عبدالحسین طوطیایی، عضو هیاتعلمی بازنشسته سازمان تحقیقات کشاورزی
سخنان رییس سازمان حفاظت محیطزیست کشور درباره جایگاه ایران در ردهبندیهای جهانی و منطقهای و شاخصهای محیطزیستی بسیار تاملبرانگیز است. دکتر «معصومه ابتکار» در جلسه شورای اداری مدیران استان گلستان به سقوط ۶۱ پلهای ایران طی ۱۰سال گذشته در ردهبندیهای جهانی و منطقهای و شاخصهای محیطزیستی اشاره کرد و گفت البته شاخصهای ملی ما نیز همین موضوع را تایید میکند. وی همچنین اظهار کرد که کشور ما در زمینه محیطزیست از شرایط خوبی برخوردار نیست که باید تلاش کرد در این زمینه به یک رویکرد اساسی در همه فعالیتهای توسعهای، صنعتی و دیگر موارد توجه شود. بهزعم راقم این سطور انتصاب تیم مدیریتی سازمان حفاظت محیطزیست با حدود دوماه تاخیر از آغاز بهکار دولت یازدهم بهطور نمادین خبر از اولویت کمتر سیاستهای کلان دولت جدید به محیطزیست در حال نابودی کشور را داده بود. آنها هم که در جامعه بیش از دیگران صدای پای خطر را میشنیدند و فریاد استمداد میکشیدند، انتظار داشتند مدیریت جدید سازمان در همین ایام محدود پنجرههایی بزرگتر از سقفهای کوتاه موجود را روی مردم بگشاید.
اما اظهار گلایههایی از جنس فوق ریاست سازمان نشان از آن دارد که گامهای سیاستگذاران این عرصه کندتر از شتاب تخریب است. از بیان صادقانه ریاست محترم در گرگان البته این نکته هم دریافت میشود که در این سقوط ۱۰سالهای که به آن اشاره شد اثر انگشت حداقل دوسال در حوزه مدیریت گذشته ایشان را هم باید جستوجو کرد و ایکاش خانم دکتر «ابتکار» میگفتند که با ۶۱ پله سقوط اکنون و در مجموعه کشورهایی با مساحت مشابه کشورمان در چه مرتبتی قرار داریم؟ آیا در بالاترین سکوی تخریبکنندگان نیستیم؟ نیازی به تایید این پرسش نیست.
آژیر ممتد آمبولانسهایی که در مثلثی از منازل، بیمارستانها و گورستانها در شهرهای بزرگ کشور نفیر مرگ سروده و در رفتوآمدند گواه از شکستن آخرین مقاومتهای شاخهای دارد که بر آن نشسته و به بریدن بن آن سرگرمیم. در این یادداشت بر آن نیستم با فرافکنی همه مشکلات را تنها در ساختمان ستادی پردیسان و ادارات تابعه آن در استانها واکاوی کنم. سازمانی که برای بازداشتن محیطبانان وظیفهشناس از مجازات حکم قصاص در تکاپو است چگونه بهتنهایی میتواند در برابر این سیل تخریب قامت راست نگه دارد؟ بدون تردید بستر زندگی جامعه ما و نسلهای بیدفاع آینده آن، سالهاست آماج تیرهای افزونطلبی صاحبان ابزار و رابطه و ناآگاهی عمومی از گوهر حیات قرار گرفته و در وادی جنگ تمامعیار و نابرابری افتاده و در حال نابودی است. برای کشوری که در مسیر جنگ تحمیلی هشتسالهاش تجربه آن را یافت تا تنها با تکیه بر نیروهای مردمی به رویارویی متجاوز برخیزد اکنون زمان آن فرارسیده که آژیر قرمز در سازمان متولی بستر حیات نواخته شود.
بهگونهای که به حضور در صحنه مردم برای جدال با اهریمن تخریب منجر شود. مردمی با دیرینه تاریخی دفاع از حریم و سرزمین خود، باز هم حماسه خواهند آفرید.
حماسهای نهتنها برای پیکار با دشمن خارجی که اینبار آنان ناگزیرند از هوای نفس خود برای آیندگان هزینه کنند که البته خواهند کرد. برای اینکه سازمان بوروکراسیزده حفظ محیطزیست به این مهم دست یابد ناگزیر باید خود و همکارانشان را از هزارتوی پیچیده دیوانسالاری برهانند و تشکلی با ۷۵میلیون عضو تدارک ببینند. سازمانی که هر عضوی، بالقوه خود فرماندهای فرمانبردار است. شاید اولین گام مبرم در این راه دشوار امکان مدیریت یک شبکه پرمخاطب تلویزیونی برای سازمان حفاظت محیطزیست کشور است؛ شبکهای که نیاز زیادی به مجریهای خوشسخن ندارد. کافی است که دوربین بیصدای این شبکه عرصههای نابودشده شمال کشور و از جنگل ابرشاهرود تا گردنه حیران و از دشت ماهیدشت کرمانشاه تا مرداب گاوخونی و از اراضی بهتازگیشورشده زیر سد گتوند و… را به نمایش بگذارد؛ باور کنیم لشکر پرشمار مردم با تمامی هستیاش اینبار هم به کارزار با اهریمن خواهد پرداخت بهشرط آنکه مدیران فعلی پنجرههای نیمهبازشان را روی آنان بگشایند.
از: شرق