دیپلماتهای جمهوری اسلامی در خارج از کشور، سالها است که از میان ماموران بلندپایه سپاه قدس یا وزارت اطلاعات انتخاب میشوند
-Morteza Nikoubazl via Reuters Connect
روز پنجشنبه، یک مرد مسلح به کلاشنیکف در محوطه بیرونی منزل مسیح علینژاد، روزنامهنگار مخالف جمهوری اسلامی در بروکلین نیویورک دستگیر شد. خالد مهدیاف، ۲۳ ساله، پس از دو روز کمین با یک قبضه اسلحه جنگی، یک خشاب پر و بیش از هزار دلار پول نقد دستگیر شد.
این دومین برنامهریزی در خاک آمریکا برای ربودن و ترور مسیح علینژاد است. تیرماه پارسال نیز وزارت دادگستری آمریکا با انتشار بیانیهای اعلام کرد که چهار نفر را به اتهام تلاش برای ربودن مسیح علینژاد تحت تعقیب قرار داده است. علیرضا شوارقی فراهانی، محمود خاضعین، کیا صادقی و امید نوری که ۳۵ تا ۵۰ ساله هستند، متهمان برنامه ربایش این روزنامهنگار به سفارش دستگاه امنیتی ایران بودند.
یک سال بعد دومین تلاش جمهوری اسلامی هم ناکام ماند. این بار شهروندی آذربایجانی به خدمت گرفته شد تا ردپای دستگاه امنیتی ایران تا جای ممکن پوشانده بماند.
این نخستین تلاش مقامهای امنیتی ایران برای ترور مخالفان سیاسی جمهوری اسلامی یا دیگر اهداف خارجی نیست. برنامهریزی برای این ترورها و لجستیک و پشتیبانی آن عموما در دفاتر دیپلماتیک جمهوری اسلامی در کشورهای غربی انجام میشود. سفارش قتل و ربایش هم یا به ماموران امنیتی ایرانی داده میشود یا اعضای گروههای اسلامگرای نزدیک به ایران و یا گروههای بزهکار و قاتلان اجارهای.
ترور در آخرین روز تیرماه
انقلاب روحالله خمینی در تهران تازه یکمین سالش را جشن گرفته بود که ماشین ترور خارج از کشور فعال شد.
دیوید تئودور بلفیلد یا همان داوود صلاح الدین، یک جوان بیست و نه ساله آفریقایی-آمریکایی که به اسلام گرویده بود در روز آخرین روز تیرماه ۱۳۵۹ در پوشش مامور پست با شلیک چند گلوله، علیاکبر طباطبایی، وابسته مطبوعاتی و سخنگوی سفارت ایران در آمریکا در دوران حکومت شاه را هدف قرار داد.
او چند ماه قبل به عنوان نگهبان در دفتر حافظ منافع ایران در سفارت الجزایر در واشنگتن مشغول به کار شده بود که سفارش قتل طباطبایی را دریافت کرد. علیاکبر طباطبایی از مخالفان روحالله خمینی بود و «بنیاد آزادی ایران» را برای مقابله با رژیم نوپای جمهوری اسلامی تاسیس کرده بود.
روایت نیویورکر از ترور طباطبایی چنین است:
«صلاح الدین قبل از طلوع آفتاب از خواب بیدار شد و نماز خواند. در امتداد خیابان ویسکانسین به نقطه مشخصی رفت، جایی که یکی از دوستانش، که آفریقایی-آمریکایی و مسلمان نیز بود، در یک ماشین کرایهای با او ملاقات کرد و با هم به سمت شمال غربی، به سمت مرز مریلند حرکت کردند.
صلاح الدین در صندلی مسافر لباس پستچی و یک جفت دستکش نخی پوشید…پشت یک تلفن در بیرون یک غذاخوری ایستاد تا با خانه علی اکبر طباطبایی تماس بگیرد. وقتی طباطبایی جواب داد، صلاح الدین تلفن را قطع کرد. دقایقی بعد، حوالی ساعت یازده و چهل، ماشین پست را جلوی خانه طباطبایی پارک کرد و با دو بسته تحویل ویژه به سمت در رفت. او یک بسته،روی زمین گذاشت. بسته دوم که در آن تپانچه را در دست راستش نگه داشته و انگشتش روی ماشه بود، پنهان کرد. یکی از دوستان طباطبایی در خانه را باز کرد. صلاحالدین خواستار حضور طباطبایی شد – با گفتن اینکه تحویل گرفتن بسته نیاز به امضای او دارد. وقتی طباطبایی جلوی در ظاهر شد صلاح الدین سه گلوله به شکم او شلیک کرد و گریخت. چهل و پنج دقیقه بعد در ساعت ۱۲:۳۴ بعد از ظهر فوت طباطبایی در بیمارستان حومه مریلند اعلام شد.»
صلاح الدین پس از تیراندازی به طباطبایی، راهی مونترال کانادا شد. در آنجا با یک پرواز خود را به ژنو رساند. در ژنو به کنسولگری جمهوری اسلامی رفت و هفت روز در آنجا مخفی بود. سرانجام او در ۳۱ ژوئیه ۱۹۸۰به تهران رسید. اولین دیدار صلاحالدین در تهران با صادق قطبزاده، وزیر خارجه وقت جمهوری اسلامی بود.
او هنوز در تهران زندگی میکند. در مصاحبههایی که با رسانهها انجام داده با افتخار از ترور طباطبایی یاد میکند. صلاحالدین میگوید فرمان ترور طباطبایی را خمینی صادر کرده بود. او میگوید مقامهای جمهوری اسلامی چند برنامه ترور خارجی دیگر هم به او سفارش دادهاند که او به دلیل نقص برنامهریزی نپذیرفته است.
باید در آمریکا محتاط بود!
جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته سعی کرده تا جای ممکن خشم آمریکا را برنیانگیزد و برنامههای ترورش را بیشتر در کشورهای اروپایی اجرا کرده است. چند مورد استثنایی در این زمینه وجود دارد. اگر ترور علیاکبر طباطبایی را نتیجه تب و تاب روحانیون تازهکار در ماههای اول انقلاب بدانیم که فرمان قتل را بیمحاسبه صادر میکردند، بقیه برنامهها در خاک آمریکا فقط محدود به هدفهایی بوده که برای جمهوری اسلامی بسیار مهم بودهاند.
برنامه ریزی برای ترور جمشید شارمهد در سال ۲۰۰۹ و عادلالجبیر، سفیر وقت عربستان سعودی در آمریکا در تابستان ۲۰۱۱ و حالا دو برنامهریزی برای ربودن و ترور مسیح علینژاد در سالهای ۲۰۲۱ و ۲۰۲۲ جزو همین موارد استثنایی است.
در سال ۲۰۰۹، افبیآی فردی به نام محمدرضا صادقنیا، شهروند ایرانی-آمریکایی را دستگیر کرد. او اعتراف کرد که فردی را در ازای پرداخت ۳۲ هزار دلار اجیر کرده بود تا با کامیون جمشید شارمهد را زیر بگیرد. این فرد در روز موعود پشیمان شد و ماجرا را به پلیس لو داد.
صادقنیا در دادگاه لسآنجلس به زندان محکوم شد ولی یک سال بعد به شکلی عجیب با مرخصی او برای سفر به ایران و دیدار با پدرش که در بستر مرگ بود موافقت شد. صادقنیا به ایران رفت و دیگر برنگشت. همزمانی این رویداد با آزادی یک گروگان دوتابعیتی آمریکایی- ایرانی به نام رضا تقوی این ظن را ایجاد کرده است که صادقنیا در برنامه مخفی دو دولت تهران و واشنگتن، با تقوی مبادله شده باشد.
یک سال بعد از این تبادل، وزارت دادگستری آمریکا پرده از توطئه ترور عادال الجبیر برداشت. منصور ارباب سیر و غلام شکوری، افسر سپاه قدس در تلاش بودند تا با یکی از خشنترین کارتلهای مواد مخدر مکزیکی به نام لوس زتاس تماس بگیرند. این کارتل قرار بود در ازای پرداخت پولی کلان، سفیر وقت عربستان سعودی در آمریکا را ترور کند. حمله به سفارتخانههای عربستان و اسرائیل در واشنگتن و بوینس آیرس آرژانتین، سفارش دیگر جمهوری اسلامی به ایران کارتل مواد مخدر بود.
بیتوجه به مشکلات ایرانیان، به دنبال ترور
نکته مهم در ماجرای ترور علیاکبر طباطبایی، نقشی است که اماکن دیپلماتیک جمهوری اسلامی برای برنامهریزی حذف و ارعاب مخالفان انجام میدهند. دفاتر دیپلماتیک نقشی دوگانه دارند. از طرفی به عنوان نماینده سیاسی رسمی کشورها در خارج فعالیت میکنند و از دیگر سو وظیفه رسیدگی به مشکلات شهروندان آن کشور در خارج را برعهده دارند. اما نمایندگیهای سیاسی جمهوری اسلامی در چهار دهه گذشته مهمترین ماموریتشان جاسوسی از فعالان مخالف و برنامهریزی و لجستیک ترور بوده است.
در ساعت ۲۱ و ۴۵ دقیقه شامگاه ۲۴ آبان ۱۳۹۸، ساعتی قبل از آنکه اعلام خبر افزایش سهبرابری قیمت بنزین به خونینترین اعتراضات سراسری در ایران تبدیل شود، مسعود مولوی، مدیر افشاگر کانال تلگرامی و حساب توییتری «جعبه سیاه» در یکی از محلات استانبول ترور شد.
پنج ماه بعد از این ترور مشخص شد که دو مامور اطلاعاتی ایرانی که در پوشش دیپلمات در کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول مشغول به کار بودهاند در طراحی این ترور نقش داشتهاند. مجریان این ترور در بازداشت دستگاه امنیتی ترکیه اعتراف کردند که دستور قتل را از این دو دیپلمات ایرانی دریافت کرده بودند.
یکی از عوامل ترور صبح روز ۲۳ آبان به محل کنسولگری جمهوری اسلامی در استانبول رفته بود. او بعد از خروج از کنسولگری با قاتل دیدار کرد تا جزییات عملیات ترور روز بعد را با او هماهنگ کند.
پرونده اسدالله اسدی یکی دیگر از آخرین تلاشهای جمهوری اسلامی برای ساختن پوشش دیپلماتیک برای ترور است. اسدی دبیر سوم سفارت ایران در اتریش بود. این پوششی دیپلماتیک برای مامور واحد «۳۱۲» وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی یا واحد عملیات برونمرزی این سازمان بود. واحدی که برنامه ریزی برای اقدامات تروریستی در خارج از کشور را انجام میدهد. اسدالله اسدی مواد لازم برای ساخت بمبی که قرار بود در برنامه سالیانه سازمان مجاهدین در پاریس منفجر شود در سال ۲۰۱۸ و با چمدان دیپلماتیک در یک هواپیمای مسافربری عادی از تهران به وین رسانده بود.
نهایتا اسدی دستگیر شد و همراه او دفترچهای به دست آمد که در آن دستورالعمل رمزگذاریشده فعال کردن بمب و نام افرادی که در کشورهای اروپایی به آنها پول داده نوشته شده بود.
اسدی در بلژیک به ۲۰ سال زندان محکوم شد جمهوری اسلامی تلاشی گسترده برای آزاد کردن و مبادله او آغاز کرده است.
مشابه این پروندهها، در ماجرای ترور اول و دوم شاپور بختیار، ترور عبدالرحمان قاسملو ، دبیرکل حزب دموکرات در وین، انتقال بمب به بندر آنتروپ، ترور فریدون فرخزاد و ترور میکونوس برلین هم رخ داده است. در همه این اقدامات تروریستی، اماکن دیپلماتیک جمهوری اسلامی و افرادی که به عنوان دیپلمات معرفی شدهاند، نقش شناسایی، برنامهریزی و لجستیک را ایفا کردهاند.
این ترورها تنها به مخالفان ایرانی جمهوری اسلامی منحصر نبوده است. علاوه بر پرونده ترور عادل الجبیر، هنوز پرونده ترور ویلیام نیگارد نروژی هم گشوده است. نیگارد ناشر رمان «آیات شیطانی» در نروژ بود. او در پاییز سال ۱۹۹۳ ترور شد ولی جان سالم به در برد. روحالله خمینی در بهمنماه ۱۳۶۷ فرمان قتل رشدی را صادر کرد. بنیاد ۱۵ خرداد از آن زمان تاکنون مسئول پیگیری اجرای این فتوا و قتل سلمان رشدی و ناشران کتاب آیات شیطانی بوده است.
تحقیقات در زمینه ترو ناشر نروژی در دو دهه گذشته ادامه داشته است و در سال ۲۰۱۸ به صورت رسمی یک ایرانی و یک لبنانی به برنامهریزی و اجرای آن متهم شدند. فرد لبنانی از اعضای حزبالله است و اکنون در بیروت به سر میبرد. متهم ایران در زمان ترور در پوشش دبیراول سفارت جمهوری اسلامی در اسلو کار میکرد.
سپاه قدس در نیویورک فعال میشود؟
اغلب دیپلماتهای جمهوری اسلامی در خارج از کشور، سالها است که از میان ماموران بلندپایه سپاه قدس یا وزارت اطلاعات انتخاب میشوند. تا پیش از دولت ابراهیم رئیسی، در یک تقسیم کار نسبتا آشکار، سهم سپاه قدس، سفارتخانههای ایران در منطقه خاورمیانه و آفریقا بود و سهم وزارت اطلاعات اروپا، آمریکا، اقیانوسیه و آسیای شرقی.
این تقسیمبندی البته به معنای تفکیک و تقسیم برنامهریزیهای عملیاتی و ترور میان این دو نهاد نبوده است. وقتی که پای عملیات برونمرزی به میان میآید، فارغ از اینکه در کدام کشور این اقدام صورت میگیرد، دستگاههای امنیتی و ماموران سفارتخانهها به صورت مشترک فعال میشوند.
حال به نظر میرسد تغییراتی در حال رخ دادن است. به تازگی سعید ایروانی دیپلمات سابق ایران در عراق که معاون علی شمخانی در شورای عالی امنیت ملی بود به عنوان سفیر ایران در سازمان ملل معرفی شد و راهی نیویورک است.
نمایندگی ایران در نیویورک نقشی مهم در برنامههای امنیتی جمهوری اسلامی در آمریکای شمالی دارد. حضور این مقام امنیتی وابسته یا بسیار نزدیک به سپاه قدس در آمریکا اولین سهمدهی به سپاه از صندلیهای دیپلماتیک جمهوری اسلامی در کشورهای غربی است. این تحول میتواند برای سروسامان دادن به برنامههای خرابکارانهای انجام شده باشد که این سالها همگی در آمریکا لو رفته و ناکام ماندهاند.
از: ایندیپندنت