خوشبختانه، شعور و شهامت و شجاعت شما مبارزان آزادیخواه در میهن مان، طی چهار ماه گذشته؛ دنیا را به تحسین وا داشته و باعث شده که بار دیگر ایرانی بتواند آشکارا به ایرانی بودنش ببالد، و سرش را با افتخار بالا نگهدارد. ایران مان نیز پس از مدتها سرافکندگی، از اعتبار و ارزش ویژه ای برخوردار شده است.
شما مبارزان، به ویژه زنان و جوانان ایران، آموزه ی زرتشت را به گوش گرفته و راه پیکار تان را انتخاب کرده اید. زرتشت گفت: “هستی، میدان نبردِ نیک و بد است و انسان، آزاد است جایگاه خود را در این مبارزه انتخاب کند.”
چند هزار سال بعد از زرتشت، نیچه گفت: این پیکار است که نامش زندگی است. آنچه برای دگرگونی لازم است توانائی و تدبیر، و آنچه سرنوشت را تعیین می کند، قدرت است.
اینکه مبارزات ملت ایران، مورد توجه کشورهای جهان قرار گرفته؛ غیر از شهامت و شجاعت در پیکار، هدف ورجاوند (مقدس) مبارزان، یعنی “آزادی و حق انتخاب” است. چنانچه ملت، تنها برای “نان” مبارزه می کرد، می گفتند گرسنه هستند؛ ولی زمانیکه برای “حق انتخاب” میجنگد، گرسنه ی آزادی و زندگی انسانی است؛ از اینرو، مورد تحسین قرار گرفته. روش مبارزات و هدف مقدس تان، الگوئی شده برای ملت های آزادیخواه.
نه سلطنت، نه رهبری – دموکراسی، برابری
ملت ایران که قرن ها، گرفتارِ حکومت های خودکامه ی مدعی مشروعیت الهی (سلطنت و مذهب) بوده، امروز بر آنست که سرنوشت خود و آینده ی کشورش را خودش انتخاب کند. شعارِ هدفمند “نه سلطنت، نه رهبری – دموکراسی، برابری” نیز، رُشد سیاسی مبارزان میهن مان را به نمایش می گذارد. رشدی که بر اساس تجربه ی تاریخی مان پایه ریزی شده و در ادامه و تکامل شعار خردمندانه ی “مرگ بر ستمگر، نه شاه میخوایم نه رهبر”، است.
بیگانگان و دشمنان حقوق ملت و استقلال ایران، میخواهند با همراهی گمراهان و مزدوران داخلی، “رهبر تراشی” و “جایگزین سازی” کنند. برای اینکه هم میهنان مان، بار دیگر گول نخورند (همانگونه که گول خمینی را خوردند) و اغفال نشوند و در دامِ جدیدی نیفتند؛ شعارِ “نه سلطنت، نه رهبری – دموکراسی، برابری”، باید آنقدر تکرار شود و مورد بحث و گفتگو قرار گیرد که در اذهان عمومی، جا بیفتد و نهادینه گردد. پدیده ی نه سلطنت، نه رهبری یعنی مبارزان مان می دانند چه نمی خواهند و اصل را بر اساس ما، مردم، می دانند. هدف و برنامه شان نیز بر اساس دموکراسی، برابری است.
پدیده ی رُشد سیاسی را نباید و نمیتوان دست کم یا نادیده گرفت، زیرا، بخش قابل ملاحظه ای از ملت ایران؛ تشخیص داده که همه چیز باید برای مردم و در خدمت مردم باشد. یعنی دوران دیدن تصویر خمینی در ماه سپری شده و مردم دیگر اغفال “شاه و شیخ”، و موهوماتِ موهبت الهی نمیشوند. مردم دیگر نه فریب می خورند، نه زیر بار زور می روند و نه اجازه می دهند بیگانگان و گمراهان، برای شان رهبر تراشی و جایگزین سازی کنند! پاسخ مبارزان میهن مان، به این توطئه ی جدید بیگانگان، – “زن، زندگی، آزادی و – مرد، میهن، آبادی” است.
ترفند های مختلف چهار دهه گذشته، مانند فرشگرد، کنفرانس ورشو، ققنوس و خیمه شب بازهای دیگر بیگانگان و گمراهان برای علم کردنِ رضا پهلوی، با شکست روبرو شد و خوشبختانه تیر شان به سنگ خورد. امروز، دو تن دیگر را با او همراه کرده اند که شاید با نیرنگ “سه تفنگدار ساختگی”، اعتباری به او ببخشند، و بار دیگر مردم را سر کار بگذارند! رُشد سیاسی و هوشیاری ملت ایران، این ترفند را نیز خنثی خواهد کرد و دشمنان خارجی و عوامل داخلی شان، این آرزو را به گور خواهند برد.
واقعیت های موجود امروز
جمهوری اسلامی، یک رژیم فاسد، فرقه گرا و تمامیت خواه است. ابزارهای قدرت و ثروت را نیز در دست دارد. ولی حتی در چنین موقعیتی، بدون شرکتِ مردم، رژیم هیچ است.
در این راستا، *خلیل ملکی گفت: مردم عادت دارند از قدرت بترسند. ملاک عمل مردم عادی ترس است؛ ترس از حکومت، از پل صراط و جهنم … ملکی می گوید: وقتی که ترسیدی، ابتکارت را از دست می دهی و آن وقت برای عمل، مدام منتظر آیه و دستور و فرمانی؛ و در انتظار رهبر و فرمانده. اگر انتظار معجزه ای هست از تک تک ما است، نه از امام زمان و رستم و کاوه! یادداشت های خلیل ملکی
در رابطه با ترس، گروه “بلک ریوارد”، بولتن ویژه ی فرمانده سپاه را هک و منتشر کرده است. یکی از آمارهای این بولتن می گوید:”۸۴ در صد مردم، اعتراضات خیابانی را عاملی برای کاهش مشکلات می دانند. … در بخش دیگری از آمارها، گزارش شده که بزرگترین دستاورد اعتراضات، ریزش ترس مردم از نیروهای نظامی و انتظامی است.”
سرلشگر محمد باقری، رئیس ستاد کل نیروهای مسلح گفت: “جمعیت اندکی به هر دلیلی فریب خوردند، کمتر از سه دهم درصد کشور بودند.” بی بی سی
بر اساس آمارهای بولتن داخلی رژیم: – ۵۱ در صد مردم خواستار حجاب اختیاری اند؛ ۵۳ در صد هم از عملکرد نیروهای انتظامی ناراضی اند؛ ۵۶ در صد مردم به استمرار روند اعتراضات معتقدند؛ و همانطور که اشاره شد، ۸۴ در صد مردم، اعتراضات خیابانی را عاملی برای کاهش مشکلات می دانند. این آمارها، از یکسو دروغگوئی سران رژیم را آشکارا به نمایش می گذارد؛ و از سوی دیگر نشان میدهد که زمینه برای پس گرفتن کشور مساعد است.
دفاع، خشونت نیست!
برای پیروزی بر دشمن و پس گرفتن میهن، باید تکلیف خودمان را با پدیده “دفاع” مشخص کنیم. دفاع یعنی دفع کردن و دور کردن دشمن. موقعی که دشمن هجوم میآورد و حمله میکند، وظیفه، مسئولیت و حق هر ایرانی است که از خود، هم میهن و همسنگرش دفاع کند و اجازه ندهد ضربه بخورد و آسیب ببیند. مبارزه ی ملت ایران، برای رهائی از چنگال دشمن دوست نما است؛ از چنگال گرگ های گرسنه، هار، و وحشی است.
رژیمی که با حربه های جنگی با اعتراضات مردم مقابله میکند، کودکان و خردسالان را مورد ضرب و شتم و تجاوز و زندان قرار میدهد، و در اوج بی عدالتی پس از محاکمه صحرائی، بیشرمانه اعدام میکند؛ دولت نیست، دشمن است. باید برای همه روشن شده باشد که ما با دشمن طرف هستیم.
در ضمنی که دفاع از جان و ناموس، خشونت نیست، وظیفه است. در مقاله ی پیش، ضمن ارائه اخطاریه دوم “کمیته ابومسلم خراسانی” در مورد “هدف قرار دادن آخوند”، چند خواننده، دفاع را با خشونت، قاطی کرده بودند!؟ دفاع در مقابل غاصب زورگو، خشونت نیست، وظیفه است. دفاع در مقابل حق کش، خشونت نیست، حق کرفتن است. مبارزه ی ملت ایران، برای آزادی و حق انتخاب است، برای شرکت در تعیین سرنوشت خویش، و برای در دست گرفتن مقدرات مملکت خودش می باشد.
باید به یاد داشت که مبارزه، همیشه با موفقیت همراه نیست، میتواند با ناکامی و شکست روبرو شود. ولی بجای نا امید شدن، باید از ناکامی درس گرفت و از شکست تجربه آموخت و دفعه بعد گام را هوشمندانه تر برداشت. خوشبختانه این دقیقا مسیری است که امروز مبارزان مان طی میکنند و دنیا را به تحسین وا داشته اند. زندگانی بشر، برای کسب حقوق طبیعی و انسانی، همیشه همراه با مبارزه بوده است.
نکته دوم، در دوران شاه، نداشتن آزادی سیاسی و حق شرکت در تعیین سرنوشت؛ مهمترین دلیل انقلاب بر علیه حکومت او بود. با به بیراهه کشیده شدن انقلاب مردمی ۵۷، نه تنها آزادی سیاسی را به دست نیآوردیم، بل که آزادی انتخاب را نیز از دست دادیم. از شکست و ناکامی انقلاب ۵۷، باید بیاموزیم که “براندازی” به تنهائی مشکلات مان را حل نمی کند و پایان کار نیست، بل که باید با یک برنامه مشخص “جایگزینی” همراه باشد. برنامه ای که پاسخگوی خواسته های مردم و بر آورنده نیازهای جامعه و در حد توانائی ها و داده های کشور باشد. چیزی مانند، جمهوری دموکرات ملی ایران.
برپائی جامعه مدنی پیشرو
برپائی جمهوری دموکرات ملی ایران، نیاز به زمینه مساعد پرورش مردمسالاری دارد؛ نیاز به شهروند و انجمن های شهروندی یعنی نیاز به یک “جامعه مدنی پیشرو دارد.” چنانچه با پدیده ی نه سلطنت، نه رهبری – دموکراسی، برابری، همراه هستید؛ و هدف تان، برپائی یک جامعه ی مدنی پیشرو، استوار بر این باور که “همه چیز باید برای مردم و در خدمت مردم باشد” است، ما، “با هم همراه هستیم”. هدف مان همان است که مبارزان میهن مان فریاد میزنند: “زن، زندگی، آزادی و مرد، میهن، آبادی.” در ضمنی که می دانیم، بدل خودکامگی و خداسالاری، حق انتخاب و مردمسالاری است؛ و بدل وابستگی، استقلال و ملی گرائی است. این باور و برنامه، بهترین راه برای پس گرفتن میهن مان می باشد.
مدتها بود که جایگاه ارزشمند تمدن، و موقعیت فرهنگی مان در انظار عمومی کمرنگ شده بود. خیلی ها ما را با خط کش حکومت های خودکامه و خداسالارمان، اندازه گیری می کردند و می سنجیدند. برای نمونه، رابرت گرانت واتسون، بیش از ۱۶۰ سال پیش نوشت: “یک فرد ایرانی شاید کمتر از هر فرد دیگری در روی زمین، حاضر است در راه منافع کشور خود قدمی بردارد. این پدیده پس از بر پائی رژیم فقاهتی به اوج خود رسید، خیلی ها با پوزخند می گفتند: هر ملتی لایق حکومتی است که دارد!؟
بر این باور هستم که شما مبارزان راه آزادی،
باعث افتخار ما و سربلندی ایران هستید” و
قیام ملت ایران، ما را در انظار جهان رو سفید کرده است.
امیرحسین لادن
جمعه ۲۳ دی ماه ۱۴۰۱
ahladan@outlook.com
از: گویا