مصطفی ایزدی فعال سیاسی
رییسجمهور در تالار وحدت برای جمعی از هنرمندان، شاعران و نویسندگان که به دعوت وزیر فرهنگ و ارشاداسلامی گرد آمده بودند سخن گفت و نیازها و ضرورتهای حوزه فرهنگ و هنر را برشمرد و انتظارات دولت برای رسیدن به اهداف خود را بازگو کرد. حضار در تالار وحدت، برحسب آنچه شبکه چهار سیما نشان میداد، متشکل از سرشناسان، سرفرازان و جوانان عرصه ادب و هنر بودند که با بسیاری از گفتهها، دیدگاهها و برنامههای رییسجمهور همراهی کرده و با ابراز احساسات شعفانگیز، نظرات و سخنان وی را تایید کردند. دغدغههای مشترک دولت یازدهم و فرهیختگان و اندیشمندان جامعه از جمله هنرمندان و ادیبان چیست که باید در گردهمایی مهمی مطرح و مورد بررسی قرار گیرد؟ از سخنانی که آقای روحانی بیان کرد، فهرستی از این خواستههای مشترک به دست میآید:
۱- عملیاتیشدن وعدهها و قولهایی که رییسجمهور در جریان تبلیغات انتخابات ریاستجمهوری به مردم و فرهیختگان داده است.
۲ – واگذاری امر ممیزی به هنرمندان و تشکلهای صنفی.
۳ – احیای ارکسترهای سمفونیک و ملی.
۴ – سپردن نظارت بر آفرینشهای هنری توسط هنرمندان، چرا که کارمند دولتی وزارت ارشاد نمیتواند ناظر خوبی برای هنر باشد.
۵ – بیمعنابودن تقسیمبندی هنرمندان به ارزشی و غیرارزشی.
۶ – تعامل سازنده بین دولت و هنرمندان.
۷- بیمعنابودن «هنر بدون آزادی» و «امکانپذیری خلاقیت در سایه حریت».
۸ – هنرمند نه زینتالمجالس است نه اپوزیسیون.
۹ – عدم امکان خلق و آفرینش آثار فاخر، با دستور.
۱۰ – تاثیر فضای امنیتی در خشکاندن جوانههای ادب و هنر.
۱۱- اعتمادکردن به هنرمند، چرا که هنر خطر نیست و هنرمند امنیت کشور را به مخاطره نمیاندازد.
۱۲- و…
جز اینها موارد دیگری نیز مطرح است که ضرورت توجه به آنها، هم از طرف دولت و هم از طرف کسانی که در جامعه به خلق آفرینش هنر و ادب میپردازند، حتمی است.
واقعیت این است که در جامعه امروز ایران، هنرمند و ادیب و نویسنده برای خلق آثار ارزشمند، نیازهای مهمی دارند که اهم آن، فضای عاری از دستورات و فشارهای دولتی است. این نگاه که اگر فرهیختگان را به حال خود واگذارند به معضل سیاسی یا امنیتی تبدیل میشوند، نگاه درستی نیست. این نوع نگریستن به اندیشمندان گوناگون ناشی از دو پدیده ذهنی است. یکی نشناختن روحیه و ظرافتهای وجودی هنرمند و دیگری عدم آشنایی با رابطه متقابل هنرمند و جامعه است.
راقم این سطور به این گزاره که: «هنرمند یا با حکومت است یا بر حکومت» اعتقاد ندارد، بلکه معتقد است: هنرمندان و فرهیختگان با جامعه و همراه با عموم مردم هستند. یعنی هنرمند و شاعر و نویسنده و… با جامعه زنده و پویایی که در حال حرکت است گام برمیدارد. از این نگاه، مردم و اکثریت و اقلیت آنها را دولت تعریف نمیکند. بلکه حضور مردم است که خود و جامعه را تعریف میکند. هنرمندان و اندیشمندان، البته از وسعت نظر لازم برخوردار هستند که حرکت جامعه را و راه مردم را بهدرستی دریابند، مگر اقلیت که خویشتن را فراتر از درک و عقل جامعه بدانند و به خیال خود بخواهند از موضع بالا، دست مردم را بگیرند و به بهانه اینکه افکار عمومی راه را از چاه بازنمیشناسند، به راهی که خود فکر میکنند، ببرند.
معیاری که میتواند در ترمیم رابطه دولت و فرهیختگان موثر باشد، این است که دولتمردان، چگونه و در چه حدی، هنرمندان و اندیشمندان را درک میکنند و با دغدغه آنان همراه هستند؟ آیا متولیان امور دولتی در حوزه فرهنگ و هنر، جامعنگر هستند یا نه؟ بدیهی است این جامعنگری از نگاه سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، نقش ارزندهای در آرامشبخشیدن به اذهان خلقکنندگان آثار ادبی، هنری و فرهنگی دارد. انتظار رونق هنر و ادب و ارجمندی ادیبان و هنرمندان، در شرایطی که موافقان سیاستهای دولت، قدر ببینند و بر صدر نشینند و منتقدان، بایکوت شوند و رنج ببینند، انتظار عبثی است؛ رویکردی که در بعضی از دولتهای پیشین اعمال میشد و در دولت یازدهم، در حال فاصلهگرفتن از آن هستند.
از: شرق