ایران وایر
هدف ابزار سرکوب قرار دادن شهروندان طی اعتراضات سراسری ۱۴۰۱، به شلیک مستقیم به چشمها با سلاح ساچمهای خلاصه نمیشود. برخی دیگر از مصدومان هستند که طی این اعتراضات بهشکل دیگری به تن و چشمهایشان آسیب وارد شده است. مثل «دانیال» که بهخاطر حفظ امنیت او، هویت و مدارکش نزد «ایرانوایر» محفوظ است. دانیال در یکی از فراخوانهای آذر، هنگام اعتراضات، سوار بر خودرو خود بود که سرکوبگران به داخل ماشین او بمب صوتی پرتاب کردند، شیشه جلوی ماشین خرد شد و خون سر و صورتش را پر کرد.
هنوز وضعیت بینایی دانیال مشخص نیست، پلک او بعد از جراحی پیوند، همچنان بسته است.
***
دانیال ۴۸ ساله که از آذر۱۴۰۱ تا به امروز، نه فقط شغل خود را از دست داد، بلکه زندگی تمامی خانوادهاش، از مادر و همسر تا فرزندان و دیگر اعضای خانوادهاش تغییر کرده است، یکی از شبهای فراخوانهای تجمع در آذر، پشت چراغ قرمز و در ترافیک تهران بود. دانیال پشت فرمان بود و دوستش کنار او نشسته بود که روزگارشان دگرگون شد.
هوا تاریک شده بود. تجمعهای مردمی شکل گرفته بود و پیادهروها مملو از جمعیت شده بود. صدای شعارها علیه جمهوری اسلامی بالا رفته بود: «ما در لاین یک بودیم. نیروهای مسلح مردم را با تفنگهای ساچمهای میزدند. مردمی که پشت خودرو نشسته بودند هم به نشانه اعتراض بوق میزدند، خیلی شلوغ شده بود. مامورها گاهی هم سر اسلحههای خود را به سمت خودروها برمیگردند و ماشینهای لاین یک را هدف قرار میدادند یا شیشههایشان را خرد میکردند. خودرو را به لاین سه بردیم.»
خودرو آنها تازه چراغ سبز را رد کرده بود که ناگهان «بمب صوتی به سمت ما زدند. شیشه سمت راننده شکست. بمب صوتی داخل ماشین وارد شد و زیر آینه منفجر شد. صحنه وحشتناکی بود.»
آنها هنوز به حال خود بازنگشته بودند که صدای وحشتزده دوست دانیال بلند شد: «حرکت کن، حرکت کن.»
ماشین بهسختی جابهجا شد. کمی جلوتر، درد امان از دانیال گرفت. صورت دوست دانیال پر از خراش از خردههای شیشه بود و خودش هم خون از زیر چشماش میریخت. دانیال خودرو را نگه داشت، پیاده شد، دست روی سرش گذاشت و فریاد کشید که درد دارد.
مردم به دور او جمع شدند. کمکش کردند که کنار جدول کمی بنشیند. نیروهای سرکوب در لباسهای خاکی بسیجی با موتورهایشان سر رسیدند. دورهاش کردند. چشم چپ دانیال درد داشت و لای چشم راستش را باز کرد و دید و شنید که میگویند: «اینکه داره زجر میکشه، یکی خلاصش کنه.»
باز هم مردم بودند که به فریاد برآمدند و بسیجیهای موتورسوار او را ترک کردند و دانیال از حال رفت و روی زمین افتاد. وقتی چشمهایش را باز کرد، در بیمارستان بود.
نیروهای امنیتی مقابل بیمارستان؛ پلک چشم پیوند خورد
دانیال را هنوز وارد بیمارستان نکرده بودند که یک نفر بهسراغش آمد و مشخصاتش را نوشت. دانیال فکر میکرد که پرسنده سوال، مسوول بخش اورژانس است و تمامی مشخصات خود را عنوان کرد. ناگهان به دستانش دستبند زدند. دانیال صداها را دنبال میکرد.
پزشکی در بخش اورژانس بیمارستان از بازداشت دانیال ممانعت کرد، با این توضیح که مصدوم ساچمه نخورده است: «مامور امنیتی میگفت ساچمه خورده و آن پزشک اصرار داشت که ساچمه نیست. ناگهان دست برد خرده شیشهای که از پوست گردن دانیال کند و با لحن تندی به مامور گفت: «نگاه کن، شیشه است، ساچمه نیست.»
مامور امنیتی منصرف شد و دانیال تا ساعت ۳ صبح تحت نظر بود که خونریزی چشمش را بند بیاورند. شریان زیر چشم او پاره شده بود و خون شره میکرد. فردای این ماجرا، دانیال تحت جراحی قرار گرفت، بخشهای آسیبدیده چشماش بخیه خورد و پلک چشم او را پیوند زدند.
طبق مدارک موجود «آسیب شدید چشم» دانیال شامل «پارگی قرنیه و صلبیه و پلک فوقانی و تحتانی چشم چپ شده است»، همچنین عنوان شده است که لب فوقانی او پاره شده است و انگشتهای دست راستش در اثر «اصابت جسم سخت» آسیب دیده است.
دکتر «روزبه اسفندیاری»، پزشک سابق اورژانس و مشاور پزشکی «ایرانوایر» توضیح میدهد که با توجه به مدارک پزشکی، آسیب وارد شده به چشم دانیال آنقدر شدید نیست که بینایی او را از بین برده باشد، اما میتواند باعث کاهش بینایی او شود: «هرگونه آسیب به قرنیه باعث کاهش بینایی میشود. از سوی دیگر، اگر پیوند پلک با اعضای بدن خود فرد آسیبدیده صورت گرفته باشد، پیوند رد نمیشود و جواب میدهد. اما پلک فقط پوست نیست و عضلهای دارد که پلک را بالا میکشد، اگر عضله آسیب دیده باشد و بدون ترمیم عضله فقط پلک را پیوند زده باشند، آسیبدیده ممکن است دچار افتادگی پلک شود، اما اگر عضله آسیبی ندیده باشد، پیوند پلک نباید مشکلی از لحاظ افتادگی ایجاد کند.»
این پزشک همچنین توضیح میدهد که افرادی با آسیب مشابه ممکن است نتوانند چشمهای خود را کامل ببندند و برای همین موقع خواب ناچارند پلک خود را چسب بزنند تا بسته شود: «بسته شدن چشم یعنی جمع شدن اشک زیر پلک برای کمک به خروج مواد خارجی مثل گرد و خاک که وارد چشم شده است. فرض کنید پلک در اثر آسیب کوتاه شده باشد و بخیه زده باشند، در این صورت چشم آسیب دیده هنگام خواب باز میماند که باز ماندن پلک باعث خشکی قرنیه میشود. خشکی قرنیه نیز باعث ایجاد خراشیدگی و در نهایت، از بین رفتن شش لایه آن خواهد شد.»
همسر دانیال برای نزدیک به دو ماه که او در خانه خوابیده بود، هر چند ساعت باید به او دارو میداد، بیدار میماند و داخل چشمش را پماد و پلک را چسب میزد تا چشم دانیال بسته شود و از خشکی قرنیه جلوگیری صورت بگیرد.
پیگیریهای قضایی و تلاشها برای حفظ چشم
دانیال برای پیگیری وضعیت خود اقدام به ثبت شکایت کرد. برای او و خانوادهاش پیگیری قضایی این مساله در همان دستگاه حکومت، ادامه مبارزه و به چالش کشیدن ضارب است. اما در این پیگیریها به او گفتند بایستی از بیمه ماشین شکایت کند. باز هم مراجعه کرد و در نهایت به او پاسخ دادند که کروکی را در اختیارش قرار نمیدهند و گفتند دست او به هیچکجا بند نخواهد بود.
حتی بیمارستان هم گزارش کامل پزشکی را به او نداد. کادر بیمارستان ضمن همدردی با او گفتند که باید از قاضی برای دریافت پروندهاش نامه بیاورد.
چشم دانیال همچنان بخیه دارد، هم اجزای داخلی آن و هم پلکی که پیوند خورده است. پزشک در آخرین مراجعه به او گفته است که باید منتظر بماند تا وضعیت افتادگی پلک مشخص شود و بعد به ترمیم اجزای داخلی چشم برسند. شیشههای خرد شده کره چشم او را هم تکهتکه کرده است.
فقط دانیال آسیب ندید، یک خانواده درگیر شد
دانیال و همسرش، والدین دو فرزند هستند، پسری ۲۴ ساله و دختری ۱۲ ساله. پسر در شب آسیب همراه پدر بود و در آن لحظات پر درد و خون، وقتی دانیال چشمش را در جستوجوی پسرش باز کرد، او را دید که گوشهای نشسته است و پهنای صورتش از اشک خیس است.
دانیال و دیگر اعضای خانواده برای چندین روز حقیقت را به مادر دانیال نگفتند. آنها نگران بودند که مادر مسنشان به خاطر شوک وارده از این خبر، مشکلی برایش پیش بیاید و دانیال نتواند خود را برای همیشه ببخشد. مادرش حالا هر روز گریه میکند و بعد از هر پیگیری پزشکی دانیال، بهدنبال خبری از بهبود فرزندش است.
در تمام پیگیریهای درمانی، دانیال هزینهها را خودش پرداخت کرده است. هنوز هم که هفتهای دوبار برای پیگیری درمانش به پزشک متخصص مراجعه میکند، هزینه تزریق و دارو دستکم ۵۰۰ هزار تومان میشود.
دانیال راننده بازنشسته بیآرتی است و سالها از جمله فعالان کارگری این صنف بوده است. برای همین فعالیتهایش، چند سال پیش او را بازنشسته کردند. حقوق بازنشستگی اما کفاف کدام زندگی را میدهد؟ او با خودروی یکی از دوستانش سرویس مدرسه کار میکرد که حالا پس از این آسیب، کارش را هم که رانندگی بود از دست داده است.
قطع خط معیشت یک خانواده و آسیبهای روحی که اعضای آن مواجه شدهاند، یعنی از دست دادههایی بسیار بیشتر از پلک و چشمی تکهشده با خردههای شیشه. مقصر این فاجعه که بر سر خانواده دانیال هوار شده است، کیست؟ استفاده از سلاحهای جنگی برای سرکوب معترضان پیاده و سواره، وجدان کدام مقام مسوولی را تکان میدهد؟