مشکلات بسیار است و درد دل مردم فراوان، در این مطلب تنها به مطالبات اقتصادی آن هم به صورتی قانونمند، طبقه¬بندی شده و اولویت دار میپردازم.
* برنامه اشتغال و کارآفرینی: ایجاد اشتغال برنامه اصلی همه دولت¬ها در همه کشورهاست. مهم ترین و بزرگترین شاخص ارزیابی عملکرد هردولت فراهم کردن فرصت¬های شغلی کافی برای مردم است. امروزه مشکل بیکاری جهانگیر شده است، چنانکه کشورهای بحران زده اروپایی نیز درگیر مشکل بیکاری هستند. در این شرایط دولت¬هایی که کوشیده¬اند شاخص اشتغال را بهبود بخشند کارنامه درخشانی داشته¬اند.
بند ۲ اصل چهل و سوم بر اشتغال تأکید شده است. اگر دولت¬های پیش از شما به این اصول التفات ننموده¬ و برای یکی از اصلی ترین وظایف خود هیچ برنامه مشخصی تدوین و اجرا نکرده اند، شما لطفاً آن را جدی بگیرید. البته نرخ بیکاری در هیچ کشوری صفر نیست و هر جامعه ای می تواند نرخ بیکاری یک رقمی را تحمل کند. مسأله شدت بیکاری است به نظر نگارنده راهکارهایی پیش روی شما میتواند به شرح زیر پیشنهاد گردد :
* راه اندازی بخش خصوصی: بخش¬خصوصی یکی از بازوان نیرومند دولت در اقتصاد و موتور محرک جامعه است، و باید نقش اصلی در کارآفرینی و اشتغال¬زایی را بازی کند. ویژگی بخش¬خصوصی رقابت¬پذیری و انحصارگریزی است ولی بیشتر شرکت¬های خصوصی امروز با چسبندگی به منابع دولتی و اقدامات انحصارگرایانه این ویژگی را ندارند و تنها نام بخش خصوصی را یدک می¬کشند. زمانی¬که بخش دولتی به حریم بخش¬خصوصی تجاوز می¬کند، بخش خصوصی یارای رقابت با دولت را نداشته و ناگزیر عقب¬ می نشیند. متاسفانه در پنجاه سال گذشته دولت با اتکاء بیش از اندازه بر درآمدهای نفتی به همه عرصه¬های فعالیت اعم از دولتی و غیردولتی تاخته و دست¬اندازی نموده و همچون سلطانی جهانگشا به تصرف خود درآورده است !. قانون اساسی در بند ۲ اصل چهل و سوم به ما گوشزد کرده است که مبادا دولت به یک کارفرمای بزرگ مطلق تبدیل شود ! انتظار می رود با برنامه¬ریزی¬های لازم، بخش خصوصی افسرده و بیمناک فعلی از لاک خود در آمده و در عرصه اقتصاد فعال گردد. مهم¬ترین جهت¬گیری این برنامه¬ها جلوگیری از ورود بی¬رویه دولت به قلمرو آن و فرار سرمایه¬ها از کشور است. نیک می¬دانید که بیشتر این دست¬اندازی¬ها با دلایل و بهانه¬هایی مردم پسند همچون خدمت¬رسانی به¬مردم و حمایت از اقشار آسیب¬پذیر انجام می¬شود. راهبرد اصلی حل مشکل بیکاری در فعال¬سازی و شکوفایی بخش¬خصوصی است و در شرایط مطلوب شرکت¬های خصوصی کارآفرینان اصلی کشور خواهند بود.
* حمایت ازتعاونی¬های تولیدی و خدماتی اصل چهل و چهارم قانون اساسی ما بخش تعاون را به عنوان یکی از سه بخش اقتصاد کشور شناخته است، ولی در سالهای گذشته اصل چهل و چهار بیشتر از جهت تعریف بخش دولتی و دایره شمول آن بر صنایع بزرگ و مادر در کانون توجه مسئولان قرار داشته و بیشترین سیاستگذاری¬ها در راستای آن صورت گرفته و بخش تعاون در سایه آن نادیده گرفته شده است. در بخش تعاون آورده اصلی نه سرمایه، بلکه نیروی کار است. براین اساس تشکیل شرکت¬های تعاونی از ریسک بالایی برخوردار نخواهد بود. به¬فرض آنکه یک شرکت تعاونی نتواند به¬کار خود ادامه دهد و ناگزیر منحل شود، سرمایه¬ بزرگی بر باد نخواهد رفت و کسی زیان هنگفتی نخواهد دید. پس با اندکی حمایت از تعاونی¬های تولیدی و خدماتی می¬توان زمینه رشد و گسترش آنها را فراهم کرد تا کارآفرینی کنند و مشکل بیکاری را تخفیف دهند. به هرحال سیاست¬ فعال کردن بخش تعاون¬ سهل¬الوصول¬تر از راه ¬انداختن بخش خصوصی است و در کاهش شدت بیکاری زودتر جواب می¬دهد.
* تدوین قانون کار مناسب: قانون کار فعلی از انعطاف لازم برخوردار نیست و حتی زمانی مطرح شد که کارگاههای کوچک از شمول آن مستثنی شوند. روشن است که بخش اعظم جمعیت کارگری در همین کارگاههای کوچک کار می¬کنند و پیشنهاد مستثنی شدن آنها خود اعتراف به ناکارمدی قانون است. بطور معمول و در شرایط ایده¬آل پیشنهاد می¬شود که قانون کار با شیوه سه¬جانبه¬گرایی( کارگران و کارفرمایان و دولت) تدوین یابد. در شرایط موجود کارفرمایان کم و بیش متشکل هستند، ولی قانون کار فعلی اتحادیه کارگران را به رسمیت نشناخته است. بدین ترتیب تدوین قانون کار با شیوه سه¬جانبه گرایی به¬طور کامل میسر نخواهد بود، مگرآنکه دست¬اندرکاران و دردآشنایان محافل کارگری بتوانند موقتاً زبان حال کارگران باشند و در نقش اتحادیه کارگران به تدوین قانون¬کار جدید کمک نمایند. درهرصورت قانون جدید ناگزیر باید اتحادیه کارگری را با تأکید بر غیرسیاسی بودن و دفاع صرف از خواسته¬های صنفی کارگران به رسمیت بشناسد. ویژگی دیگر قانون¬کار جدید باید انعطاف¬پذیری و قابلیت انطباق با کارگاههای گوناگون باشد. بدین منظور قانون نباید مفصل و با جزئیات بسیار نوشته شود. مواد قانون¬کار تنها باید دربردارنده اصلی¬ترین موضوعات مربوط به رابطه کارگر و کارفرما و رعایت الزامات دولتی باشد. جزئیات بهتر است در آئین¬ نامه¬های داخلی کارگاهها نوشته شود. از آنجا که شرایط داخلی کارگاهها بسیار متفاوت است، این آئین¬نامه¬ها را می¬توان با توجه به تنوع کارگاهها به¬صورت تیپ (همانند تعاونی¬ها) تهیه و در اختیار آنها قرار داد تا آن را با شرایط داخلی خود تطبیق داده و به تأیید ادارات کار منطقه خود برسانند. رمز انعطاف-پذیری و قابلیت انطباق قانون کار در همین نکته است. سخن آخر این¬که قانون¬کار ضمن دفاع از حقوق طرفین کار، نباید در راه سرمایه¬گذاری و کارآفرینی نقش بازدارنده و دافعه داشته باشد.
* حقوق و دستمزد کارکنان و بازنشستگان: حقوق و دستمزد کارکنان دولت، و به¬تبع آن بخش خصوصی، درحداقل ممکن قرار دارد، چنانکه با سطح هزینه¬های جاری زندگی هیچگونه تناسبی ندارد. کسانی¬که کار می¬کنند ولی حقوق و دستمزدشان تکافوی حداقل هزینه زندگیشان را نمی¬کند با بیکاران تفاوت چندانی ندارند. افزون بر این، این شاغلان با پرداختن به کار دوم عملاً فرصت¬های اندک شغلی را از بیکاران سلب نموده و آتش بیکاری را شعله¬ورتر می¬سازند. سیاست¬های¬ جلوگیری از اعلام نرخ تورم، شاخص هزینه زندگی، آمار جمعیت زیرخط فقر و یا هرگونه پنهانکاری در شاخص¬های اقتصادی، به منزله پاک کردن صورت مسأله است. مردم از دولت انتظار دارند که مسائل¬ را حل کند، آنهم نه با نشان دادن آمارهای ساختگی و مجعول، بلکه با گشایش در زندگی روزمره مردم.
* دفاع از استقلال صندوق تأمین اجتماعی: این صندوق یک نهاد غیردولتی است و همواره باید از تعرض دولتیان مصون باشد. هرگونه اقدام غیرقانونی از قبیل تغییر نام و عنوان و ترکیب اعضاء و نادیده گرفتن یا به¬ تعویق انداختن پرداخت بدهی¬های دولت یا محول کردن آن به واگذاری سهام شرکت¬ها و مانند آن به ورشکستکی صندوق و اتکاء روزافزون آن به منابع دولتی خواهد انجامید، که پی¬آمدهای ناگواری خواهد داشت. ضمناً یکی از ارکان ضامن توسعه بخش¬خصوصی که در بندهای بالا مطرح شد، حفظ استقلال صندوق تأمین اجتماعی است. تصمیمات نادرست در فرایند بازنشستگی کارگران و بالا بردن پرداختی¬ها و کاهش دریافتی¬های صندوق، عملاً دخالت در کارکرد درست آن به¬شمار می¬رود که باید اکیداً از آن جلوگیری شود. اگر کارگران و کارفرمایان اعتماد خود را نسبت به کارکرد درست صندوق از دست بدهند، بخش خصوصی نه تنها جان نخواهد گرفت، بلکه به قهقرا خواهد رفت و. ……
ضیاء مصباح