شگفتآور است که دولتمردان جمهوری اسلامی وانمود میکنند که پافشاریشان بر سر مسائل هستهای برای عزت ایران است در حالی که برای این پافشاری به خفتها و پستیهای نابخشودنی در برابر چین و روسیه تن در میدهند
درست در همان روزهایی که مذاکرات ایران و گروه پنج + یک در بغداد در جریان بود تحریم های دیگری در سنای آمریکا علیه ایران وضع شد و این موضوع دو نتیجه عمده داشت که در روزهای اخیر خود را نشان داد. بی شک ایران برای کاستن از فشار تحریم ها پس از وقفه ای طولانی حاضر گردید تا به پای میز مذاکره برود و سرکشی در برابر افکار عمومی دنیا را به ظاهر کنار بگذارد. از آنجا که حفظ غرور و وجهه ـ البته نداشته ـ برای دولتمردان ایران بسیار اهمیت دارد، برای جبران غروری که شکسته بود تبلیغات زیادی نیز به راه انداختند تا غرب را نیازمند به این مذاکرات نشان دهند و چنین وانمود کنند که ایران با قدرت تمام پا به میدان نهاده است. رسانه های داخلی و وابسته نیز برای اثبات این موضوع کوشیدند تا سنگ تمام بگذارند.
افزایش تحریم ها و بی اعتنایی غرب به شوی سیاسی ایران باعث شد دولتمردان ایران آشفته و عصبانی گردند و به نوعی خود را بازی خورده ببینند. به همین دلیل زمزمه های ناسازگاری آنان کم کم به گوش رسید. بنابراین برخلاف طرح از پیش تعیین شده و اندیشیده خود مبنی بر طولانی کردن مذاکرات و پیش کشیدن مسائل حاشیه ای و بدون اهمیت برای منافع ایران، به یکباره حمله های لفظی را چون گذشته آغاز نمودند و به اصطلاح هر چه را رشته بودند به دست خود پنبه کردند .البته سیاست دولتمردان ایران، سیاستی نخ نما در تاریخ جمهوری اسلامی است بنابراین انتظار نمی رفت کسی شوی تبلیغاتی آنان را باور کند شاید به همین دلیل بود که آمریکا پیش از اتمام مذاکرات، تحریم های دیگری را وضع کرد اما چنانکه پیش از این هم گفتم دلیل سکوت غرب در برابر شوی سیاسی ایران نیازمندی اش به بازیابی خود به سبب مشکلات اقتصادی بود.
به هرحال ایران از سر عصبانیت کوزه خیالات خود را شکست و نماینده اش را در آژانس بین المللی انرژی اتمی وادار ساخت تا سخنانی را بر زبان براند که حتی اگر در عرف دیپلماتیک پذیرفته! و در زبان انگلیسی معنایی زشت نداشته باشد در زبان و فرهنگ ایرانی پذیرفته نیست و به نظر می رسد مخاطبان آن سخنرانی نیز این موضوع را می دانند.
علی اصغر سلطانیه آژانس را به سگ نگهبان و بازرسی تشبیه کرد که در مسائل داخلی کشورها و یا محدوه امنیت ملی کشورهای عضو مداخله می نماید و به تعبیری دست به جاسوسی می زند. این اتهام در آستانه مذاکرات ایران و آژانس برای باری دیگر چه معنایی می توانست داشته باشد؟ سلطانیه از خود نپرسید علت حساسیت همان کشورهای جاسوس چیست و اگر چیزی در میان نیست و ایران فعالیتی غیرقانونی انجام نمی دهد چرا آنها باید به جاسوسی دست بزنند؟ مطالبی که میان سعید جلیلی، نماینده ایران در مذاکرات، و علی باقری، معاون دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران، با کاترین اشتون و سخنگوی او رد و بدل شد باز نشان از آن داشت که اختلاف ها همچنان بر جای خود باقی است و آنها نیز اگرچه با نرمش بیشتر همان راه سلطانیه را می روند.
هرچند گرایش به شرق و بخصوص دو کشور روسیه و چین در سیاست خارجی جمهوری اسلامی کاملاً آشکار بوده و هست، به نظر می رسد پس از حوادث پیش آمده ایران با گرایشی افراطی به دو کشور روسیه و چین در حال خودزنی و به عبارت بهتر ایران زنی است. سخنان بی بنیاد محمود احمدی نژاد در اجلاس سازمان همکاری شانگهای نشان داد که ایران مصمم است با کنار گذاشتن غرب تنها به این دو کشور متکی باشد و با این وابستگی دم از استقلال بزند!. سخنان رئیس جمهور ایران درباره گسترش هرچه سریعتر مبادلات تجاری دو کشور نشان داد که دولتمردان جمهوری اسلامی تصمیم دارند بیشتر از پیش ایران را به بازاری برای کالاهای بی کیفیت چینی تبدیل کنند و صنعت به آتش کشیده شده داخلی را با این کار به نابودی مطلق بکشانند. احمدی نژاد در حالی با چاپلوسی از روابط رو به گسترش ایران با چین و دنبال کردن این مسیر به عنوان راهبرد اصولی در روابط ایران و چین یاد می کند و در حالی از نبودن حتی یک نقطه منفی در کارنامه روابط ایران و چین سخن می گوید که چین به همراه روسیه در راستای تامین منافع خود با تصویب قطعنامه های سازمان ملل علیه ایران همراهی کرده است.
احمدی نژاد البته با ذوق زدگی درباره روابط ایران و روسیه نیز می گوید بنابر اقتضائات منطقه ای و بین المللی روسیه و ایران باید همکاری و روابط گسترده تری با هم داشته باشند و یک لحظه با خود نمی اندیشد که روابط گسترده با روسیه تا کنون چه فایده ای داشته که روابط گسترده تر داشته باشد. احمدی نژاد از خود نمی پرسد چرا پس از هفت سال از حضور ایران در اجلاس همکاری شانگهای هنوز همین روسیه یا چین کاری برای عضویت جمهوری اسلامی در آن نکرده است؟ و از خود یا آنان نمی پرسد دلیل این سرباز زدن چیست؟
شگفت آور است که دولتمردان جمهوری اسلامی وانمود می کنند که پافشاریشان بر سر مسائل هسته ای برای عزت ایران است در حالیکه برای این پافشاری به خفت ها و پستی های نابخشودنی در برابر چین و روسیه تن در می دهند. این تناقض تنها نشان دهنده روح بیمار سران ایران و اصرار بر سیاستی نادرست به سبب تبعیت از توهمات یک نفردر کشور است. بی شک روسیه و چین نیز ایران را وسیله ای برای قرار گرفتن در برابر غرب بخصوص آمریکا قرار داده اند. یعنی علاوه بر امتیازات فراوانی که از ایران می گیرند، در سوءاستفاده ابزاری از آن در بازی های قدرت کوتاهی نمی کنند و متاسفانه این همه تنها به سبب دشمنی ایران با غرب و بخصوص آمریکا از سوی سران جمهوری اسلامی نادیده گرفته می شود.
حاکمان ایران به سبب جلب حمایت روسیه و چین از شادی در پوست خود نمی گنجند و به همین دلیل به آنچه در مسیر مذاکرات می گذرد بی اعتنا هستند. بی شک ایران و غرب هر دو می دانند از آتش مذاکرات مسکو نیز آبی گرم نخواهد شد. در چنین شرایطی در دو سوی میز مذاکره تنها روسیه نشسته است، روسیه ای که ایران می کوشد تا چین را نیز با او سهیم سازد و از این خوان نعمت بهره مند. بی شک روسیه و چین هم چون ایران خواهان طولانی تر شدن روند مذاکرات هستند زیرا در این میان ایران هرچه بیشتر از غرب فاصله می گیرد و این یعنی گرفتن ماهی بیشتر از این آب گل آلود. آیا سران جمهوری اسلامی روی شاهان قاجار را سفید نکرده اند؟
از: گویا