آقای هاشم خواستار به گفته خودش: «تلاش میشود ذرهای از میلیونها ظلم و ستم رژیم فاشیسم دینی و ضدبشری خمینی و خامنهای بیان گردد»
آقای هاشم خواستار نماینده معلمان آزاده ایران که از سال ۹۸ تاکنون در زندان وکیلآباد مشهد بند ۶/۱ زندانی است، نامهای خطاب به سران حکومت منتشر کرده است. وی با اشاره به شعر شاعر مبارز سیف فرغانی عنوان مطلبش را «گرد سم خران شما نیز بگذرد» گذاشته است. این عنوان اشاره به شعر:
«آن کس که اسب داشت غبارش فرو نشست / گرد سم خران شما نیز بگذرد»
میباشد.
آقای هاشم خواستار این نامه را تقدیم به معلمانیکرده که برای آزادی و دمکراسی در ۲ رژیم شاه و شیخ اعدام و زندانی شدهاند و همچنین به معلمانی که تا برقراری دمکراسی به زندان شیخ خواهند رفت.
متن کامل نامه آقای هاشم خواستار در زیر آمده است:
این گرد سم خران شما نیز بگذرد
میوه آزادی عدالت است و عدالت تنها و بدون آزادی خیانت است که میوه آن فاشیسم است. تمام دیکتاتورهای تاریخ بدون استثنا مدعی اجرای عدالت هستند و حرفی از آزادی نمیزنند و اگر بزنند همچون خمینی و خامنهای و رئیسی ریاکارانه چنان از آزادی دفاع میکنند که انگار نه انگار که هزاران انسان مخالف سیاسی را اعدام و زندان و تبعید و خانهنشین کردهاند.
میوه آزادی عدالت است و میوه عدالت تنها، فاشیسم است. از آزادی نه تنها عدالت که همه چیز همچون صنعت، رفاه، آسایش، اشتغال، برابری، برادری، رفع محرومیت، صلح، دوستی، اتحاد با ملتهای دیگر و حقوق بشر و …بیرون میآید. از عدالت تنها که تمام رژیمهای دیکتاتوری از جمله رژیم خمینی و خامنهای مدعی آن هستند تورم، بیکاری، گرانی، دزدی، تجاوز، اعتیاد، طلاق، جدایی، نفاق و دشمنی در بین مردم و خانوادهها دشمنی و جنگ با کشورهای همسایه و جهان و …. به وجود میآید.
در این نوشته تلاش میشود که ذرهای از میلیونها ظلم و ستم رژیم فاشیسم دینی و ضدبشری خمینی و خامنهای بیان گردد.
«این گرد سم خران شما نیز بگذرد»
۱ -سید حسن خمینی: مزاربان خدعهگرترین فرد تاریخ جهان
قبر بزرگان تاریخ ایران را ملت نگهبان بوده و خواهد بود. هنگام مرگ فردوسی، آخوندها اجازه ندادند که در قبرستان مسلمانان دفن میشود و بناچار در باغ خودش دفن کردند. بیش از هزار سال است که انواع حاکمان خوب و بد آمده و رفتهاند. ولی مردم به شایستگی از قبر فردوسی بزرگ نگهداری کردهاند. قبر حافظ را بارها آخوندها خراب کردند. اما مردم از نو و بهتر از گذشته ساختهاند.
گرانترین قبر جهان یعنی قبر خمینی و موسس سلسله ملاها را چه کسی بنا کرد؟ درست بعد از مرگ خمینی و توسط جانشین بر حقش آقای خامنهای. آقای خمینی نمیتوانست در وصیت نامه بلند و بالایش برابر دستور پیامبر بنویسد که قبر من ساده باشد؟ نه! میخواست خدعهگرترین فرد تاریخ جهان باشد و به جانشینانش هم درس دهد که برای بقای حکومت، با ملت راست و حقیقت نباش، همانطور که آقامحمدخان قاجار به فتحعلیشاه سفارش کرد که برای بقای حکومت مردم را در جهل و بیسوادی نگهدار.
آقای سیدحسن خمینی! میدانی هزار میلیارد تومان هزینه ساخت و نگهداری قبر پدر بزرگ شده که اگر این پولها در تهران صرف یک شرکت تولیدی همچون سامسونگ و سونی شده بود، حداقل اکنون در تهران یک نفر بیکار و بیخانمان و فقیر وجود نداشت (شرکت سامسونگ به گفته تلویزیون رژیم با ۲۵ دلار بنا شد که تولیداتش دنیا را گرفته)؟ میدانی در همان تهران صدها هزار نفر فقیر و بیخانمان و فاحشه و معتاد و بیکار و …. وجود دارد؟
میدانی در همان تهران هزاران زن شوهردار فقط به خاطر کمک به زندگی تن فروشی میکنند؟ چرا؟ پدربزرگت درست برعکس پیامبر که بزرگترین دشمنش یعنی ابوسفیان را بخشید، تمام دوستانی که او را در رسیدن به پیروزی همراهی و همکاری کرده بودند را اعدام و یا فراری و یا زندان و یا خانهنشین کرد.
آقای سیدحسن خمینی! ساخت و نگهداری قبر پدربزرگ از ثروت شخصی او نیست؛ بلکه از بودجه عمومی کشور است. یعنی از پول همان زنان تنفروش شوهردار، همان دختران و پسرانی که به خاطر بیکاری و نداشتن درآمد به فحشا و فساد و اعتیاد و دزدی و …. افتادهاند. همان کودکانی که در خیابان گدایی و یا شیشه ماشین تو را تمیز میکنند و…. مگر در قرآن نیامده لیس للانسان الا ماسعی (نیست برای انسان مگر سعی و تلاش)؟
این ثروتها سعی و تلاش تو نیست. آیا ملت یک شاه کراواتی دیکتاتور و دشمن ملت با قدرت نامحدود و بیپاسخ را بیرون کرد تا یک شاه عمامهدار و دیکتاتور و دشمن ملت و ملتهای خاورمیانه و قدرت نامحدود و بیپاسخ بر او حکومت کند؟
آقا سیدحسن خمینی! در آیینه نگاه کن. آن گردن کلفت و شکم گنده از پول همان فقرای بیچاره است. آن ماشین بنز و خانه آنچنانی و همه چیزت از همان فقیر بیچارههاست. میدانی با این همه غرق بودن در ضد ارزشهای انسانی چرا هیچ وقت وجدانت بیدار نشده؟ برای اینکه با کسانی خوش و بش داری و همنشین هستی که همچون تو به ناحق هر چه دارند از فقیر بیچارههاست.
آقا سیدحسن خمینی! میدانی فرق رضا پهلوی با تو چیست؟ رضا پهلوی با پولهای دزدی پدرش و به خاطر جنایت و غارتگر بودن رژیم پدربزرگت نسبت به رژیم شاه، در خارج اظهار روشنفکری کرده که پدر من این همه دزدی نکرد و آدم نکشت! برمیگردم ایران که شاه شوم. حالا اگر دوران شاهی گذشته است و ملت نخواست رئیس جمهور میشوم!! و تو سیدحسن خمینی خواب ریاست جمهوری میبینی. ولی به زودی به رضا پهلوی خواهی پیوست. میدانید فرق رژیم پهلوی با رژیم خمینی چیست؟
مرد کفن دزدی چند پسر داشت. زمان مرگ به فرزندان وصیت کرد، کاری کنند که مردم او را خدا بیامرزی دهند. فرزندانش مرده را که از قبر بیرون میآوردند کفنش را بدزدند یک چوب هم به مقعدش فرو میکردند. مردم روز که بر مزار مردهشان حاضر میشدند، میگفتند خدا کفندزد قبلی را بیامرزد! لااقل چوب داخل مقعد مرده نمیکرد.
قبر خمینی یکی از هزاران سند جنایت آخوندهاست. آهای آخوندهای وطن خوار! میدانید اگر ابوذر غفاری امروز حاضر بود با شما چه میکرد؟ با استخوان شتر بر سرتان میکوبید و شما را به خاطر حرامخواری سرزنش می کرد.
من با قلم به روح شما آخوندها میگویم که به ناحق تمام زندگی و ثروت شما از ملت فقیر بیچاره ایران است. ابوذر به ربذه تبعید شد و در تبعید مرد. بگذار تا من هم در زندان برای رسیدن ملت قهرمان ایران به آزادی و دموکراسی بمیرم.
«این گرد سم خران شما نیز بگذرد»
۲- سعید حنایی: قاتل عنکبوتی زنان فاحشه
سعید حنایی در اوایل دهه هشتاد حداقل ۱۶ زن به اصطلاح فاحشه را کشت. افسر پلیس آدرس آخرین زنی را که کشته به دست آورده و به دیدن خانوادهاش میرود. دختربچه ۵ ساله و پسربچه سه سالهای را میبیند که از گرسنگی پرده پلاستیکی را میجود. برادر زن هم از خماری چرت میزده. از دخترک میپرسد مادرت کجاست؟ مادرم رفته غذا بیاورد. چشمان پلیس پر از اشک شده و به دیوار تکیه میکند!!! آهای ملت خون گریه کنید!! آهای ملت میتوان به این زن، فاحشه گفت که توسط یک بسیجی فعال کشته شده؟!
فاحشه همین آخوندهایی هستند که هزاران میلیارد تومان از حق همین زنان و کودکان را در لبنان و سوریه و عراق و یمن و …. بمب و گلوله و موشک کرده تا عوامل داخلی و خارجی مزدورشان برای گسترش مرزهای دینی بجنگند. فاحشه همین آخوندهایی هستند که حق ملت ایران را غارت کرده و به آقازادههایشان دادهاند تا در اروپا و آمریکا عیش و نوش کنند!!
فاحشه آخوندهایی هستند که آزادی خواهان را اعدام و یا زندان و یا فراری و یا خانهنشین میکنند تا به حکومت ضد بشریشان ادامه دهند. آهای شیخ تو که از محنت دیگران بیغمی، نشاید که نامت نهند آدمی. در کتاب حکومت اسلامی امام خمینی آمده که اگر خمس بازار تهران و بغداد صرف فقرا شود، دیگر فقیری نمیماند (به مضمون).
ملت قهرمان ایران! چرا اکنون که آخوندها درآمد نفت و گاز و گمرک و مالیات و خمس و زکات و همه و همه چیز را میگیرند، چنین کشور در فقر و فحشا فرورفته است؟!
میگویند هزاران آخوند فقط در وزارت نفت هستند. چه کار میکنند؟ ورد میخوانند تا نفت از داخل چاه بیرون بیاید؟! ویا کارمندان با پای چپ وارد توالت و با پای راست بیرون بیایند؟!
موسسات الغدیر و حکمت و مصباح و آیه و بصیرت و سازمان تبلیغات اسلامی و… با سرمایه ملت پر از آخوند است. از داخل این همه تشکیلات چی بیرون میآید که برای ملت مفید باشد؟ تمام وزارتخانهها هم پر از آخوند است که به اصطلاح همه چیز اسلامی باشد. داشتن سه ارتش و سه اطلاعات و….خلاصه برای عمران و آبادی کشور چه میماند؟
ملت قهرمان ایران! در حکومت آخوندی مفتخواری ،خونخواری، اختلاس و غارتگری حرف اول را میزند. به من میگویند سکوت کنم تا به مرخصی رفته و آزاد شوم. آهای ملت قهرمان ایران! اگر سکوت کنم خائن هستم، بیشرف هستم. حتی اگر در همین زندان هم معلم بازنشسته هاشم خواستار سکوت کند خائن و بیشرف است.
آهای آخوندها! خدای شما خدای جنگ، استبداد، دیکتاتوری، فقر، فحشا ، ظلم، ستم، نابرابری، بی عدالتی، اختلاس، دزدی، رشوه و خدای شکم و زیر شکم است. خدای ما آزادیخواهان خدای آزادی، برابری، برادری، خدای صلح، دوستی و عشق به همنوع و عشق به حیوانات است. آن زن، آن مادر، شهید نیست ؟! حتماً شهید است و قاتل، آخوندهای جنایتکار هستند.
در سال ۴۳ پنجم دبستان از روستای چهکند به روستای مود بیرجند مدرسه میرفتم. مادرم از نزد برادرم در زاهدان با اتوبوس میآمد که در مود پیاده شده و در بین راه به هم رسیدیم. مادرم بعد از بوسیدن صورتم گفت یک کت هم برایت خریدم. از خوشحالی در پوست نمیگنجیدم. هیچ وقت خوشحالی و خندههای خودم و مادرم را فراموش نمیکنم و آن روز با همان کت به مدرسه رفتم.
رژیم آخوندی خنده را از کودکان و مادران ایران گرفته است. آن دخترک و پسرک معصوم و معصومها چه سرنوشتی پیدا میکنند؟ طعمه گرگان هار شده و سرانجام به زندان افتاده و چه بسا که اعدام میشوند. آهای آخوندهای مفتخور! برو کار میکن مگو چیست کار، که سرمایه جاودانیست کار. شما آخوندها میگویید پیامبر خودش کار میکرده و امام علی قنات حفر میکرده، پس چرا شما مفتخوار و انگل و خونخوار هستید؟ چرا به کم قانع نیستید و چنین حق ملت فلاکتزده ایران را خورده و توجیه شرعی کرده و با یک بسمالله حلال کرده و میبرید؟
از سن ۱۰ سالگی به بعد به جای پدرم در کارهای چرخشی روستا همچون لایروبی قنات و کمک به چوپان و درو گندم برای روستاییان و….میرفتم. در اوقات بیکاری در تمام کارهای کشاورزی و دامداری و کاشت و درو و خرمنکوبی و گوسفندچرانی و پختن آن، تعمیر خانه و …. شرکت و کمک میکردم.
همیشه خدا را شاکرم که چنین پدر و مادری داشتم که مرا مفتخور بار نیاوردند. در حکومت آزاد و دموکراتیک آینده برای اینکه این عقب ماندگیها را جبران و تولید ثروت کرده تا در بین ملل دنیا سربلند باشیم. باید همه به اندازه توان و شرایط سنی و جسمیشان کار کنند. دانش آموزان کمتر و دانشجویان کمی بیشتر باید کار کنند.
بازنشستگی اجباری نباشد بلکه اختیاری باشد. بازنشسته پارک نشین نخواهیم داشت. چه اشکال دارد در حکومت آینده بازنشستگانی که مرتب از پارک استفاده میکنند دو ساعت در روز گل و گیاه را آبیاری و محیط پارک را نظافت کنند؟ من معلم بازنشسته هاشم خواستار افتخار میکنم که در حکومت آزاد و دموکراتیک آینده که همه مسئول هستند توالت عمومی پارک را هر روز شستشو و نظافت کنم تا کارگران جوان در کارخانجات و بخشهای دیگر کار کنند. آقایان آخوند های مفت خوار و انگل! لشکر گرسنگان در راه است! انقلاب آزادی بخشی که در پیش داریم اولین و آخرین انقلاب ایران خواهد بود که آخوند در آن هیچ نقشی نخواهد داشت.
«این گرد سم خران شما نیز بگذرد»
«گرد سم خران شما نیز بگذرد» نامه هاشم خواستار خطاب به سران حکومت
۳- بچه ها همه رفتند!
در مسیر بیرجند ـ ارومیه تا آذر ۵۵ که سربازی رفتم همیشه چند روزی مهمان دوستان در دانشگاه فردوسی مشهد به نام آقایان حسن رحیمی الهیات و معلم از قم و محمود صفایی دانشجوی فیزیک از قم و آقای مددی میشدم. کتاب و نوارهای کاست ممنوع را از دوستان و کتاب های خریدنی که در ارومیه نبود را از یک کتابفروشی نزدیک حرم میخریدم. کتابفروشی مشتری بسیار داشت و مدیر کتاب فروشی فرد ناشنوایی بود که چند نفر کمک داشت و او فقط پول میگرفت.
سال ۶۱ با خود گفتم سری به کتاب فروشی بزنم مدیر کتابفروشی رو دیدم که تنها و بدون مشتری داخل کتاب فروشی بود. تا چشمش به من افتاد مرا شناخت و با همان صدای نازک و زیر مخصوص ناشنوایان با حالتی غمگین و افسرده گفت: بچه ها رفتند!! چه کسانی ماندند؟
آقای حسن رحیمی اعلامیه ها را با نام مستعار علی هاشمی با پست برای من به دانشگاه ارومیه می فرستاد. یکی از آنها اعلامیه ها تحریم عضویت در حزب رستاخیز توسط آقای خمینی بود. اعلامیه را به چند نفر از دانشجویان مذهبی که اهل مطالعه نبودند و فقط نماز خوان بودند دادم تا بخوانند. ترسیدند و نخواندند. همینها بعد از انقلاب وکیل و وزیر و مدیرکل شدند.
دانشجویان مذهبی که مبارز و اهل مطالعه بودند اعدام و زندان و فراری و خانه نشین شدند. در دانشگاه ارومیه از آقای خمینی یک توضیح المسائل نزد مسعود حاجیان از تهران بود که با عبایش پیش نماز میشد. خودش و مرتضی نبی اللهی از تبریز و سعید مرآت از مرند و ساکن تهران و مهدی مقتدری از جهرم و رحمان قبادی از بابل اعدام شدند و محمدرضا بیات از زنجان و غلامرضا بیات از ساوه و ناصر شیرین کامی از تبریز و من و …. هم زندان افتادیم.
مگسانند دور شیرینی!!
آقایان خمینی و خامنهای هزاران آخوند و آخوندنما را برای ساختن نظام اسلامی سوار قطار جمهوری اسلامی کردند. اکنون که جمهوری اسلامی به بن بست کامل رسیده و همه میدانند که تغییر و تحول بزرگی در راه است همین آخوندها ،آخوند نماهای کوچک و بزرگ آرزوی مرگ آقای خامنهای را دارند تا شاید بتوانند با کمترین هزینه سوار قطار انقلاب بعدی شوند.
اما آقای خامنهای بدون گوش شنوا فعلا قطار را با سرعت به سوی جهنم دره میراند و هنوز آخوندها و آخوند نماها جرات ندارند که بگویند: کجا؟! همه ما را داری به کشتن میدهی! در هر زمان و مکانی که آقای خامنهای به هر دلیلی بمیرد نه تنها ملت ایران که ملت های خاورمیانه به خیابانها ریخته و جشن خواهند گرفت و شیرینی پخش خواهند کرد. دریا همیشه آرام نیست و به زودی طوفانی خواهد شد.
«این گرد سم خران شما نیز بگذرد»
۴ـ انتقال امپریالیسم از غرب به شرق
غرب به رهبری آمریکا تا قبل از پایان جنگ سرد در خیلی از کشورها از جمله ایران کودتا های بسیاری انجام داد. شاید روزی بنویسم و ثابت کنم که بنیادگرایی در خاورمیانه نتیجه کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ است. اما با پایان جنگ سرد منافع غرب به رهبری آمریکا باعث استقرار دموکراسی و تداوم آن در کشورهای جهان شد. رهبری و قدرت برتر در اتحاد جماهیر شوروی و بلوک شرق با روسیه بود. با فروپاشی شوروی کشورهای بسیاری به دموکراسی رسیده و برای بقا و تداوم دموکراسی شان که از شکنندگی دموکراسی روسیه وحشت داشتند (که در صورت برگشت روسیه به دیکتاتوری آنها را ببلعد) متحد نظامی و اقتصادی غرب شدند.
به جرأت میگویم چون دولت روسیه با فروش و صادرات نفت و گاز خودش را بی نیاز از مالیات ملتش دید به سوی دیکتاتوری رفت.
همین اتفاق در ایران نیز صورت گرفته و رژیم های شاه و شیخ با صادرات نفت و گاز خودشان را بی نیاز از ملت دیده و به سوی استبداد و دیکتاتوری رفتند. پوتین همچون هیتلر ابتدا قسمتی از گرجستان و سپس شبه جزیره کریمه را گرفت و در آخر با حمله به اوکراین خوی امپریالیستی اش را نشان داد که سیر شدنی نیست. پوتین دیکتاتور روسیه همچون تزار برای امنیت بیشتر تلاش میکند که کشورهای مستعمره و کاملاً وابسته به خودش همچون بلاروس و قزاقستان و ترکمنستان و ایران و ازبکستان و قرقیزستان در پیرامون ایجاد کند.
روسیه به غیر از نفت و گاز محصول دیگری ندارد که مورد نیاز غرب باشد. تلاش میکند که غرب را وابسته به خودش کند. اما استقلال و آزادی بهایی دارد، چه کشورهای کوچکی همچون لتونی و لیتوانی و استونی همسایگان روسیه حاضرند نفت و گاز روسیه را که شدیداً به آن احتیاج دارند نخرند و در عوض آزادی و استقلال داشته باشند. پوتین با آمدن به ایران به دنیا نشان داد که از همه جا رانده و با حمله به اوکراین تمام نقشه هایش نقش بر آب شده که به دنبال اتحاد با حاکمان ورشکسته ایران است.
ملت ایران هرگز فراموش نمیکند که در این ۲۲۰ سال بیشترین ضربه و صدمه را از جانب روسیه خورده و میخورد. آقای خامنه ای همچون محمدعلی شاه قاجار برای بقا و استمرار حکومتش به مسکو پناه برده و سرنوشتی بهتر از او نخواهد داشت.
سیاست چیست؟ از رنگی به رنگ دیگری گشتن/ مظفر سوی مسکو رفتن و پیروز برگشتن
تجاوز روسیه به اوکراین نه تنها امنیت اروپا که امنیت جهان را به خطر انداخته است. امیدوارم پوتین و همدستانش به زودی همچون سران آلمان نازی محاکمه و مجازات شوند. چین کمونیست که باید حامی خلق ها باشد دشمن خلق های جهان شده است. رژیم طالبان افغانستان و رژیم ملاهای ایران چه حلقه ای از روند تکاملی ادوار تاریخ است که رژیم کمونیستی چین از آنها حمایت میکند؟ چین همچون روسیه همیشه به ملت ایران خیانت کرده است. سال ۵۷ مردم در تظاهرات خیابانی بر علیه استبداد شاه کشته میشدند و هوا کو فنگ رهبر چین ۶ روز مهمان شاه بود تا نفت رایگان ببرد.
اکنون چین قرارداد ۲۵ ساله با رژیم آخوندی بسته که حاضر نمیشود مفاد آن برملا و آشکار شود و خود این نشانه آن است که قرارداد بر علیه منافع ملی ایران است. هیچ فرد و یا کشوری خواهان تجزیه کشورهای روسیه و چین نیست. اما همه میدانند که این دو کشور دشمن آزادی و دموکراسی یعنی دشمن حاکمیت ملت ها بر سرنوشت شان هستند. ایران با رسیدن به آزادی و دموکراسی باید قدرتمند و قوی در کنار حامیان و متحدانش که در راس آن آمریکا و اروپا است ایستاده تا به توسعه و پیشرفت و امنیت پایدار برسد. همچون ترکیه که هنوز دوست و دشمنش را نشناخته و نیم نگاهی به روسیه نیز دارد عمل نکند.
این گرد سم خران شما نیز بگذرد
پوتین برو گمشو، پوتین برو گمشو، پوتین برو گمشو
۵- شکنجه و«خودزنی»: خانم گوهر عشقی و آقایان محمد نوریزاد و جواد لعل محمدی
حدود یک ماه قبل در اتاق نشسته بودم که شبکه دو تلویزیون در اخبار بیست و سی تصاویر خانم عشقی که زمین خورده و صورتش کبود شده و ادعای اینکه دروغ میگوید که توسط ماموران اطلاعات به زمین کوبیده شده است، صورت خونین آقای نوری زاد با این ادعا که توسط خودش نه ماموران اطلاعات زخمی شده است، اقاریر آقای لعل که یک نفر را اجیر کرده که شلاق به پشتش زده که سیاه و کبود شده است را پخش کرد!
برای درک و فهم بهتر سوژه قسمت کوچکی از یک رویداد مهم را که به بحث ما مربوط است آورده و آن وقت وارد جریان اصلی میشوم. در شهریور سال ۸۳ نمایندگان تشکلهای صنفی فرهنگیان ایران در رشت گردهمایی برگزار کردند که از طرف کانون صنفی فرهنگیان خراسان من در آن شرکت کردم. هنوز به رشت نرسیده خبردار شدیم که جو بسیار امنیتی است و ۵ معلم از میزبانان رشتی ما را گرفته اند که نتوانند از ما پذیرایی کرده و در نتیجه گردهمایی تشکیل نشود و دست خالی به شهرمان برگردیم.
از طریق تلفن و موبایل قرار شد تا استقرار در مکان سرپوشیده در بوستان ملت رشت جمع شویم. تعداد زیادی معلم از سراسر ایران در بوستان ملت جمع شدیم که مجبور شدند مدرسه ای را در اختیار ما بگذارند که در محاصره نیروهای امنیتی بود. بیانیه با موبایل های خاموش و در شرایطی که کسی حق نداشت از جلسه خارج شود نوشته شد و توسط کانون فرهنگیان یزد با ترفندی به بیرون برده شد. اطلاعاتی ها در بین راه رشت- یزد جلوی همکاران یزدی را گرفته بودند و یک نسخه از بیانیه گیر ایشان آمده بود. اما همان یک نسخه نبود و پیش بینی همه چیز شده بود و مرغ از قفس پریده بود.
هر ۶ماه یک نوبت تشکل های فرهنگیان سراسر کشور دور هم جمع میشدند. اما چون همیشه از داخل این گردهماییها بیانیههای تجمع و تحصن و اعتصاب بیرون میآید؛ این بار نیروهای اطلاعاتی عزمشان را جزم کرده بودند که دیگر اجازه ندهند نمایندگان فرهنگیان دور هم جمع شوند. در این بیانیه ضمن یک هفته اعتصاب قرار شد که دوره بعد گردهمایی نمایندگان فرهنگیان در مشهد و در خانه شخصی من برگزار شود. به مشهد که رسیدم گوشی تلفن خانه را برداشتم.
تلفن بسیار پارازیت داشت. فهمیدم تلفن را شنود میکنند. همکاران کانون هم گفتند به زودی تو را خواهند گرفت. گفتم من آماده ام. به همسرم که خودش فرهنگی است گفتم به زودی اطلاعات مرا خواهد گرفت. هرچه اطلاعاتی ها گفتند تو عکس آن عمل کن. اگر گفتند به کسی نگویید که خواستار بازداشت شده بالعکس به هر کس توانستید بگویید.
اگر گفتند به زودی آزاد میشود بر عکس آزاد نخواهم شد. تا همین جا که به بحث ما مربوط است تمام میکنم. ولی قول میدهم که در اولین فرصت کامل بازگو کنم چرا یک معلم درباره شما چنین فکر کند که شما نیروهای اطلاعاتی و امنیتی دروغگو بوده و باید هر چه گفتید عکسش را عمل کرد. برای اینکه شما نیروهای امنیتی و اطلاعاتی حکومت دیکتاتوری سیاه هستید و تمام حکومت های دیکتاتوری در طول تاریخ دروغگو بوده و دیکتاتورها هیچ وقت با ملتشان راست و درست نبوده و جمهوری اسلامی هم استثنا نیست.
شما به خانم عشقی میگویید «دروغگو». زنی که از میان توده به خونخواهی فرزندش برخاسته و همچون کاوه آهنگر( قهرمانان اسطورهای مرد و زن ندارند) درفش کاویانی را بر دوش گرفته و چون شیر غرش میکند که آهای ملت امروز ضحاک فرزند مرا کشت، فردا ضحاک فرزندان شما را خواهد کشت، به پا خیزید.
در ده سال پیش ۷۰۰ میلیون تومان خون بهای پسرش را حاضر بودید که به او بدهید و قبول نکرد. آن وقت قهرمان آزادی ایران دروغگو است؟ یا به آقای محمد نوریزاد دروغگو میگویید که در اطلاعات برای من تعریف میکرد که حدود سی سال قبل مبلغی پول بابت فیلمی که قرار بوده بسازد از تلویزیون میگیرد. فیلم که ساخته می شود آقای نوری زاد پول هزینه ها را برداشته و مابقی را به تلویزیون برمیگرداند. مسئولان تلویزیون میگویند سابقه نداشته که چنین پولی برگشت داده شده باشد و در می مانند که با این پول چه کار کنند. اما آقای نوری زاد طی صورت جلسه ای آن پول را به تلویزیون برمیگرداند.
ماموران وزارت کذابان به چنین شخصیتی دروغگو میگویند. یا به آقای لعل که در سال ۹۳ نزد من آمد و میگوید صادقانه می خواهم با شما کار کنم و در این سالها جز صداقت چیز دیگری از او ندیدم میگویند دروغگو است. در تاریخ ۲۶ اسفند ۱۴۰۰ که مرا از زندان به اطلاعات بردند آقای حسینی مامور وزارت کذابان دوست ۵۰ ساله ام مهندس محمدرضا بیات را میگفت دروغگو است در حالی که مردم زنجان به او افتخار میکنند که انسان مبارز و صادقی همچون او از میانشان برخاسته است.
آقای حسینی، دکتر کمال جعفری یزدی هم اتاقیام را میگفت دروغگو است. اگر زبان آقای جعفری تند و تیز است، ولی چون در طول زندگی خود را آلوده هیچ چیز نکرده و اطلاعات بار ها زند گیاش را زیر و رو کرده که نقطه ضعفی پیدا کند، نداشته که اطلاعات بتواند ضعفی پیدا کند، حرفهایش را به همان تند و تیزیش میزند.
آقای حسینی برای آقای لعل هم میگفت دروغگوست و فردی را اجیر کرده که شلاق به پشتش زده و به زودی فیلمش را که خودش اقرار میکند خواهید دید که ازتلویزیون ضدملی دیدیم. آقای لعل به خاطر شکنجه ها قبل از بازداشت به پزشکی قانونی رفته و پزشکی قانونی تایید کرده که شکنجه شده و با مدارک مستدل به دادگاه شکایت میکند. بعد از شکایت بازداشت میشود. در اطلاعات میثم مامور اطلاعات بارها از آقای لعل میخواهد که شکایتش را پس بگیرد. از طرفی طی چند جلسه آقای لعل را از زندان به دادگاه میبرند. در یکی از جلسات قاضی هادی منصوری میگوید از خودزنی تبرئه شدهاید.
این یعنی چه؟ یعنی مامور اطلاعات متهم نیست بلکه مجرم است که آقای لعل را شکنجه کرده است. چرا رسیدگی نمیکنند؟ چرا جبران خسارت نمیکنند؟ چرا عذرخواهی نمیکنند؟ چرا فرد و یا افراد شکنجه گر را معرفی نمیکنند؟ برای آقای لعل فرقی نمیکند که پلیس امنیت بوده یا اطلاعات؟ مهم این است که توسط جمهوری اسلامی شکنجه شده است. من تصور میکنم بازداشت آقای لعل به خاطر پیگیری شکایت از ماموران اطلاعات و یا پلیس امنیت میباشد.
این گرد سم خران شما نیز بگذرد
تقدیم به معلمانی که برای آزادی و دموکراسی در دو رژیم شاه و شیخ اعدام و زندان شدند و به معلمانی که تا برقراری دموکراسی به زندان شیخ خواهند رفت
مرداد ۱۴۰۱
بند ۶/۱ زندان وکیل آباد مشهد
نماینده معلمان آزاده ایران، هاشم خواستار