هدف خامنه‌ای از مذاکرات اتمی

چهارشنبه, 22ام آبان, 1392
اندازه قلم متن

bashirtash

پایان یافتن معضل اتمی اتفاق خوبی برای مردم ایران خواهد بود، اما قرار نیست هیچ تغییر دیگری رخ دهد. اکنون نیز بسیاری از مردم ایران خوشحال‌اند و شاید تصور می‌کنند که پایان مسئله اتمی آغاز اصلاحات داخلی است؛ اما، بر خلاف توهم این دسته از ایرانیان، باز هم تغییری در سیاست‌های کلان و ماهیت جمهوری اسلامی رخ نخواهد داد

خامنه‌ای از مذاکرات اتمی چه می‌خواهد؟ جواب بسیار ساده است. جنبش سبز و، بیش از آن، تحریم‌های بین‌المللی جمهوری اسلامی را به بحرانی شدید و خطرناک گرفتار کرده بود. خامنه‌ای از چندین ماه پیش از انتخابات متوجه وضع وخیم نظام شده بود. طرح کنگره آمریکا برای قطع کامل صادرات نفت ایران می‌توانست آخرین راه‌های حیات اقتصادی جمهوری اسلامی را ببندد. خامنه‌ای می‌دانست که در مسئله اتمی به آخر خط رسیده است و، اگر عقب‌نشینی نکند، کلیت نظام جمهوری اسلامی به خطر می‌افتد. شاید وی در ابتدا فردی مانند ولایتی را گزینه خوبی برای حل مسئله اتمی می‌دانست؛ اما با نزدیک شدن به روز انتخابات دریافت که انتخاب روحانی، با توجه به حمایت بخشی از مردم از او، زدن دو هدف با یک تیر است: هم می‌توان حل مسئله اتمی را به او سپرد و هم جنبش سبز را خاتمه داد و از شدت بحران عدم مشروعیت نظام کاست.

چه تغییری قرار است در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایجاد شود؟ خود خامنه‌ای پاسخ آن را داده است: «نرمش قهرمانانه». منظور از نرمش قهرمانانه چیست؟ حل ــ دست‌کم نسبی ــ معضل اتمی برای دور شدن خطر حمله نظامی آمریکا به ایران، رفع خطر قطع کامل صادرات نفت، و کاهش تحریم‌های شدید اقتصادی علیه ایران. همین و بس. البته که رفع خطر حمله نظامی آمریکا و کاهش تحریم‌ها اتفاق خوبی برای مردم ایران است، اما قرار نیست هیچ تغییر دیگری رخ دهد. مذاکره با نمایندگان دولت آمریکا به هیچ‌ وجه به معنای برقراری رابطه سیاسی با آن کشور نیست. جمهوری اسلامی به دشمنی با آمریکا نیاز دارد و برقراری رابطه سیاسی با آمریکا ماهیت جمهوری اسلامی را دگرگون می‌کند. پس قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد.

جمهوری اسلامی پیش از این نیز دو بار در چنین وضعی گرفتار شده بود: ماجرای گروگان‌گیری، جنگ ایران و عراق. در اولی، آزاد کردن گروگانها و، در دومی، پایان دادن به جنگ بدل به تابو شده بود و، در تبلیغات حکومتی، طرفداران آزادی گروگان‌های آمریکایی و پایان دادن به جنگ «سازشکار» و حتی «خائن» خوانده می‌شدند. اما در نهایت جام زهر نوشیده شد و نرمشی قهرمانانه صورت گرفت.

کسی فکر نمی‌کرد که نمایندگان دولت رجایی در برابر نمایندگان دولت آمریکا ــ با وساطت الجزایر ــ قرار گیرند و برای آزادی گروگان‌ها مذاکره کنند. تنها ۴۴٠ روز پیش از این مذاکرات، مهدی بازرگان، نخست وزیر وقت، به علت مذاکره با نماینده دولت آمریکا هدف شدیدترین حملات قرار گرفته و «سازشکار» و «خائن» خوانده شده بود. اما این بار بهزاد نبوی به نمایندگی از دولت رجایی بی هیچ نگرانی با دولت آمریکا مذاکره کرد. این مذاکرات منجر به امضای قرارداد الجزایر میان ایران و آمریکا و آزادی گروگان‌ها شد. با این قرارداد، میلیارد‌ها دلار از دارایی‌های ایران دودستی تقدیم آمریکا شد؛ اما دولت وقت آن را «پیروزی» خواند. گروگان‌گیری دیپلمات‌های آمریکایی، که بزرگ‌ترین لطمات را به ایران وارد کرده است، با آزادی آنها پایان یافت؛ چون نگهداری آنان دیگر سودی برای جمهوری اسلامی نداشت: با شروع جنگ، ایران مجبور شد گروگان‌ها را آزاد کند. البته که پایان یافتن بحران گروگان‌گیری اتفاق خوبی برای مردم ایران بود؛ اما قرار نبود که هیچ تغییر دیگری رخ دهد. در آن زمان، برخی تصور می‌کردند که، پس از آزادی گروگان‌ها، جمهوری اسلامی به سوی اصلاح گام برخواهد داشت؛ اما، بر خلاف این توهم، تغییری در سیاست‌های کلان و ماهیت جمهوری اسلامی رخ نداد و حتی آزادی گروگان‌ها ابزاری شد برای تثبیت هر چه بیشتر دیکتاتوری و جلوگیری از سقوط آن. اتفاقاً پس از آزادی گروگان‌ها، جمهوری اسلامی به سرعت به سوی اختناق هر چه بیشتر گام برداشت و، چند ماه بعد از آن، رئیس جمهور «لیبرال» و «سازشکار» را، که از آزادی‌های فردی و اجتماعی و سیاسی ایرانیان دفاع می‌کرد، به کنار زد و اعدام‌های گسترده را آغاز کرد.

جنگ شروع شده بود و این بار طرفداران پایان دادن به جنگ ملقب به «سازشکار» و «خائن» شده بودند؛ جنگ را بایستی تا رفع فتنه در عالم ادامه داد و فقط خائنان بودند که تصور صلح با صدام حسین را در ذهن می‌پروراندند. جنگ مقدس ادامه یافت و صدها هزار کشته و مجروح بر جای گذاشت، اقتصاد کشور متلاشی شد، و حکومت در خطر افتاد. پس جام زهر نوشیده شد: با اعلام قبول قطعنامه ۵٩٨ شورای امنیت، نمایندگان ایران و عراق، با وساطت مسئولان سازمان ملل متحد، پای میز مذاکره نشستند و جنگ بدون جبران خسارات ایران‌ به پایان رسید. جمهوری اسلامی این پایان را «پیروزی بزرگ» خواند. البته که پایان یافتن جنگ هشت‌ساله با عراق اتفاقی فرخنده برای مردم ایران بود، اما قرار نبود که هیچ تغییر دیگری رخ دهد. این بار عده بیشتری از مردم تصور کردند که با پایان جنگ رژیم به سوی اصلاح گام برخواهد داشت؛ اما، باز هم بر خلاف توهم آنان، تغییری در سیاست‌های کلان و ماهیت جمهوری اسلامی رخ نداد؛ چراکه اصلاً هدف از پایان دادن به جنگ جلوگیری از سقوط جمهوری اسلامی و لاجرم تثبیت هر چه بیشتر دیکتاتوری بود. با پایان جنگ، اختناق هم شدت یافت: حکومت بیش از چهارهزار زندانی را اعدام کرد و قائم‌مقام رهبری، آیت‌الله منتظری، که منتقد برخی از سیاست‌های نظام و خواستار بازتر شدن فضای سیاسی کشور بود، برکنار شد.

جمهوری اسلامی بیش از ده سال است که بر طبل انرژی هسته‌ای می‌کوبد؛ روزنامه‌ها از انتقاد درباره این سیاست ایران‌بر‌باد‌ده منع شده‌اند؛ مخالفان چنین سیاستی «سازشکار» و «خائن» خوانده شده‌اند؛ و این سیاست ضدملی صدها میلیارد دلار خسارت به ایران وارد کرده است. اما فقط تحریم‌های سنگین اقتصادی، که ممکن بود به تحریم کامل نفت ایران بینجامد و نیز خطر حمله نظامی به کشور، باعث شد که این بار نیز «نرمشی قهرمانانه» صورت بگیرد. در حالی که تا چندی پیش مذاکره با آمریکا «خیانت» یا «بی‌غیرتی» خوانده می‌شد، اکنون نمایندگان ایران و آمریکا با وساطت اشتون پای میز مذاکره نشسته‌اند تا مسئله اتمی را حل کنند. جمهوری اسلامی پایان مسئله اتمی را هم «پیروزی بزرگ» خواهد خواند. البته که پایان یافتن معضل اتمی اتفاق خوبی برای مردم ایران خواهد بود، اما قرار نیست هیچ تغییر دیگری رخ دهد. اکنون نیز بسیاری از مردم ایران خوشحال‌اند و شاید تصور می‌کنند که پایان مسئله اتمی آغاز اصلاحات داخلی است؛ اما، بر خلاف توهم این دسته از ایرانیان، باز هم تغییری در سیاست‌های کلان و ماهیت جمهوری اسلامی رخ نخواهد داد. هدف حکومت از این مذاکرات تنها ممانعت از سقوط جمهوری اسلامی است و، در نتیجه، ممکن است به تثبیت هر چه بیشتر دیکتاتوری بینجامد. این مسئله را جمهوری اسلامی به صورتی واضح بیان می‌کند؛ اما عده‌ای علاقه‌ای به فهم آن ندارند. هنوز مذاکرات به نتیجه نرسیده، موج اعدام به راه افتاده است.

پایان یافتن بحران‌های گروگان‌گیری و جنگ با عراق و معضل اتمی همگی به‌خودی‌خود اتفاقات خوبی بوده و هستند، چه هر یک از این ماجراجویی‌های غیرمسئولانه و ضدملی جمهوری اسلامی توش و توان از ملت ایران گرفته است؛ اما باید هوشیار بود که پایان هیچ یک به معنای تغییر ماهیت و رویه‌های جمهوری اسلامی یا گام نهادن حکومت در راه تغییر و اصلاح نبوده و نیست. «نرمش قهرمانانه» در داخل حاصل نمی‌شود، مگر با فشار داخلی.

bashirtash.org
Facebook.com/saeed.bashirtash
از: گویا


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.