سیاست خارجی جمهوری اسلامی این روزها بیش از گذشته میان نگاه دهه ۶۰ و دهه ۷۰ «همهکاره نظام» در تلاطم و رفتوآمد است
انتشار بخشی از سخنرانی رهبر جمهوری اسلامی در فروردین ۱۳۶۹ که به ابعاد صلح امام حسن میپردازد، در روز دوشنبه، ۱۴ شهریور، در شرایطی که جمهوری اسلامی و آمریکا درگیر حل اختلافها بر سرفعالیت هستهای ایران و تجدید برجاماند، سبب گمانهزنیهای مختلفی شد.
رهبر فعلی جمهوری اسلامی نخستین بار در یک دیدار مردمی در اردیبهشت ۱۳۶۸، صلح امام حسن و تفاوت آن با قیام امام حسین را تحلیل و بررسی کرد. او در آن زمان، با دفاع از صلح امام حسن در مقابل قیام امام حسین، در واقع تلاش کرد شرایطی را که موید پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت سازمان ملل متحد در ۲۷ تیرماه ۱۳۶۷ از سوی جمهوری اسلامی بود، شرح دهد.
علی خامنهای در بخشی از آن سخنرانی، تاکید کرد که امام حسن باید صلح میکرد؛ حتی پس از ۱۰ سال جنگیدن با معاویه و اگر ۱۰ سال دیگر هم میجنگید، چارهای جز تسلیم نداشت؛ منتها ۱۰ سال دیرتر و معلوم نبود در آن در ۱۰ سال بر سر امت اسلامی چه میآمد و چند هزار نفر کشته میشدند. نارضایتیها از امام حسن هم بیشتر میشد.
این توضیح تقریبا مشابه همان پیامی است که روحالله خمینی ۲۹ تیرماه ۱۳۶۷ درباره پذیرش قطعنامه منتشر کرد و به «نوشیدن جام زهر»معروف شد.
خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی، در فروردین ۱۳۶۹، مصادف با ۱۵ رمضان، روز تولد امام حسن مجتبی، در سخنرانی دیگری، صلح امام دوم شیعیان با معاویه را حادثهای سرنوشتساز و بینظیر در کل روند صدر اسلام دانست که نظیر آن وجود نداشت. او در بخشی از سخنرانی آن سال خود که روز دوشنبه، ۱۴ شهریور ۱۴۰۱، در حساب اینستاگرامش بازنشر شد، اشاره میکند که آن کار بر اساس استدلال منطقی غیرقابل تخلف بود و حتی اگر امام علی هم در آن شرایط قرار میگرفت، ممکن نبود کاری غیر از کار امام حسن انجام دهد.
در این بخش از صحبت آمده است: «هیچکس نمیتواند بگوید که امام حسن فلان گوشه کارش سوالبرانگیز است. کار آن بزرگوار ۱۰۰ درصد بر استدلال منطقی غیرقابل تخلف منطبق بود.» علی خامنهای در این سخنرانی تاکید میکند که حسین بن علی هم در این صلح با امام حسن شریک بود.
در تاریخ ۵ اردیبهشت ۱۳۶۹، یعنی کمتر از دو هفته پس از سخنرانی یادشده، فرستاده ویژه صدام حسین به همراه فرستاده ویژه یاسر عرفات بهعنوان میانجی وارد تهران شدند تا نخستین نامه رئیسجمهوری عراق و درخواست میانجیگری عرفات میان دو کشور را به مقامهای جمهوری اسلامی تسلیم کنند. این نامه که خطاب به علی خامنهای و اکبر هاشمی رفسنجانی نوشته شده بود، مردادماه ۱۳۶۹ و پس از چند ماه نامهنگاری میان دو رئیسجمهوری، به صلحی پایدار منتهی شد.
سومین سخنرانی علی خامنهای در مورد صلح امام حسن آبان ۱۳۷۲، همزمان با دیدار او با دانشآموزان و دانشجویان، ایراد شد. در آن سخنرانی، خامنهای فقدان تحلیل سیاسی در مردم را عامل شکست دومین امام شیعیان دانست. در این سال که با آغاز دور دوم ریاستجمهوری اکبر هاشمی رفسنجانی مصادف بود، به سبب سیاستهای دولت سازندگی برای برقراری ارتباط با جهان، شتاب دادن به توسعه اقتصادی در ایران و پشت سر گذاشتن شرایط جنگ، زمزمههای جدی لزوم مذاکره با آمریکا در محافل سیاسی مطرح بود.
رهبر جمهوری اسلامی در این سال، طی سومین سخنرانی خود که به موضوع مذاکره و صلح امام حسن میپرداخت، ترفندهای ریاکارانه آمریکا درباره ابراز تمایل برای مذاکره با ایران را شرح داد و تاکید کرد در حالی که جمهوری اسلامی نمیخواهد با آمریکا رابطه داشته باشد، این کشور برای برقراری رابطه با ایران شرطهایی را مشخص کرده است. او هدف از تلاش برای مذاکره با آمریکا را مخدوش کردن چهره روحالله خمینی و انقلاب اسلامی و ایجاد یاس عمومی در تمامی ملتهای مستضعف آسیا، آفریقا و مسلمانان اروپا و آمریکا دانست.
این سخنان در حالی بیان شد که بنا بر اسناد موجود و آنچه در خاطرات و گفتوگوهای هاشمی رفسنجانی منتشر شد، هاشمی و دولتش هرچند به آمریکا بیاعتماد بودند، از ابتدای دهه ۷۰ برای شکستن یخ روابط میان دو کشور چندان بیمیل هم نبودند.
سخنرانی اردیبهشت ۱۳۷۹ علی خامنهای در مورد صلح امام حسن که پس از ایام تاسوعا و عاشورا، برای جوانان در مصلای تهران ایراد شد، هم بیشتر تداوم گفتمان او در خصوص این موضوع در سال ۱۳۷۲ بود. او در این سخنرانی، برخلاف سخنرانیهای خود در سالهای ۱۳۶۸ و ۱۳۶۹، پذیرش صلح از سوی امام حسن را درعین حال که یک مصلحت بزرگ دانست، ضربهای سخت بر اسلام معرفی کرد که امامت را به سلطنت مبدل کرد و مقدمه حادثه کربلا شد. در این سخنرانی، رهبر جمهوری اسلامی مجددا تصریح کرد که هدف آمریکا از تعریفهای نیمهکاره از مردم و بعضی مسئولان ایجاد نظام سلطه سیاسی و اقتصادی است و روابط سالم هدف نیست.
در این سخنرانی، اشاره علی خامنهای به گزارش وزیر خارجه دولت کلینتون از وضع جدید در روابط ایران و آمریکا در سال ۱۳۷۷، پس از روی کار آمدن دولت اصلاحات در ایران، بود که مقدمه سخنان آشتیجویانه بیل کلینتون در فروردین ۱۳۷۸ و اعلام جیمز روبین، سخنگوی وقت وزارت خارجه آمریکا، مبنی بر تمایل برای استقرار کنسولگری در تهران شد.
مادلین آلبرایت، وزیر خارجه اسبق ایالات متحده آمریکا، در فروردین سال ۱۳۷۹، هم ضمن تبریک سال نو به ایرانیان، با اشاره به نقش آمریکا در کودتای ۲۸ مرداد و حمایت از حمله نظامی عراق به ایران، بابت آنها ابراز تاسف کرد. اما تمام اینها هم برای دولت اصلاحات امکانی فراهم نکرد تا بتواند یخ رابطه با آمریکا را بشکند.
بیش از ۱۵ سال بعد، سخنان ۲۲ مرداد ۱۳۹۳ رهبر جمهوری اسلامی در مورد صلح امام حسن با پیش از آن متفاوت بود. در بحبوحه آغاز مذاکرات هستهای میان ایران و کشورهای ۱+۵، پس از مذاکرات مقدماتی بهمن و اسفند ۱۳۹۲ در وین، علی خامنهای در جمع مسئولان وزارت خارجه و سفرا و روسای نمایندگیهای جمهوری اسلامی ایران در خارج از ایران، با اشاره به مذاکرات هستهای، صلح امام حسن را از نو بررسی و تحلیل کرد.
خامنهای در این سخنرانی مشابه سخنرانی سالهای ۱۳۶۸ و ۱۳۶۹، مهارت دیپلماتیک در استفاده بهموقع و بجا از انعطاف را اقتدار معنا کرد و معنای دیگر این ویژگی را «نرمش قهرمانانه» دانست و گفت که صلح امام حسن مجتبی در نظر او، پرشکوهترین نمونه تاریخی آن به شمار میرود.
بسیاری این سخنان را مقدمه حمایت رهبر حکومت اسلامی از تیم مذاکرهکننده هستهای ایران و محمدجواد ظریف در آذر ۱۳۹۳ و موافقت با تمدید مذاکراتی دانستند که در ۲۳ تیرماه ۱۳۹۴، به انعقاد قرارداد برجام میان ایران و اروپا و آمریکا در وین اتریش منجر شد.
حالا با نگاهی به بیش از ۳۰ سال سابقه تحلیل «صلح حسنی و جنگ حسینی» علی خامنهای، میتوان متوجه شد که سیاست خارجی جمهوری اسلامی این روزها بیش از گذشته میان نگاه دهه ۶۰ و دهه ۷۰ «همهکاره نظام» در تلاطم و رفتوآمد است.
از: ایندیپندنت