رابطه ایران و عربستان، استراتژیک یا نا‌پایدار؟

شنبه, 26ام فروردین, 1402
اندازه قلم متن

جلیل روشندل

اینکه جمهوری اسلامی در این فاصله چه بخشی از منافع ملی را در راه خصومت با همسایه هزینه کرده است، قضیه‌ای است که باید در دادگاه تاریخ

 دیدار حسین امیرعبداللهیان وزیر امور خارجه ایران و شاهزاده فیصل بن فرحان وزیر امور خارجه عربستان سعودی – Iranian Foreign Ministry / AFP

با صدور یک بیانیه سه جانبه در روز ۱۹ اسفند ۱۴۰۱ خورشیدی (۱۰ مارس ۲۰۲۳ میلادی)‌، جمهوری اسلامی ایران و کشور پادشاهی عربستان سعودی، با میانجیگری  جمهوری خلق چین تصمیم به مذاکره به قصد اعاده و احیای روابط دوستانه بین دو کشور گرفتند. قبلا حدود دو سال مذاکره با میانجیگری عراق و عمان صورت گرفته بو‌د، ولی سر‌انجام این چینی‌ها بودند که توانستند چینی شکسته رابطه را بند بزنند و احیا کنند.

سطح مذاکرات چینی‌ها کمی بالاتر از سطح رایج دیپلماتیک و در ردیف نمایندگان امنیتی سه کشور بود. دریادار شمعخانی، دبیر شورای عالی امنیت ملی، با مساعد بن‌محمد العیبان، وزیر مشاور و عضو شورای وزیران و مشاور امنیت ملی عربستان سعودی و وانگ ئی، عضو دفتر سیاسی کمیته مرکزی حزب کمونیست و رئیس دفتر کمیسیون مرکزی امور خارجی حزب و عضو شورای دولتی جمهوری خلق چین، پس از پنج روز مذاکره به توافق رسیدند. 

در پایان این مذاکرات متن بیانیه‌ای در  رسانه‌های ایران و عربستان سعودی منتشر شد که نشان می‌داد  تهران و ریاض توافق کرده‌اند «ظرف حداکثر دو ماه، روابط دیپلماتیک خود را از سر گرفته و سفارتخانه‌‌ها و نمایندگی‌‌ها را بازگشایی کنند». علاوه بر توافق در‌مورد بازگشایی سفارتخانه‌ها، دو کشور توافق می‌کنند قراردادهای اقتصادی-فرهنگی سال ۱۳۷۷ و قرارداد امنیتی ۱۳۸۰ را نیز احیا کنند. 

لازم به یاد‌آوری است که توافق اقتصادی-فرهنگی در زمان مرحوم هاشمی رفسنجانی و قرارداد امنیتی ۱۳۸۰ هم در زمان ریاست‌جمهوری محمد خاتمی انجام شده بود.  تصمیم رژیم جمهوری اسلامی برای بازگشت به توافق‌های ۲۵ سال گذشته، تنها یک معنی و مفهوم دارد و آن نا‌کارآمدی سیستمی است که در طول ۲۵سال نتوانسته با همسایه‌اش به توافقی پایدار برسد و اکنون پس از گذشت یک‌چهارم قرن، تازه به این نتیجه رسیده است که توافق‌های گذشته ذاتا توافق‌های خوبی بوده‌اند. اینکه جمهوری اسلامی در این فاصله چه بخشی از منافع ملی را در راه خصومت با همسایه هزینه کرده است و چه نتیجه‌ای گرفته، قضیه‌ای است که باید در دادگاه تاریخ پاسخگوی آن باشد.

ضرورت دارد بقا و ماندگاری، شکنندگی یا عمق این رابطه نیز بررسی شود.  بسیاری از ناظران به‌دقت پیشرفت این رابطه را دنبال می‌کنند و منتظرند که هرچه زودتر با آغاز به کار سفارتخانه‌ها، گام اصلی برداشته شود. بی‌تردید رابطه بر‌اساس نیاز‌های طرفین و اعمال قدرت چین به‌عنوان میانجی و تعدیل‌کننده برتر در حال پیشرفت است، اما باید  سود و زیان هر سه طرف در این بازی جدید ارزیابی شود تا بتوان در‌مورد ماندگاری یا عدم ماندگاری این توافق به‌درستی اظهار‌نظر کرد.

الف – جمهوری اسلامی ایران: جمهوری اسلامی در شرایطی وارد روند آشتی با عربستان سعودی شد که به‌خاطر عملکرد منطقه‌ای و جهانی‌، به مرحله مطرود بین‌المللی نزدیک شده و مطلوبیت نظام در سطح داخلی به پایین‌ترین حد خود رسیده است. فساد اداری، ناکارآمدی سیستمی و سرکوب غیر‌انسانی مردم با دستاویز‌های توجیه‌نشدنی مذهبی، در کنار فساد اقتصادی و سوء‌استفاده‌های کلان افراد وابسته به هرم قدرت از ویژگی‌های این نظام است که هنوز هم ادامه دارد. کشتار توجیه‌ناپذیر بیش از ۵۰۰ نفر در کمتر از شش ماه، انتقام‌جویی از دختران دانش‌آموز از‌طریق حملات شیمیایی – به‌عنوان یک ابزار پیشگیرانه برای ممانعت از مشارکت در تظاهرات جمعی و ضد حجاب اجباری – سرکوب خیزش انقلابی در چارچوب جنبش زن زندگی آزادی، در کارنامه این رژیم خود‌نمایی می‌کند.

واضح است که جمهوری اسلامی از عادی‌سازی روابط با عربستان سعودی بیش از هر چیز به‌دنبال ایجاد یک جهش در سیاست خارجی، بهبود وضعیت اقتصادی و یافتن راهی برای کاهش تورم بالای ۴۰٪ درصد و یافتن یک جایگزین موثر در برابر تحریم‌های کمر‌شکن جهانی است. 

جمهوری اسلامی  یک بازیگر منطقه‌ای است که در سوریه، لبنان، عراق، فلسطین و یمن از نیروهای نیابتی برای پیشبرد اهداف توسعه‌طلبانه استفاده می‌کند و نابودی اسرائیل را رسالت اصلی خود می‌داند. در منازعه جمهوری آذربایجان با ارمنستان، کارت برنده‌ای ندارد و روابطش با همسایه شرقی – افغانستان – نیز از طرح و برنامه مشخصی، به‌جز اینکه سیاست‌های داخلی‌اش به سیاست‌های طالبانی شبیه‌تر است، پیروی نمی‌کند.

آدم‌ربایی و ترور مخالفان در سراسر دنیا را موجه می‌داند و حاضر است برای رسیدن به چنین اهدافی حتی با شیطان هم مشارکت کند. فراتر از منطقه نیز غرب‌ستیزی را با هر وسیله ممکن دنبال می‌کند و آماده است از نیکاراگوا گرفته تا ونزوئلا، نفت و اسلحه صادر کند تا به تصور خود ایالات متحده را در حیاط خلوتش محاصره کند.

همه این عوامل باعث می‌شود در توافق با عربستان سعودی، درجاتی از استیصال و اجبار از یک طرف و نیاز شدید اقتصادی از طرف دیگر مشاهده شود. البته یک طرف قضیه هم چین است و ظاهرا چین فشار زیادی برای رسیدن به این توافق وارد کرده است تا اجرای پیمان «استراتژیک» ۲۵ ساله را با ایران میسر و بی‌خطر کند. طرف دیگر قضیه عربستان سعودی به‌عنوان دوست و طرف قرار‌داد چین در خلیج فارس است که توان اقتصادی و سرمایه‌گذاری چشمگیرش را نمی‌توان نا‌دیده گرفت.

همین قضیه کارت‌های بازی ایران را محدود می‌کند و به‌احتمال زیاد ایران مجبور می‌شود از جاه‌طلبی‌های منطقه‌ای خود بکاهد تا بتواند چاله‌های اقتصادی را پر کند. در غیر‌اینصورت توافق با عربستان سعودی مانند مذاکرات بی‌حاصل گذشته، راه به جایی نخواهد برد.

در همین چند روز اخیر نگرانی اینکه ایالات متحده ممکن است مانع تحقق معامله ایران و عربستان سعودی شود را به‌وضوح می توان در مطالب رسانه‌های تحت کنترل مقام‌های امنیتی ایران مشاهده کرد. جمهوری اسلامی وجود تنش بین ایران و منطقه را ناشی از سیاست‌های آمریکا می‌داند. روزنامه جوان آنلاین، وابسته به سپاه پاسداران، در مقاله‌ای تحت عنوان «(سیا) بازی آمریکا در دیدار چینی تهران و ریاض» می‌نویسد: «واشینگتن از نزدیکی تهران و ریاض به‌شدت هراسان است». این نوشتار در ادامه تاکید می کند: «آمریکا نگران است که بهبود روابط تهران و ریاض، منافع این کشور را در منطقه تهدید کند و پس از چند دهه حضور نظامی در خلیج فارس چین جای واشینگتن را بگیرد. نفع آمریکا بر این اساس پایه‌گذاری شده بود که با تشدید تنش بین ایران و اعراب حضور خود را در خلیج فارس تثبیت کند و با ایران‌‌هراسی سالانه از فروش تسلیحات به شیخ‌‌نشین‌‌ها، میلیاردها دلار عاید واشینگتن می‌‌شد، اما با تقویت مناسبات کشورهای منطقه، حضور آمریکا در هاله‌ای از ابهام قرار خواهد گرفت». (جوان آنلاین، ۱۸ فروردین ۱۴۰۲). 

ب- پادشاهی عربستان سعودی: برای عربستان سعودی اولویت، خاتمه دادن به جنگ یمن است و در همین یک‌ماهی که از مذاکرات با ایران می‌گذرد پیشرفت چشمگیری در مبادله اسرای جنگی و رسیدن به آتش‌بس صورت گرفته است که عملکرد‌گرایی رهبران سیاسی عربستان سعودی در مقایسه با ایران را نشان می‌دهد.

نقاط قدرت عربستان سعودی توان سرمایه‌گذاری و دسترسی به نفت ارزان است‌. مخازن طبیعی نفت عربستان سعودی در لایه‌های بالا‌تری قرار گرفته است که به‌راحتی و با هزینه‌ای بسیار کمتر از ایران استخراج و صادر می‌شود. عربستان سعودی برخلاف جمهوری اسلامی، تحت تحریم‌های کمر‌شکن قرار ندارد، خریدار فناوری و تسلیحات غربی بوده است و در نتیجه توانسته وابستگی دو جانبه ایجاد کند، یعنی فروشنده همان‌قدر به عربستان سعودی احتیاج دارد که عربستان سعودی به فروشنده.

از ماه اکتبر گذشته عربستان سعودی توانسته است از نفت خود به‌صورت یک اهرم فشار استفاده کند و همین اواخر نیز به‌همراه تولید‌‌کنندگان عمده نفت اعلام کردند که از ماه مه تا پایان سال جاری، تولید نفت را بیش از یک میلیون بشکه در روز کاهش خواهند داد. همین اقدام نشان می‌دهد که تا چه حد عربستان سعودی می‌تواند با توسل به ابزار اقتصادی، سیاست‌های آمریکا را تعدیل کند. قدرتی که جمهوری اسلامی فاقد آن است.

عربستان سعودی برخلاف اختلافاتی که با دولت دموکرات جو بایدن دارد، در منازعات حل‌نشدنی و در سطوح تبادل اطلاعات امنیتی، با ایالات متحده همکاری می‌کند. به همین دلیل بود که طی دو هفته اخیر نیز مقام‌های امنیتی و «سیا» به عربستان سعودی سفر و تبادل نظر کردند، همان ملاقاتی که موجب نگرانی ایران شد.

برنامه‌های دراز‌مدت و جاه‌طلبانه عربستان سعودی در زمینه فناوری و اینترنت نسل پنجم و ششم، طرفداران زیادی در میان محافل سرمایه‌گذاری و توسعه فناوری در آمریکا دارد، ضمن اینکه سیستم تسلیحاتی عربستان سعودی هنوز به آمریکا متصل است. در همین رابطه «برت مک گورک»، مشاور عالی در امور خاورمیانه و «آموس هوکشتاین»، هماهنگ‌کننده ویژه رئیس‌جمهوری آمریکا برای زیرساخت‌‌های جهانی و امنیت انرژی، روز پنجشنبه ۲۴ فروردین، به عربستان سعودی سفر کردند.

علاوه بر همه این‌ها، عربستان سعودی به‌صورت بالقوه امکان تعامل سازنده با اسرائیل و در‌صورت لزوم، پیوستن به پیمان ابراهیم و نهایتا همگرایی با اسرائیل را دارا است، هرچند که مقام‌های عربستان سعودی پیوسته بر تشکیل دولت فلسطینی به‌عنوان پیش‌شر‌ط چنین روابطی تاکید می‌کنند.

پ – جمهوری خلق چین: اگر برقراری رابطه بین ایران و عربستان سعودی فقط یک برنده داشته باشد، آن برنده جمهوری خلق چین است. چین از آن‌سوی نقشه جغرافیا، ناگهان در خلیج فارس نقش یک میانجی موفق را ایفا کرد. این میانجیگری نه‌تنها به خصومت طولانی بین دو کشور همسایه خاتمه داد، بلکه بر‌ای دهه‌های آینده هم در صنایع و هم در تجارت نفت و گاز منطقه برای چین جای پای مطمئنی به وجود آورد.

به این ترتیب و به‌طور خلاصه می‌توان گفت اگر به هر دلیلی رابطه جمهوری اسلامی ایران با عربستان سعودی بی‌نتیجه رها شود، تنها بازنده این بازی جمهوری اسلامی خواهد بود. البته عربستان برای چینی‌ها جذابیت بیشتری دارد تا ایران، هرچند که ایران به‌صورتی یک جانبه با حذف ضرورت اخذ ویزا، به استقبال توریست‌های چینی رفته است تا هرچه زودتر «یوآن» چینی (برابر با ۱۵ سنت آمریکا) به مدد ریال ایرانی برسد. 

از: ایندیپندنت


به کانال تلگرام سایت ملیون ایران بپیوندید

هنوز نظری اضافه نشده است. شما اولین نظر را بدهید.