هواداران شرکت در انتخابات ریاست جمهوری اخیر که منتهی به ریاست جمهوری حسن روحانی شد، با وجود پراکندگی در عقاید و وابستگی به طیف های گوناگون، در اصل به گذار مسالمت آمیز از رژیم توتالیتر به دموکراسی دلبسته بوده و هستند و تصور می کنند که با شرکت در انتخابات و انتخاب حسن روحانی توانسته اند به روندی دامن بزنند که نتیجه ی آن موافقتنامه ی ژنو بوده است و تازه از این هم فراتر خواهد رفت.
ایران با توجه به ساختار توسعه یافتگی نسبی که نسبت به همسایگانش دارد و انقلاب مشروطیت آماده ی برگذشتن از توتالیتاریسم اسلامی است ولی رژیم هیچگاه به آن میدان نداده است. اما همه چیز حاکی از آنست که جمهوری اسلامی آگاهانه زمینه را برای تغییراتی مردم فریب آماده کرده است و همانطور که پنج ماه پیش در مقاله ای به مناسبت انتخابات نوشتم آن را نمایشی دانستم که با همکاری رفسنجانی سازمان داده شده است (۱) .
آیا فقط تحریم ها و فشارخارجی عامل این تغییرات بوده است؟
خیر فقط عامل خارجی دخیل نبوده است. رژیم از ماه ها پیش زمینه را برای مصالحه و تحولات ناشی از آن آماده کرده بود. افشای مذاکرات محرمانه حسن روحانی با آمریکا در عمان که از جانب چند منبع از جمله آسوشیتدپرس تأیید شد بیانگر آنست که حسن روحانی بنا به دستور مستقیم رهبری در این مذاکرات شرکت داشته است و این بدان معناست که حکومت بنابه مصالحی خواستار تغییراتی بوده و شخص حسن روحانی نقشی در این میان نداشته است. احتمالاً اگر جلیلی هم انتخاب می شد ممکن بود ظریف و روحانی به سبب تجاربشان برای این مذاکره انتخاب شوند؛ چنانکه همه می دانند احمدی نژاد نیز برای امضای چنین قراردادی (محدود شدن غنی سازی بیست درصدی) قبلاً اعلام آمادگی نموده بود . تغییرات چشمگیر دیگر عبارتند از برکناری سران سپاه (و اگر کمی با سوء ظن نگاه کنیم مرگ مفاجای سریالی سران سپاه در طی سال گذشته) (۲) پیام صریح خامنه ای که سپاه در سیاست دخالت نکند (۳) و محدود کردن سیطره ی اقتصادی سپاه بنا به گفته ی روحانی در سه خط و نه بیشتر (۴) همه از مقدماتی بود که از قبل چیده شده بود. جمهوری اسلامی با توجه به بحران داخلی و نبود حمایت مردم و نداشتن حقانیت در داخل وارد منازعه ای نابرابر با دشمنان خارجی و همسایگان شده بود و با تحریم اقتصادی بی سابقه ای هم روبرو بود؛ پس ناچار می بود تا به انتصاب حسن روحانی در «انتخابات» اخیر تن بدهد وکمی نرمش نشان بدهد. خواهش وتمنای خامنه ای از مخالفان برای شرکت در انتخابات همه ناشی از کوشش برای برپایی نمایشی بود که درماندگی رژیم را بپوشاند و برای رژیم حقانیت بخرد و قلابی بودن انتخابات دوره ی قبل را ماستمالی کند.
بنظر می رسد بیش از همه تحولات داخلی ناشی از کشتارهای ۶۰ و ۶۷ و قتل های زنجیره ای و بویژه حوادث کشتار در عاشورای ۸۸ حقانیت رژیم را در داخل بکلی از بین برده است. جمهوری اسلامی همواره این شانس را داشته است که گروه بزرگی در داخل و خارج از حکومت به سبب سرخوردگی از انقلاب ۵۷ طالب اصلاح آن بوده اند نه برانداختن آن ( بختی که حکومت شاه پیدا نکرد) اما این حکومت هیچگاه گوشش بدهکار شنیدن حرف حساب مردم نبوده و در مقابل آنها از حربه ی حذف و زندانی و اعدام استفاده کرده است . آمدن روحانی و بستن موافقتنامه ی ژنو این امید را در دل بسیاری دوباره زنده کرده است که این روند به دموکراتیزه شده حکومت منجر خواهد شد.
حال حکومتی که با تراشیدن دشمن خارجی سرپا مانده با این مصالحه در باره ی انرژی هسته ای به دشمنی با آمریکا و اسراییل ادامه خواهد داد ؟ حتا اگر چنین شود در داخل و خارج بویژه در لبنان و فلسطین و کشورهای عربی بسیاری از هواخواهان خود را از دست خواهد داد اما چیزی که به هر قیمت در برابرش مقاومت خواهد نمود، اصلاحات به معنای واقعی و دمکراتیزه شدن در داخل است.
رژیم با اعدام های روزانه خود در این ایام این پیام را به مخالفان خود می دهد که مصالحه با دشمنان دیروز به منزله آزادی دادن به مخالفان در داخل نیست. فراموش نکنیم که کشتار ۶۷ بعد از پایان جنگ ایران و عراق واقع گردید. از جانب دیگر می دانیم تا هنگامی که بدیل حکومت به عنوان یک اپوزیسیون جدی ظهور نکرده است پیدایش هیچ زمینهُ مساعدی برای سرنگونی رژیم کافی نخواهد بود . این رژیم در غیاب بدیل بدون داشتن حقانیت (مشروعیت ) و با وجود نارضایی مردمی که ناچار به اطاعت هستند به حکومت خود ادامه خواهد داد. پس از ترور دکتر شاپوربختیار ابتکار اپوزیسیون سازی در دست آدم های رژیم بوده و آنها نیز در قدم نخست خواست های مردم را کاهش داده اند و پس از مدتی هم خود از میانه حذف شده اند و دوباره روز از نو و روزی از نو و اکنون این دور باطل به روحانی رسیده است. البته این بدین معنا نیست که در این تحولات جمهوری اسلامی کمی از خشونت خود نکاسته و به برخی تغییرات جزیی تن در نداده است، ولی این امر به تحولی دموکراتیک نخواهد انجامید و حکومت اسلامی در سایه ی ولایت فقیه تداوم خواهد داشت. تا زمانی که اپوزیسیون نتواند سازماندهی کند و یکپارچه در برابر رژیم قد علم کند این نمایش ها ادامه خواهد داشت. در طی این سال ها طیف بزرگی از چپ تا راست ( حتا رضاپهلوی) بدنبال بخشی از حاکمیت راه افتاده اند و از خود استقلالی نداشته اند. اپوزیسیونی که نتواند استقلال فکری و عملی داشته باشد و درهمه جا در برابر رژیم بایستد و با آن مبارزه کند و هزینه حکومت استبدادی را بالا ببرد اپوزیسیون نیست .
در انتخابات اخیر ریاست جمهوری که رژیم بدنبال بازگرداندن بخشی از حقانیت ( مشروعیت ) خود بود کار به التماس و درخواست خامنه ای کشید که با مشارکت برخی از مردم توانست قدری به هدف خویش نزدیک شود. خواهش خامنه ای برای شرکت در انتخابات بسیار مهم بود (امری که کمتر بدان پرداخته شد). اشکال بخشی از اپوزیسیون سرگردان و برخی منفعل هم در همین است که بتدریج تبدیل به دنبالچه حاکمیت شده و از خودشان استقلالی ندارند و هر از گاهی به ساز رژیم می رقصند. آنچه که تا به امروز از یکپارچکی اپوزیسیون جلوگیری کرده است تهدید خارجی بوده که بخشی از اپوزیسیون را تا مرز یکی شدن و ادغام با رژیم کشانده است.
به هر حال چه اپوزیسیون قدرت داشته باشد و چه نه، اصلاح طلبی ره بجایی نخواهد برد و این که کشور را به پرتگاه بکشانند و سپس صلح بکنند تمهیداتی است که رژیم برای بقای خودش تهیه می کند و حسن روحانی درحقیقت یک امربر است و یا همان که خاتمی گفت یک تدارکاتچی نه چیز دیگر . برخی براین باورند که فقط با میانه روی و مسالمت می توان به دموکراسی رسید درحالی که تاریخ گواهی می دهد که بسیاری از دموکراسی ها از میان جنگ و جدال بیرون آمده اند. یکی از آنها همین انقلاب مشروطیت است. این بهایی است که برای آزادی و دموکراسی باید پرداخت. نمونه هایی نیز داریم که مبارزه از راه مسالمت آمیز به حکومت های استبدادی انجامیده، مثال بارزش که تجربه کردیم انقلاب ۵۷ بود.
رژیم پراگماتیست تر از همیشه چه در داخل و چه در خارج خواستار نجات خود است و میخواهد با مصالحه با آمریکا قدرت خود را در منطقه تثبیت کند ولی معلوم نیست که در داخل ضربه پذیر نباشد. مانورهای پاسداران و تمرین جنگ های خیابانی بسیجیها که اخیراً افزایش گرفته است، به سبب هراس از بروز واکنش داخلی است. خود رژیم فهمیده در خطر است ولی مایه ی تأسف است که اپوزیسیون هنوز این را نفهمیده.
حسن بهگر
۲۰۱۳/۱۲/۰۲ استکهلم
+++
پی نوشت ها :
(۱) در ۲۰۱۳-۰۶-۲۹ در مقاله ای با عنوان «رهبر زیرک و مبارزان ساده لوح» نوشتم :
«بر این باورم که این نمایش با سازش قبلی با رفسنجانی صورت گرفته بود. بدیهی است مناظره و چاشنی های دیگر هم افزوده شد تا بازار گرم تر شود. البته خامنه ای هم نمی خواست شخص مورد نظرش را بشناساند که برای چه و با چه کسی معامله می کند.) این نمایش چندان هم پیچیده طراحی نشده بود ولی رژیم از توان مخفی کاریش بهره ی بسیار برد. تأکید خامنه ای بر این که خانواده او هم نمی دانند که به چه کسی رای می دهد برای این بود که نشان دهد انتخابات در ایران آزاد است و تقلبی درکار نیست و ادعای تقلب در ۴ سال پیش هم دروغ بوده است. »
(۲)۲۸ شهریور ۱۳۹۲برکناری بیش از ۴۰ نماینده رهبر ایران در سپاه
به گزارش تارنمای استانبان بیش از ۴۰ تن از نمایندگان آیتالله علی خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی ایران در سپاه پاسداران استانها و شهرهای ایران از مقام خود برکنار شدهاند.، این افراد پس از برگزاری یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری برکنار شدهاند.بر پایه این گزارش، خبر برکناری این نمایندگان طی دو ماه گذشته به صورت پراکنده در رسانههای وابسته به سپاه٬ بسیج و خبرگزاریهای نزدیک به این نیروهای نظامی منتشر شده است.علت برکناری گسترده نمایندگان رهبر جمهوری اسلامی در سپاه اعلام نشده است.
http://www.radiozamaneh.com/99701#.UpY_UeKAe-w
(۳) شنبه ۳۰ شهریور ۱۳۹۲- یوسف طباطبائینژاد٬ نماینده ولی فقیه در استان اصفهان از سپاه پاسداران خواست در سیاست و انتخابات دخالت نکند.به گزارش ایسنا٬ آقای طباطبائینژاد در خطبههای نماز جمعه این هفته اصفهان گفته که «سپاه نباید در کارهای سیاسی چون انتخابات دخالت کند اما سپاه باید سیاستمدار باشد».
http://ostanban.com/node/741
(۴) حسن روحانی : بنده با فرمانده کل سپاه صحبت کردم که سپاه در چند پروژه ملی بار را بر دوش بگیرد و افتخارش را داشته باشد. در شرایط تحریم سپاه باید وارد عمل شود و سه چهار پروژه بزرگ ملی را بر عهده بگیرد. زیرا سپاه شرایط کشور و دولت را به خوبی میداند. کشوری که ۲.۵ میلیون بشکه نفت میفروخت الان کمتر از یک میلیون بشکه میفروشد. و از آن طرف باید ۷.۵ میلیون تن گندم وارد کند و این نشان میدهد که اوضاع چگونه است.
خبر آنلاین http://khabaronline.ir/detail/313258/Politics/government
از: ایران لیبرال