ترجمه از New Yorker، از نشریات معتبر امریکا. تاریخ انتشار:. March 4, 2022
ترجمه محسن قائم مقام
“Comment, Servant of the People”
تفسیر: “خادم مردم”
در حساس ترین و نتیجه سازترین ساعت دراروپا، ازهنگام سقوط اتحاد شوروی، زمانیکه یک خودکامه و کینه توربه اوکراین حمله می کند و سیاه کارانه اشاره به اندازه زرادخانه اتمی خود می نماید، یک کمدین نقش وینستون چرچیل را بعهده گرفته است. ولودمیر زلانسکی، رئیس جمهوراکراین تا حد زیادی برصدا ی خود تکیه نموده است تا الهامی برای جهندگی کشورش باشد. بخش بزرگتر دلسرد شده و شکسته جهان به دعوت او پاسخ داد.
کوشش ولادیمیر پوتین در تسخیر اوکراین و انداختن حکومت دمکراتیک آن و جذب و درکشیدن کشور به امپراتوری، با تصور عرفانی، Russky Mir، یک جهان روسی، در مراحل آغازین خود، می باشد. این حمله هم اکنون منجر به کشته شدن هزاران تن و بحرانهای مهاجرتی غول آسا شده است. این درحالی است که در روز های اول کشتار ضعف ارتش روسیه نشان داده شد. هرچند برخی از حسابها ممکن است نادقیق باشند، ولی روشن است که سربازان اوکراینی و افراد غیرنظامی مسلح، هلیکوپترهای روسی را سرنگون کردند، تانکهای روسی را منهدم ساختند و بطور کلی کوشش پوتین برای پایمال کردن شهرهای بزرگ را در چند روز کند نمودند.
زلنسکی مردم خود را مسحور روشنی زبان خود نموده است. چرچیل در مقاله «داربست فصاحت و بلاغت» می نویسد “نسبت به تمامی استعداد هائی که به بشر ارزانی شده، هیچکدام گرانبها ترازهدیه سخنوری نیست. کسی که برآن دست داشته باشد، قدرت با دوام تراز یک سلطان بزرگ را اعمال خواهد نمود”. چرچیل از دستگاه بی سیم بهره برد، و با بکار بردن خالی- کلمه آهنگ و اوزان، هموطنان بریتانیائی اش را صف آرائی کرد. زلینسکی با یک smartphone (گوشی هوشمند) و ساده ترین طرز بیان حضور خود را در خط مقدم نشان می دهد. “Ya, tut “، او در حالیکه در خیابان در کیف ایستاده بود، خطاب به هموطنان اوکراینی اش گفت، من اینجایم. او از پناهگاهش در پایتخت شرح حمله موشک روسی و تلفات غیرنظامیان را به اعضای پارلمان اروپا با صدائی پرطنین، ابراز داشت. که حتی مترجم زبان انگلیسی نتوانست احساسات او را در ترجمه در بر بگیرد.
زلینسکی رهبرمحبوب نادری است. او در Kryvyi Rih یک شهرخطرناک، شهر فولاد در جنوب شرقی کشور پرورش یافت. شهری که در اشغال نازی ها هزاران اوکراینی، بخصوص یهودی ها کشته شدند. شاگرد مدرسه، متوسطی بود. او یک گروه کمدی بنام kravtal 95 را رهبری نمود. او در ۲۰۱۵، به توسعه، سیتکوم، سریال کمدی تلویزیونی، «خادم و مردم» کمک نمود. و در اینجا، درجائی که پست مدرنیزم (postmodernism) رقم می زند: زلینسکی نقش واسلی هولوبرودکو، معلم دبیرستانی که زندگی اش زمانیکه او نقش سه گانه (triade)، فساد سیاستمداران را انجام می دهد، تغییر می کند. شاگرد مدرسه ای از او فیلم برداری می کند و این ویدیو همه گیر می شود. صداقت شکوه آمیزش تاری را در مردم اوکراین به نوازش می آورد و…. او رئیس جمهور برگزیده اوکراین می شود.
“خادم و مردم” کمدی گسترده و گستاخانه ای بود، بیشتر شبیه Benny Hill تا Noel Coward، و موفقیت آمیز بود. بعد از چند فصل، به نظر زلینسکی رسید که داستان و افسانه امکان دارد که به واقعیت و حقیقت تحقق پیدا نماید. و نقشی که او در تلویزیون بازی میکرد درست همان باشد که کشور به آن نیاز دارد.
زلینسکی به جاشوآ یافا در نیویورکر گفت، “من شروع کردم به شوخی گرفتن و مسخره کردن سیاستمداران، وبا این کار نشان دهم، چگونه اوکراینی که من میخواهم را به بینم.
در ۲۰۱۹ زلینسکی توجهات بسیار بیشتری از آنچه او هرگز میخواست را بدست آورد. و این زمانی بود که دانالد ترامپ با زیرکی و ظرافت مافیا دان Mafia Don، به او تلفن زد تا “لطفی” را تقاضا نماید: یا کسب و کار، business هانتر بایدن، پسر جو بایدن در کار انرژی دراوکراین را خراب کن. یا آنکه امریکا از صد ها ملیون دلار کمک نظامی به اوکراین ممانعت خواهد نمود. این سخت نبود که این تقاضای اوباشانه را، که محور استیضاح اول ترامپ بود را بیاد نیاورد، زمانیکه رئیس جمهور پیشین، هفته پیش، اعلام نمود که تهاجم به اوکراین “نبوغ” بود.
پیش از جنگ محبوبیت زلینسکی کاهش یافته بود. الیگارش ها به نفوذ در اوکراین، حد اقل در مطبوعات ادامه میدادند. پیش از تهاجم او با بایدن بر سر اینکه بایدن اصرار داشت تخمین زدن های جاسوسی و اینتلیجنس را در مورد قریب الوقوع بودن حمله را افشا کنند، اختلاف داشت. بجای آین نظر، زلینسکی ترجیح میداد تا چشم انداز جنگ را به حد اقل برسانند. و زمانیکه تانک ها سرازیر شدند زلینسکی خطاب به مردم اش گفت: او هرگز اوکراین را ترک نخواهد کرد. “ایگور ناویکو، مشاور پیشین، از خانه خود در کیف گفت: “او حس ششم بازیگر را داشت که بداند مردم چه میخواهند – او تصویب و عدم تصویب ایشان را احساس می کرد. “او در هنگام بحران همچون ذره بینی است که انرژی های مردم را در پرتو و شعاع واحدی می تاباند”.
نباید به توهم راه داد. حتی نافذ ترین فصاحت ها و بلاغت ها یک سیستم دفاعی ضد تانک نمی تواند باشد. خارکیف، ماریوپل و شهرهای دیگر در زیر بمباران قرار دارند. نیروهای روسی به کارخانه های نیروهای اتمی حمله برده اند. چه ترحمی پوتین به کیف خواهد داشت؟ در سابقه آرامشی نیست. بیست و دو سال پیش، او گروزنی، مرکز چچن، را با خاک یکسان کرد. هزاران غیر نظامی کشته شدند. و او هیچگاه ملتهب تر از امروز نبوده است.
برعکس زلینسکی، پوتین بطور افزاینده ای منفصل و متوهم است. رتبه بندی بالای تصویب او از سوی مردم، با تبلیغات بی وقفه، و تصویر ثبات ملی، در قدرت سینه عریان کردن، باد کرده شده است. با توجه به عکس العمل خفیف جهانی به ماجراجوئی های او در گرجستان، در ۱۹۰۸ و در کریمه و ناحیه دنباس در۲۰۱۴، پوتین عملیات خود را ظاهرا با اعتماد و بی سروصدا انجام داد. و بوضوح باور کرد که او می تواند روی مدرنیزاسیون نیروی های نظامی خود و حواس پرتی و گیجی، ضعف و تفرق در دشمنانش تکیه نماید. او اشتباه کرده بود.
تحریمهای اقتصادی پیچیده که بر روسیه قرار داده شده بسختی نمادین می باشند. روبل بشدت پائین افتاد. با پیش بینی سقوط غول آسا، بازار سهام روسیه تمامآ هفته پیش بسته ماند. بانکهای سوئیس بسیاری از حسابهای روسی را مسدود نمودند. آلمان احتیاط های پس از جنگ خود را کنار گذاشت وهزینه کردن دفاعی خود را افزایش داد و به کم کردن وابستگی به انرژی روسیه رو آورد. کمیته بین المللی المپیک، تأسیسات مختلف اداری فوتبال، و شرکت های تجاری بیشماری – که بندرت شجاعت اخلاقی از خود بخرج داده بودند- در تحریم روسیه همکاری کردند.
هزاران روسی، بخصوص درمیان نخبگان شهری، با پیش بینی پایان موجودیت قابل تحمل، عازم گرجستان، ارمنستان، ترکیه و فراتر هستند. آنها که در روسیه باقی می مانند- اکثریت بزرگ- محتملآ خود را در کشوری، منزوی و عمیقآ بیشتر اقتدارگرا، محتملآ در تحت حکومت نظامی، می یابند. میشا فیشمن یکی از گویندگان خط اول TV Rain، آخرین ایستگاه مستقل تلویزیون روسی، می گوید: “کشور درست در جلوی چشم شما درحال فروپاشی است”.
تنها کسی که می تواند به تهاجم پایان دهد کسی است که آنرا برانگیخت. یک آدم خوش بین نشان میدهد که با لااقل، با تعداد کمی از مدیران اجرائی انرژی و صداهای نارضایتی الیگارشی، امکان دارد که پوتین در برابر یک انقلاب آسیب پذیر باشد. اما دریک مدت کوتاه، او هر کاری از دستش بر می آید را انجام خواهد داد که مخالفان را در خیابان و در میان دوستان و ساتراپ ها، سرکوب نماید. زلینسکی هم اینرا خوب می داند. او صدائی نه تنها برای الهام بلکه رئآلیسم کامل است. او گفت، ” این سینما نیست”، مانند شخصی سخن گفت که میداند، او ممکن است زنده نباشد تا آزادی کشوری که برای دفاع از آن سوگند خورده است را جشن بگیرد.
David Remnick