بی بی سی فارسی
- علی مصلح
- شغل,روزنامهنگار و منتقد فرهنگی هنری
در دورانی که سینما و تلویزیون در سراسر جهان رقیبی قدرتمند یعنی نمایش خانگی آنلاین را مقابل خود میبینند و سکوهای مخصوص انتشار اینترنتی در دنیا و حتی ایران به شکل هفتگی هزاران دقیقه محتوا در قالب فیلم، سریال و برنامههای ترکیبی سرگرم کننده در اختیار مخاطبان قرار میدهند، گزینش فیلم و سریال برای تماشا کار راحتی نیست.
در این راهنمای کوتاه، آثار سینمایی و تلویزیونی با کیفیتهای گوناگون معرفی شدهاند؛ فیلمها و سریالهای ایرانی و غیرایرانی که هم ارزش یا اهمیت هنری دارند و هم آنقدر سرگرم کننده و جذاب هستند که ارزش تماشا داشته باشند.
به همین دلیل در این مطلب بیشتر دلایلی ارائه میکنیم که چرا میتوانید با خیال راحت وقت صرفه کنید و این آثار را ببنید. البته در مواردی ممکن است این دلایل ربطی به کیفیت آنها نداشته باشد و پای مسائل دیگر – سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و غیره – در میان باشد یا حتی گاهی توصیه کنیم فیلم یا سریالی ارزش دیدن ندارند.
چون این نوعی راهنمای فیلم است، علیرغم اشاره به کلیت موضوع و محتوا، تا حد ممکن داستان فیلم لو نمیرود و اگر چنین شائبهای وجود داشته باشد، هشدار داده میشود که خواندن یک بخش از مطلب ممکن است داستان فیلم را برای مخاطبی که هنوز فیلم یا سریال را ندیده، فاش کند.
در این مطلب، یک سریال محبوب این روزها محصول اپل به نام «اسبهای آهسته» و یک فیلم سینمایی خبرساز ایرانی به نام «جنگ جهانی سوم» معرفی شدهاند.
اسبهای آهسته؛ کهنهجاسوسی از لندن
- امتیاز منتقدان راتن تومیتوز: ۹۷ از ۱۰۰
- امتیاز کاربران سایت آیامدیبی: ۷.۹ از ۱۰
وقتی پای گری اولدمن و داستانهای جاسوسی در قلب لندن در میان باشد، ناخودآگاه نسخه سینمایی داستان مشهور «بندزن، خیاط، سرباز، جاسوس» به یاد میآید؛ فیلمی محصول ۲۰۱۱ به کارگردانی توماس آلفردسون که بیبیسی اواخر دهه ۱۹۷۰ سریال هفت قسمتی آن را بر اساس داستان جان لو کاره ساخته بود.
گری اولدمن در آن فیلم نقش جرج اسمایلی، مامور امنیتی موقر، خونسرد و مرموز امآی ۵ را بازی میکرد که در داستانی پیچیده و نفسگیر، جاسوس رخنه کرده در سرویس جاسوسی بریتانیا را پیدا میکرد.
اما جکسون لمب شخصیت اصلی سریال «اسبهای آهسته» که برخی آنرا در فارسی به «اسبهای آرام» نیز ترجمه کردهاند، انگار نقطه مقابل اسمایلی است؛ مامور درهم شکسته، شلخته، کثیف، بد اخلاق، ظالم و از اعتبار افتادهای که واحدی فرعی و بیاهمیت را در سرویس امنیت داخلی بریتانیا یا امآی ۵ مدیریت میکند.
این واحد فرعی در واقع محلی است که نیروهای بیفایده امآی ۵ که نه سودی برای این سازمان دارند و نه مدیران به دنبال اخراج آنها هستند، به آنجا تبعید میشوند. آنها در ساختمانی مستقر هستند که «ساختمان دور ریختنیها» یا «Slough House» خوانده میشود. مجموعه رمانهایی که این سریال از روی آنها ساخته شده نیز به همین نام منتشر شدند.
در تلفظ انگلیسی نام این محل، Slough به شکل قابل ملاحظهای شبیه به واژه Slow (به معنای کند، یواش یا آهسته) تلفظ میشود و میک هرون، نویسنده رمان با بهره بردن از صنعت جناس، برچسب «اسبهای آهسته» یا «یواش» را برای ماموران مشغول در این ساختمان به کار برده؛ برچسبی که در رمان و سریال، از سوی مدیران ارشد امای ۵ برای توصیف این ماموران استفاده میشود و در مکالمات روزمره در زبان انگلیسی، برای توصیف کسانی که از هوش چندانی برخوردار نیستند، استفاده میشود.
در چنین ادارهای که در ساختمانی قدیمی و از شکل افتاده در خیابانی خلوت در لندن جا گرفته، جکسون لمب همچون پادشاهی پیر و در تبعید حکومت میکند و کارمندانش که اغلب به دلیل اشتباههای فاحش یا ناسازگاری به این ساختمان نفرینشده تبعید شدهاند، باید رفتار تحقیرآمیز و حتی گاه تهوعآور رئیسشان را تحمل کنند.
حتی اگر داستانهای جاسوسی دوست ندارید، تماشای هیبت عجیب و ضد قهرمان گری اولدمن خیره کننده است. بازیگری با کولهباری از تجربههای متنوع و نقشهای مهم و به یاد ماندنی، از پلیس فاسد فیلم «لئون» تا وینستون چرچیل «تاریکترین ساعتها»، که اینجا گویی از یک فیلم نوآر کلاسیک تیره و تار بیرون آمده تا یکی از متفاوتترین جاسوسهای تاریخ تلویزیون را سر و شکل دهد.
«اسبهای آرام» یک مینی سریال دنبالهدار است که دو فصل آن از اپل تیوی پخش شده و ساخت چهار فصلش قطعی شده است.
این سریال بر اساس رمانهای جاسوسی به همین نام نوشته مایک هرون ساخته شده و هر فصل یک پرونده جاسوسی یا امنیتی را دنبال میکند. اما همزمان، رازهای هولناکی از گذشته شخصیتها بخصوص جکسون لمب فاش میشود که هم غافلگیر کننده است و هم به شخصیت او عمق و پیچیدگی دور از ذهنی میدهد.
نقش مقابل گری اولدمن را کریستین اسکات توماس دیگر بازیگر سرشناس بریتانیایی بازی میکند که شاید از فیلمهای عاشقانهای مانند «ماه تلخ» یا «بیمار انگلیسی» او را به یاد داشته باشید و حالا در میانسالی در قالب شخصیت دایانا تورنر معاون عملیاتی امآی ۵ همزمان دوست و دشمن قدیمی لمب است. کشمکش ادامهدار این دو شخصیت یکی از جذابیتهای مهم «اسبهای آرام» به شمار میرود.
جنگ جهانی سوم؛ سندرم «انگل»
ششمین فیلم بلند هومن سیدی در مقام کارگردان در محدوده موضوعها و فضاهای تکراری سینمای ایران، داستانی متفاوت را روایت میکند که در پشت صحنه یک فیلم سینمایی میگذرد. شکیب کارگر روزمزد صحنه بعد از آن که یکی از بازیگران اصلی فیلم دچار مشکل میشود، برای بازی در نقش هیتلر در این فیلم انتخاب میشود.
این ایده یادآور فیلم «دو فیلم با یک بلیت» ساخته داریوش فرهنگ و با بازی مهدی هاشمی است. اما نسبت شکیب با سینما و زندگی در این فیلم بیشتر با رگههای واقعنمایی پیش میرود و وقتی یک زن وارد داستان میشود، وقایعی رخ میدهد که فاصله میان بازیگر (شکیب) و نقش (هیتلر) را کم میکند.
«جنگ جهانی سوم» از نظر بسیاری از بینندگان، بهترین فیلم هومن سیدی است و در چندین جشنواره بینالمللی مانند ونیز و استانبول موفقیتهایی کسب کرده است. اما نیمه دوم فیلم، وقتی شکیب به تدریج دچار مسخ شخصیتی میشود، به اندازه نیمه اول قانعکننده نیست.
گرهها و ایدههایی که باعث میشوند او تصمیم هولناک نهایی خود را عملی میکند، پیش پا افتاده و غیر قابل باور به نظر میرسند و فیلمنامهنویس به اندازه کافی برای آنها وقت نگذاشته و گویی فقط شیفته رسیدن به پایان بندی بوده است. ضمن آن که فضای انتزاعی و دورافتادهای که فیلم در آن میگذرد، بیش از آن که برای مخاطب ایرانی قابل لمس باشد، احتمالا برای تماشاگر غیرایرانی جذابیتی اگزوتیک دارند. شاید به همین دلیل است که «جنگ جهانی سوم» به موفقترین فیلم هومن سیدی در جشنوارههای خارجی تبدیل شده است.
ایده اختلاف طبقاتی و شرایطی که باعث طغیان شخصیتی از طبقه فرودست علیه فرادستان و انتقام گیری میشود، به وضوح یادآور «انگل» فیلم کرهای برنده اسکار است و جالب این که مشکلات داستانی آن فیلم را هم دارد؛ یعنی اتفاقها و تصادفهایی که بی منطق کنار هم چیده شدهاند تا شخصیت اصلی را به نقطه جوش نهایی برسانند.
«جنگ جهانی سوم» از هفته پیش در داخل ایران اکران شده است، چند روز پس از آن که نسخه با کیفیت آن به شکل غیر قانونی در فضای مجازی پخش شد و عده زیادی آن را دیدند و در شبکههای اجتماعی دربارهاش نوشتند. به همین دلیل سازندگان فیلم نگراناند که فروش این فیلم در گیشه تحت تاثیر قرار بگیرد.
از سوی دیگر محسن تنابنده خبر داد برای تبلیغات شهری فیلم به پخش کننده دستور داده شده که تصویر او و نام هومن سیدی حذف شود و از این مساله انتقاد کرد. او بازی قابل قبولی در فیلم دارد و یکی از بهترین نقشهای جدی کارنامهاش بعد از بازی در فیلم «قهرمان» را ثبت کرده است.
این فیلم سال گذشته به عنوان نماینده ایران به آکادمی اسکار معرفی شد تا در رشته بهترین فیلم بینالمللی رقابت کند اما به فهرست نامزدهای این رشته راه نیافت.