دولت ملت از مفاهیم بحث انگیز امروز در ایران است. چه آنان که به جهانی شدن باور دارند و چه آنان که هنوز بر هویت قومی می دمند و هرکدام هم منطق خود را دارند و منافع خود را در آن میجویند. ولی از همه حیرت انگیزتر صحبت های آقای علی علیزاده در یکی از برنامه های جدال است که مدعی شده جمهوری اسلامی برای اولین بار می خواهد به دولت ملت تحقق بخشد. من حیران ماندم که چگونه جمهوری اسلامی چنین کرامتی داشته و من در خواب غفلت بوده ام.
نخست ببینیم ملت دولت چیست. به نظر جامعه شناسان قسمت اعظم جوامع در سراسر تاریخ بی دولت بوده اند ولی اینکه حکومت و سیاست در این جوامع بوده موضوع اختلاف نظراست. اما با نظام قانونمند برای اجرای عدالت، دولت به وجود آمد. (۱) منشاء دولت-ملت را در تولد صلح وستفالی در سال ۱۶۴۸ باید دانست که برای نخستین بار حقوق برابر و یکسان کشورهای به عنوان واحدی های سیاسی مستقل صاحب حق حاکمیت مطرح و پذیرفته شد. این کشورها حق دخالت در امورهم را ندارند. این فرایند سرانجام به اصل سازمان دهنده ی نظام بین الملل تبدیل شد که سازمان ملل متحد نتیجه آن است. (۲)
ایران نخستین امپراتوری جهان ساخته شده از اقوام گوناگون بود که طی هزاران سال با هم زیسته بودند و یادآوری کنم که ما هیچ جای دنیا دولت ملت تک قومی نداریم که فقط از یک قوم تشکیل شده باشد.
در ایران همواره دولت مقدم بر ملت بود تا اینکه در انقلاب مشروطیت به حقوق شهروندی و اتحاد دولت ملت دست یافتیم. جنبش های ناسیونالیستی پس از جنگ دوم جهانی به رهایی بیشتر کشورهای جدید از بند استعمار یاری رساند و در ایران نیز با ظهور دولت ملی دکتر مصدق و نهضت ملی کردن نفت و قطع دست استعمار انگلیس به اتحاد ملی و انسجام دولت ملت کمک رساند.
بنابراین دولت ملت به معنای دستیابی تطابق بین دولت در سرزمینی واحد با مرز مشخص و بوروکراسی اداره ی کشور با مردم در قالب یک ملت با تعلق زبانی و فرهنگی بیش از یک قرن است که به معنای مدرنش در ایران تحقق یافته. منتها مشکلی که پس از انقلاب بروز کرده است حکومتی با ایدئولوژی اسلامی شیعه اثنی عشری است که خواستار امت سازی است و این نه تنها کمکی به انسجام ملی و دولت ملت نمی کند بلکه می تواند موجب از هم پاشیدگی وفاق ملی شود. بزرگترین مشکل جمهوری اسلامی همان اسلام و شیعه اثنی عشری بودنش است که در تضاد فرهنگی با سایر ایرانیانی است که مذاهب دیگر دارند. این مشکل تمام حکومت هایی است که میخواهند با اتکای به معیار واحد، تنوعی را که در هر کشور هست نفی کنند. ایران نیازمند یک حکومت غیردینی و بی طرف در مورد ادیان است و این فقط با حکومت لائیک میسر است.
به همین سبب من از تعریف عجیب اقای علیزاده سردرنیاوردم و دقیقاً مخالف آن فکر می کنم زیرا با امت سازی جمهوری اسلامی حقوق شهروندی معنایی ندارد؛ سلطنت و خلافت در سایه خدا نیازمند برابری حقوق مردم نیست و در امت سازی دموکراسی و آزادی نیز تحقق پیدا نمی کند، چون این دو را نمی توان از دل مذهب بیرون کشید. در حقیقت جمهوری اسلامی با امت سازی به پیشواز جهانی شدن شتافته است و تجزیه کشور را خود جلوتر امضاء کرده است. در غیاب ملت دولت فقط هرج و مرج در سطح ملی برقرار می شود. بی جهت نیست در شرایط کنونی مدعیان قومی سربرآورده و ادعاهای جداسرانه دارند که ناشی از بی تدبیری و جهالت این حکومت دارد. ملت را که نفی کنید، از بالا جهانی شدن میماند و واحدهای فراملی و از پایین قوم و نظایرش.
در دو قرن گذشته کشورهایی که دولت ملت داشته اند راه به سوی دموکراسی گشوده اند و بجز آن راه دیگری نیست.
نکته دیگری که آقای علی زاده ادعا کرد سکولار بودن خامنه ای بود که از ادعای اولی عجیب تر بود. ایشان کمک کردن به حکومت شیعه علوی سوریه و هوثی های زیدی یمن را که بر مبنای منطق سیاست بین الملل انجام می پذیرد، دلیل سکولار بودن وی دانست. در حالی که واضح است این روی خوش اول آشنایی است و در باغ سبز نشان دادن برای جلب کردن آنها در پی همان پروژه ی امت سازی است چون در حقیقت از یک خانواده هستند در صورتیکه همچنان که در مقاله های خود اشاره کرده ام در داخل از چنین مدارا و حمایتی خبری نیست حتا به دراویش شیعه ۱۲ امامی هم رحم نمی کند و خانقاهشان را ویران می کند.
البته انگیزه آقای علیزاده خیر است و از موضع ضد امپریالیستی به مواضع خامنه ای می نگرد و خواستار از هم پاشیدن کشور نیست ولی متأسفانه این توجیهات نه تنها رهگشا نیست بلکه اسباب سوء تفاهم برای برخی می شود. حرف من خیلی ساده است. اگر دمکراسی و ملحقاتش را می خواهیم، مرجعی جز ملت برای بر پا کردن آن نداریم. درر این مورد نباید میدان به ابهام داد چون مردم به اشتباهی می افتند که می تواند نتایج بسیار وخیم داشته باشد. سیاستی که خامنه ای در پیش گرفته از یک سر به ایدئولوژی اسلامی وصل است و از سر دیگر ناچار به قبول الزامات سیاست بین الملل است. خود او نتوانسته بین این دو آشتی برقرار کند و به نظر منن هیچگاه نخواهد توانست چون اینها با هم تضاد دارد. این که پیروی از عامل دوم مورد تأیید ما باشد، قابل درک است، ولی نمی توان به این دلیل بخش اول کار را که جز ضرر برای ما نداشته است، ندیده گرفت. برای خامنه ای و دیگر اسلامگرایان، بخش اول است که اصل است و همین است که خودشان را در تنگنا گذاشته و ایران را هم به مصیبت انداخته است. مملکت باید مطابق با منطق سیاست اداره شود نه دین و باید رفت دنبال جدا کردن این دو از هم. این را هم باید صریح گفت و به اجرا گذاشت.
البته ابن خبال باطلی است که تصور شود این حرف ها بین ملایان خریداری دارد؛ ملایان عهد کرده اند که هیچ حرف حسابی را گوش ندهند و تعدیلی در اعمال غیر انسانی خود ندهند تا سرنگون شوند.
پنج شنبه – ۲۸ مهر ۱۴۰۱
۲۰۲۲-۱۰-۲۰
از: ایران لیبرال