمهوری سابق ایران، کوچکترین اطلاعی از اقتصاد نداشت، اما با این حال به نظر کارشناسان اقتصادی هم اهمیتی نمیداد.»
آقای تقوی در ادامه یادداشت خود تاکید میکند که «اجرای قانون هدفمندی یارانهها کشور را به این حال و روز انداخت.»
به اعتقاد این اقتصاددان، «احمدینژاد به توصیه مشاورانش اشتباه دولت رفسنجانی را دوباره تکرار کرد و کشور را با عقبماندگی بسیار تحویل روحانی داد.»
مهدی تقوی در پایان تحلیل خود «نتیجه هشت سال عملکرد دولت محمود احمدینژاد را تحویل دولتی ورشکسته به حسن روحانی میداند که به اعتقاد این اقتصاددان» سالها برای آبادانی آن باید دوید.
ابتدا کنترل تورم، سپس قیمت گذاری
حجت قندی، اقتصاددان، در یادداشتی که برای روزنامه دنیای اقتصاد نوشته، به نکاتی درباره تعیین نرخ دلار پرداخته است.
چند هفتهای است که موضوع تعیین نرخ ارز و چگونگی تعیین آن در اقتصاد ایران، به موضوع بحثها و تحلیلهای اقتصاددانان بدل شده است.
آقای قندی در این یادداشت، تاکید کرده که «نحوه گفتار بانک مرکزی و وزارت اقتصاد در چند سال اخیر بسیار غیرحرفهای و عامیانه بوده است.»
او در ادامه توصیه کرده که بانک مرکزی «نحوه سخن گفتن خود را هم از نظر اقتصادی و هم از نظر سیاسی حرفهای و به دور از جنجال کند تا اعتبار به این بانک برگردد.»
آقای قندی با تاکید بر اینکه حفظ ارزش پول ملی حق مردم است، برای پیشگیری از تکرار شوکهای ارزی در آینده تاکید کرده است که برای این منظور ابتدا باید تورم کنترل شود، پس از آن باید استراتژیای اتخاذ شود که بر اساس آن شوکهای ناشی از تغییرات درآمد ارزی بر اقتصاد، کاهش یابد.
این اقتصاددان، در ادامه توصیههای خود، نوشته است «تا زمانی که دولت موفق نشده است، تورم را برای چند سال متوالی به کنترل کامل درآورد و تا زمانی که مکانیزمهای جذب شوکهای ناشی از تغییرات درآمد ارزی شروع به کار نکردهاند، دولت از قیمتگذاری ارزی بپرهیزد.»
از: رادیو فردا