ورشکستگی سیاست «نگاه به شرق» جمهوری اسلامی

یکشنبه, 30ام بهمن, 1401
اندازه قلم متن

جلیل روشندل

رسانه‌های ایران در مورد دستاوردهای سفر رئیسی به چین تبلیغات زیادی به راه انداختند

هفته گذشته ابراهیم رئیسی به دعوت شی جین پینگ، رئیس‌جمهوری چین، عازم پکن شد. جمهوری اسلامی هدف از این سفر را «عملیاتی شدن توافق جامع ۲۵ ساله بین جمهوری اسلامی و چین» اعلام کرد، توافقی که جزئیات آن برای کسی روشن نیست و ظاهرا به خواست دولت چین محرمانه نگاهداشته شده است. تنها یک پیشنویس از این توافق به فضای مجازی درز کرده و آن هم از نظر منتقدان با قرارداد ترکمانچای برابر دانسته شده است.

در هر صورت، ملاقات رئیسی و شی جین پینگ از نگاه ناظران جهانی حائز اهمیت تلقی می‌شد، چرا که از طرفی، هر دو کشور چین و ایران به علل گوناگون تحت فشارهای بین‌المللی‌اند و از طرف دیگر، در ۲۰ سال اخیر، هیچ‌یک از روسای جمهوری ایران چنین دعوتی را دریافت نکرده بودند. البته هر دو نفر در حاشیه نشست سازمان همکاری شانگهای در سپتامبر سال ۲۰۲۱ در ازبکستان ملاقاتی با یکدیگر داشتند و پس از آن بود که «توافق استراتژیک ۲۵ ساله» و تعدادی تفاهم‌نامه‌های دو جانبه بین دو کشور امضا شد.

ترکیب هیئت اعزام‌شده از جمهوری اسلامی به پکن نشان می‌دهد که دست‌کم انتظارات بالایی در میان بوده است: رئیس کل بانک مرکزی ایران همراه با شش عضو کابینه از جمله وزارتخانه‌هایی که با اقتصاد، نفت، امور خارجه، تجارت، حمل و نقل و توسعه سرو کار دارند. در واقع اگر قرار بود توافق ۲۵ ساله اجرایی شود همین ترکیب به بهترین نحو می‌توانست آن را پیش ببرد.

اما در عمل چنین اتفاقی رخ نداد. ابراهیم رئیسی که در سپتامبر ۲۰۲۱ ضمن دریافت مدرک دکترای افتخاری به عضویت افتخاری هیئت علمی دانشگاه ملی تاجیکستان درآمده بود، این‌بار هم کرسی استادی افتخاری دانشگاه ملی چین را هدیه گرفت. البته اعطای دکترای افتخاری یا کرسی استادی افتخاری به‌عنوان علامت و نشانه وجود یک رابطه حسنه بین دو کشور بی‌سابقه نیست، ولی با توجه به حاشیه‌هایی که در مورد مدارج تحصیلی ابراهیم رئیسی وجود دارد، این رویداد بیشتر با مزاح و تمسخر مواجه شد.

عوامل متعددی موجب شدند که جمهوری اسلامی و چین نتوانند به توافق چشمگیر و ملموسی برسند. در درجه اول، باید در نظر گرفت بسیاری از شرکت‌های چینی که بالقوه می‌توانند در ایران سرمایه‌گذاری کنند یا به‌طور بالفعل در ایران حضور دارند، همان شرکت‌هایی‌اند که با اروپا و آمریکا نیز مراودات گسترده اقتصادی دارند و طبعا تا زمانی که تحریم‌های آمریکا بر فضای تعاملات اقتصادی و بین‌المللی جمهوری اسلامی یا چین حاکم باشد، این شرکت‌ها قادر نخواهند بود با جمهوری اسلامی ایران مراودات اقتصادی قابل ملاحظه‌ای داشته باشند.

به‌دلیل همین ملاحظات بود که در روز آخر سفر، دو رئیس‌جمهوری خواستار لغو تحریم‌‌ها علیه ایران و احیای توافق برجام شدند. چین همانند روسیه یکی از امضاکنندگان برنامه جامع مشترک (برجام) برای محدود کردن برنامه اتمی ایران است. به بن‌بست رسیدن برجام مناسبات تجاری چین و روسیه را با ضرر و زیان روبرو کرده و اگرچه چین با خرید نفت ایران به قیمت بسیار نازل (۳۰٪ زیر قیمت بازار) بخشی از آن زیان را جبران می‌کند، ولی طبیعی است که ترجیح بدهد منافع کلان خود در رابطه با غرب را نجات بدهد، نه فقط منافع محدودی که در ارتباط با ایران آن‌ها را در اختیار دارد.

تاکنون به دفعات و در شکل‌های مختلف، جمهوری اسلامی ایران برای بازگشت به تعهدات برجامی خواهان برداشته شدن تحریم‌ها شده است، ولی مهم‌ترین پیش‌شرط ایران برداشته شدن تحریم‌های آمریکا علیه سپاه پاسداران است که از زمان ریاست‌جمهوری دونالد ترامپ، در لیست تروریستی ایالات متحده قرار دارد.

رسانه‌های ایران در مورد دستاوردهای سفر رئیسی به چین تبلیغات زیادی به راه انداختند. اما سفیر چین در تهران صداقت بیشتری داشت و گفت: «سفر آقای رئیسی عزم چین و ایران برای گسترش همکاری‌‌های راهبردی را تقویت کرده است». چانگ هوا، سفیر چین در ایران، لیستی از دستاوردهایی را برشمرده که «امضای چند سند همکاری دوجانبه در زمینه‌های کشاورزی، تجارت، گردشگری، حفاظت از محیط زیست، بهداشت، امداد و نجات، فرهنگ و ورزش» از عمده آن‌ها به شمار می‌آید.

در سایر قسمت‌های یادداشت سفیر چین به مشترکات تاریخی و دوستی چین و ایران باستان اشاره شده که طبعا رابطه‌ای با سیاست و حکومت در عهد جمهوری اسلامی ندارد. علاوه بر آن، شخص سفیر نتیجه گرفته است که چین «در مواجهه با شرایط پیچیده کنونی که پر از تغییرات جهانی، زمانی و تاریخی» است، تمایل دارد «برای همه کشورها»، و نه فقط ایران، «از طریق تحقق مدرنیزاسیون به سبک چینی» فرصت و موقعیت مناسب را فراهم کند. (یادداشت سفیر چین در ایران – ایرنا ۲۸ بهمن۱۴۰۱).

وقتی این برداشت واقع‌بینانه را در کنار گفتارها و حرکات تبلیغاتی رسانه‌های ایرانی قرار می‌دهیم که کوشیده‌اند از این سفر تقریبا بی‌حاصل هیاهوی بسیار برای هیچ تحویل مخاطبان خود بدهند، متوجه می‌شویم که «سیاست نگاه به شرق» نیز مانند دیگر وعده‌های حاکمیت اقتدارگرایانه جمهوری اسلامی در طی ۴۴ سال گذشته، نشانی از ورشکستی سیاسی و ناتوانی در ایجاد تحولاتی مناسب قرن بیست‌ویکم را با خود به همراه دارد.

وقتی وضع موجود سیاست «نگاه به شرق» را با محتوای نامه «خیلی محرمانه»‌ای که مهدی صفری، معاون دیپلماسی اقتصادی وزیر خارجه ایران، به محمد مخبر، معاون اول ابراهیم رئیسی، نوشته در کنار هم قرار می‌دهیم، متوجه می‌شویم که «نگاه به شرق» بر توهمات و محاسبات یک‌سویه تکیه دارد و صرفا ساخته و پرداخته ذهنیت ضدغربی روحانیت حاکم است. (توضیح اینکه نسخه‌ای از این نامه از طرف شبکه تلویزیون ایران اینترنشنال دریافت و رسانه‌ای شده است).

این نامه در سه صفحه جزئیات «کم‌کاری شرکت‌های روسی و تمایل نداشتن شرکت‌های چینی» در امر مشارکت در پروژه‌هایی که به آنان واگذار شده و چگونگی خروج آن‌ها از برخی پروژه‌های مطرح را با ذکر جزئیات توضیح می‌دهد. نامه به تاریخ یازدهم دیماه ۱۴۰۱ است و بنابراین، سفر رئیسی به پکن متعاقب این گزارش می‌تواند به آن هم مربوط باشد. شاید سفیر چین در تهران در انعکاس واقعیت صادقانه‌تر عمل کرده و به‌خوبی نشان داده است اینکه جمهوری اسلامی بخواهد با کمک چین و روسیه به «مدرنیزاسیون» مورد انتظار خود برسد، امری تخیلی و ناشی از توهم است، چرا که به کلام او «تحقق مدرنیزاسیون به سبک چینی» خواهد بود و تازه این در شرایطی است که ما از شرط و شروط روس‌ها برای مشارکت در مدرنیزاسیون ایران اطلاعی نداریم. 

از: ایندیپندنت


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.