https://www.youtube.com/watch?v=sz3vs_VW76s&t=15s
بحران بی سابقۀ حکومت اسلامی ایران که از هفت ماه پیش با خیزش زنان علیه حجاب اجباری آغاز شده، نه فقط خاموش نشده، بلکه دائماً در حال دگردیسی و بازآفرینی اشکال مقاومت خود است. این خیزش و اعتراض عمومی اکنون با نخستین نشانههای اعتصابات کارگری در صنایع نفت و گاز، پتروشیمی و فولاد نیز همزمان شده است. حکومت اسلامی برای مهار این اعتراض ها به ویژه اعتراض زنان و جوانان همچنان به خشونت متوسل میشود و از قرار بخش هایی از حکومت نیز همزمان از پی آمدهای غیرقابل پیشبینی این خشونت دولتی بیمناک به نظر می رسند.
گسترش اعتراضهای کارگری، تهیدستان و گرسنگان در هفتهها و ماه های آینده چقدر محتمل است و امتزاج آن با جنبش آزادیخواهانۀ زنان چه دورنمای سیاسی را پیش روی ما تصویر میکند.
کاظم کردوانی، پژوهشگر و سردبیر نشریه “سپهر اندیشه” در پاسخ به این پرسش و پرسشهای دیگر از جمله گفته است:
“در فاصلۀ سالهای ۱۴۰۰-۱۳۹۹ بیش از ۲۵۰۰ اعتراض قانونی و باصطلاح غیرقانونی در ایران صورت گرفت. جامعه ایران مدتها است که وارد مرحلۀ خاصی شده و جهتگیری آن از سال ۱۳۹۶ به کل تغییر کرده است. خیزش رهایی طلبانۀ زنان ایران نیز که از هفت ماه پیش آغاز شده گواهی بر این تغییر جهتگیری است.
اعتراضات کارگری که نیز در روزهای اخیر در سه مرکز صنعتی آغاز شد اکنون به بیش از سی مرکز گسترش یافته است. هدایت این اعتراض ها بعضاً توسط کارزار کارگران پروژه نفت و گاز صورت گرفته است. به گفتۀ این کارزار تاکنون بیش از صد هزار کارگر صنایع نفت و گاز و پتروشیمی و فولاد در این اعتصابات شرکت کردهاند. یکی از نمایندگان کارگری که در شورای عالی کار هم حضور دارد خواستههای کارگران اعتصابی را در سه محور الف) امنیت شغلی ب) امنیت معیشتی و پ)حق تشکلیابی خلاصه کرده است.
وقتی از مطالبۀ امنیت شغلی کارگران صحبت می کنیم باید در نظر داشته باشیم که ۹۷ درصد کارگران ایران امروز محروم از قرارداد کار هستند و یا در اصل به کارگران پیمانی تبدیل شدهاند و آنچه می تواند انسجام این نیروی بزرگ نامنسجم را ایجاد کند اتحادیههای کارگری است.
بخش آگاه این نیروی بزرگ به اهمیت تشکیل اتحادیههای کارگری واقف است و همین بخش آگاه است که امروز مدیریت و هدایت اعتراض ها و اعتصابات کارگری را برعهده دارد. با این حال، آنچه گسترش و تشکل یابی و انسجام حرکت های کارگری را تأمین میکند پیوستگی آنها با جنبشهای جاری زنان، دانشجویان و دانش آموزان و معلمان است.
در حوزۀ کارگری ما نمی توانیم حقیقتاً از جنبش کارگری صحبت بکنیم. ما امروز نه با جنبش کارگری که با حرکت های کارگری در ایران روبرو هستیم. تبدیل شدن این حرکتها به یک جنبش اصیل کارگری نیازمند پیوند خوردن آنها با سایر حرکت ها و اعتراض های زنان، معلمان، بازنشستگان و غیره است.
تحولات امروز ایران عمدتاً بر چهار حرکت بزرگ اجتماعی زنان، معلمان، دانشجویان و کارگران متکی هستند و هر کدام از این حرکت ها جایگاه و اهمیت خاص خود را دارند. در این بین آنچه بیش از همه در صحنۀ اجتماعی قابل رؤیت است جنبش زنان است که در برابر آن حکومت اسلامی ناتوان به نظر میرسد. با این حال، جنبش زنان نیز به تنهایی نمی تواند به خواستههای خود دست یابد. برای اولین بار شاید شماری از فعالان جنبش زنان ایران در روزهای گذشته با انتشار بیانیهای حمایت خود را از اعتصابهای جاری کارگران اعلام کردند و این تحول مهمی است. اما، برای این که این همبستگی میان جنبش زنان و حرکت های کارگری صورت عینی بیابد، فعالان کارگری، کسانی که مدیریت اعتصابات را در دست دارند و نیروهای آگاه که حرکتهای کارگری را تشکیل میدهند باید بستر همبستگی این دو حرکت را از خلال اعتصابات کارگری فراهم کنند. این همبستگی ملی لزوماً حول منافع مشترک و سرنوشت مشترک صورت میپذیرد.”