مجید محمدی: نشانه‌های شکست میدانی پوتین در اوکراین دارد به تدریج آشکار می‌شود

چهارشنبه, 3ام فروردین, 1401
اندازه قلم متن

مجید محمدی

پوتین و مشاورانش در حباب توهمات و بایدن و مشاورانش در حباب واماندگی زندگی می‌کنند

SERGEY BOBOK / AFP

آن گونه که از سخنان پوتین و مقامات دولت او و اقدامات آنها در ماه‌های قبل از حمله و بعد از آن برمی‌آید، روسیه برای تحقق چهار هدف به اوکراین حمله کرد:

۱. بسط حوزه نفوذ در جمهوری‌های جدا شده از اتحاد جماهیر شوروی سابق و اروپای شرقی و ارعاب کشورهای آسیای میانه، و در نتیجه احیای امپراتوری شر 

۲. تضعیف ناتو با ارعاب اعضای این پیمان در اروپای شرقی و ترساندن کشورهایی که عضو ناتو نیستند (مثل سوئد و فنلاند) از این که با ناتو همکاری کنند یا به ناتو بپیوندند

۳. غیر نظامی کردن اوکراین

۴. تغییر رژیم دمکراتیک و قانونی در آن کشور 

تصور پوتین این بود که اولا در عرض دو روز کی‌یف را فتح، و در رژه پیروزی شرکت خواهد کرد. او مثل اسلام‌گرایان، لیبرال‌دمکرات‌های غربی را بی‌جنبه و بی‌غیرت و ناکارآمد، و تنها چچن‌های استخدام شده توسط خود را باغیرت و جنگاور تصور می‌کرد و نمی‌توانست تصور کند که دولت و مردم اوکراین در برابر تجاوز او خواهند ایستاد. دوم این که فکر می‌کرد که با حضور هزاران ثروتمند روسی نزدیک به کرملین در کشورهای غربی و مدارای دولت‌ها و سیاستمداران غربی با شبکه فساد او و نیز مداراهای قبلی با حمله به گرجستان و اشغال کریمه، فشار قابل توجهی بر او از سوی دولت‌های غربی وارد نخواهد شد. سوم آن که می‌پنداشت استفاده از نیروهای بدنام چچنی و حمله به مناطق مسکونی، ارتش اوکراین را مرعوب خواهد ساخت، و چهارم آن که با وجود دولت بایدن، ایالت متحده عمدتا کنار گود خواهد نشست و به کمک‌های مالی قناعت خواهد کرد. اما محاسبات اول تا سوم وی در این زمینه نادرست از آب درآمد. 

پس از چهار هفته تجاوز ارتش روسیه به اوکراین، باید دید که پوتین تا چه حد در تحقق سه هدف فوق موفق شده است. پوتین در هر چهار هدف فوق نه تنها موفق نشده است که به اهدافش دست یابد، بلکه نتیجه معکوس گرفته است. 

شکست میدانی، روانی، تبلیغاتی، و اخلاقی از مردم اوکراین 

در هفته اول جنگ، روسیه اکثریت نزدیک به اتفاق مردم اوکراین را با به صحنه آوردن تانک‌ها و نفربرها و بعد بمباران مناطق غیرنظامی، از دست داد. هزاران فیلم گرفته شده توسط مردم عادی، و نه خبرنگاران، از مواجهه مردم با تانک‌ها و سربازان روس، نشان می‌دهند که مردم عادی ارتش روسیه را ارتشی متجاوز می‌دانند و استقلال و تمامیت ارضی کشور خود را خواستارند. حتی اگر ارتش روسیه با ویران کردن اوکراین همه این کشور را اشغال و ارتش اوکراین را نابود کند، دیگر غیرممکن است که پوتین مردم اوکراین را در سمت خود داشته باشد. هیچ ملتی با ۱۰ میلیون آواره (تا این زمان) متجاوز را «آزادیبخش» تصور نمی‌کند.

اوکراین سال ۲۰۲۲ کریمه نیست که پوتین بتواند با یک همه‌پرسی قلابی آن را ضمیمه خاک روسیه کند.  هر دولت دست‌نشانده‌ای که مسکو در کی‌یف روی کار بیاورد (به فرض دشوار اشغال کی‌یف) بلافاصله بعد از خروج ارتش روسیه سقوط خواهد کرد؛ عین اتفاقی که در افغانستان پس از خروج ارتش اتحاد جماهیر شوروی افتاد. اگر در دوران تجمع نیروهای روسیه در مرز اوکراین یا دو روز اول، تصور شکست روسیه کمتر مطرح می‌شد، امروز پس از چهار هفته این شکست در عرصه نبرد، یک احتمال معقول به حساب می‌آید. ارتش روسیه نشان داده است که تنها قادر است با موشک و توپ و بمباران مناطق نظامی و غیرنظامی را با خاک یکسان کند، اما در پیشروی در صحنه نبرد میدانی قابلیت زیادی ندارد. گزارش‌ها از بازداشت یکی از مقامات بالای سازمان جاسوسی روسیه نشان از ناکارآمدی این سازمان در تدارکات اطلاعاتی حمله به اوکراین دارد. 

پوتین در حمله به اوکراین متحدان اروپایی و بخش قابل‌توجهی از تجارت خود با این قاره را از دست داد و بخش‌هایی را نیز به زودی از دست خواهد داد. تحت تاثیر افکار عمومی، بساط ماشین تبلیغاتی روسیه (مثل تلویزیون آر تی) در غرب برچیده شد. از ۶۰۰ میلیارد دلار ذخایر روسیه در بانک‌های خارجی، حدود ۴۰۰ میلیارد دلار آن ضبط شده است. در نتیجه حمله روسیه و نگرش منفی افکار عمومی، اگر سیاستمدارانی در اروپای شرقی و غربی نیم نگاهی به روسیه و سبک رهبری پوتین داشتند، باید با روسیه پوتین فاصله بگیرند. دوران دعوت پوتین به اتریش برای مراسم عروسی وزیر خارجه به پایان رسیده است. حتی آنها که سبک رهبری پوتین یا سیاست‌های او را می‌پسندیدند، اکنون باید با مردم اوکراین همراهی کنند.  

دادگاه بین‌المللی عدالت حکم داده است که روسیه اقدامات خود را در اوکراین متوقف کند و تحقیق در مورد احتمال جنایت جنگی دولت روسیه را آغاز کرده است. از ۱۵ عضو این دادگاه، ۱۳ عضو به نفع این حکم رای دادند و تنها دو قاضی روس و چینی با آن مخالفت کردند. دادگاه حقوق بشر اروپایی نیز تحقیقات خود را آغاز کرده است. این امر می‌تواند به محاکمه پوتین و فرماندهان نظامی او منجر شود. پوتین این اقدامات قضایی را نادیده می‌گیرد، اما این حکم، تحریم‌ها علیه دولت پوتین را مشروع می‌کند. دادگاه‌های بین‌المللی در حال جمع‌آوری و ثبت و ضبط شواهد مربوط به جنایات جنگی و نسل‌کشی پوتین در اوکراین هستند. این اقدامات قضایی، روسیه را رسما به یک عضو یاغی در عرصه بین‌المللی تبدیل می‌کند. در نتیجه، روسیه از سازمان‌ها و مجامع بین‌المللی کنار گذاشته می‌شود (موقتا به صورت تعلیق).

تقویت ناتو و افزایش بودجه‌های نظامی در کشورهای عضو آن

ایرلند در دوران مابعد جنگ جهانی دوم موضعی خنثی در برابر ناتو داشته است، اما پس از حمله پوتین به اوکراین، موج درخواست افکار عمومی برای پیوستن به ناتو در این کشور در حال برآمدن است. در فنلاند در هفته سوم جنگ ۶۲ درصد موافق پیوستن به ناتو شده‌اند و تنها ۱۵ درصد مخالف آن هستند. پوتین نه تنها ناتو را از پیمانی در حال بی‌اثر شدن نجات داد، بلکه هم موجب افزایش بودجه‌های نظامی کشورهای عضو، و هم تشویق پیوستن کشورهای غیر عضو به آن شده است. برای اولین بار در تاریخ اتحادیه اروپا، این اتحادیه به یک کشور خارجی سلاح ارسال کرد. آلمان غیر از سهمی که به ناتو می‌پردازد، ۱۰۰ میلیارد دلار در امور دفاعی هزینه خواهد کرد و هواپیماهای جنگی اف ۳۵ خواهد خرید. ناتو نیز مانورهای نظامی خود را از سر گرفته است؛ مثل مانور اخیر در مناطق شمالی نروژ.    

نظامی شدن شهروندان اوکراینی

برای غیرنظامی کردن یک کشور بدان حمله نمی‌کنند، چون در شرایط جنگی، همه کشورها شهروندان خود را مسلح می‌کنند و شهروندان به نیروهای نظامی می‌پیوندند. پوتین با حمله به اوکراین موجب مسلح شدن میلیون‌ها اوکراینی و گرفتن تعلیمات نظامی توسط آنها شده است که حتی اگر روسیه کل این کشور را اشغال کند، تا سال‌ها سربازان آن در خیابان‌ها و کوچه‌ها کشته خواهند شد. هیچ دولتی، حتی با تضمین‌های امنیتی ابرقدرت‌ها، شاید تا یک دهه نتواند این اسلحه‌ها را از دست مردم بگیرد و تنها یک دولت منتخب مردم در یک فرایند دمکراتیک می‌تواند به شکل محدود، شهروندان عادی را خلع‌سلاح کند. 

محبوبیت رهبران دمکرات در اوکراین

پوتین نمی‌خواهد یک دمکراسی در حال شکوفایی و مرفه در همسایگی خود داشته باشد، چون روس‌ها  ممکن است همان را در کشور خود بخواهند. اما حمله روسیه نه تنها از محبوبیت دولت دمکراتیک اوکراین در میان مردم این کشور نکاست، بلکه زلنسکی را به یک رهبر محبوب بین‌المللی تبدیل کرد که هر روز پارلمان‌های یکی از کشورهای غربی را مورد خطاب قرار می‌دهد و هر روز با رهبران کشورها تلفنی صحبت می‌کند. علت هم این بود که زلنسکی راه غنی، رئیس جمهوری افغانستان، را در فرار در پیش نگرفت و به مسلح کردن مردم برای مقاومت پرداخت. مقامات اجرایی و پارلمانی اوکراین به‌رغم جوانی، نشان دادند که دیپلمات‌ها و مدیران قابلی در مواجهه با بحران‌های اجتماعی و مدیریت جنگ و اطلاع‌رسانی مربوط به آن بوده‌اند. آنها متحدا علیه تجاوز نظامی عمل کرده‌اند.

واکنش منفعلانه دولت بایدن

سیاست دولت بایدن در برابر آمادگی پوتین برای جنگ و بعد حمله به اوکراین، بدین قرار بوده است: انفعال و واماندگی کامل در پیشگیری و بعد کمک‌های قطره چکانی، آن هم دیرهنگام. از حدود دو ماه قبل از ۲۴ فوریه و حمله نظامی روسیه، مقامات امریکایی خبر داشتند که پوتین می‌خواهد حمله کند و بایدن چندین بار از این موضوع سخن گفت. اما پس از دو هفته از شروع حمله، موشک‌های استینگر که تنها اهداف نزدیک به زمین را می‌توانند بزنند (مثل هلیکوپتر) و پس از سه هفته ۱۰۰ پهپاد سوئیچ بلید که می‌توان از آنها برای زدن تانک استفاده کرد، از سوی امریکا در اختیار دولت اوکراین قرار گرفت. دولت بایدن برای عدم تحریک پوتین (که بنا به یک مثل فارسی «نزده می‌رقصد») می‌گذارد تا مردم غیرنظامی کشته شوند و افکار عمومی آماده شود و بعد دیرهنگام به اوکراین کمک کنند. 

دولت بایدن پیش از شروع حمله می‌توانست سیستم‌های دفاع اس ۳۰۰ را که برخی از کشورهای اروپایی عضو ناتو در اختیار دارند و ارتش اوکراین می‌تواند با آنها کار کند و کاملا جنبه دفاعی دارد، در اختیار اوکراین بگذارد، اما این کار را نکرد و زلینسکی پس از سه هفته از آغاز جنگ، این موضوع را در سخنرانی برای کنگره امریکا مطرح کرد.

از: ایندیپندنت 


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.